جمعه ۷ دی
اسیر شعری از
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹ ۱۶:۰۲ شماره ثبت ۶۷۸
بازدید : ۱۰۶۰ | نظرات : ۰
|
|
تقدیم به دوستان تراته سرا ، باپوزش هرچندناچیز ** گفته بودم بی تومیمیرم نرو من اسیردست تقدیرم نرو بازهم دیدم خرامان میرود بی خبرازحال جانان میرود تابه کی نالم من ازافسردگی عاقبت کارم شده دل مردگی گفتمش تنها مرووامانده ام من چراازقلب توجا مانده ام بازهم خندیدوتنهایم گذاشت غصه دارروزوشبهایم گذاشت هرچه کردم عشق راپنهان کنم اشک غم خالی زچشمانم کنم بازهم دیدم گرفتارش شدم یا اسیرکوچه بازارش شدم من شکستم بازدراین زندگی عاشقی دلخسته بادرماندگی کاش بازآیی که درمانم کنی یا که آتش برتن وجانم کنی گفته بودم بی تومیمیرم نرو من طبیب عشق میگیرم نرو s@rv
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.