يکشنبه ۲ دی
قراره بیاد... شعری از آناهیتا بنی اسدی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۰۱ شماره ثبت ۶۶۹۸
بازدید : ۱۴۰۵ | نظرات : ۱۴
|
دفاتر شعر آناهیتا بنی اسدی
آخرین اشعار ناب آناهیتا بنی اسدی
|
سکوت و شب،
صدای تو،
مثه یه راز تو گوشمه
تو وحشت غریب "من"
دستای تو رو دوشمه
آخه قفس،
که سرد و کور،
نمیبینه تنهاییمو
بیا!
منو رها نکن
امون بده بی کسیمو
میگن اگه صدات کنم
تو میشنوی
جواب بده!
خدا!...خدا!
خسته شدیم
جواب نده!
تو گوش بده
تو قول دادی این زخم و درد
وقتی بیاد دوا میشه
ولی نگفتی تا حالا
دستای ما رها میشه؟
یه وقت نره به جای بال
یه قفل و زنجیر بیاره
جنسش طلای ناب باشه
با برق اون غم بباره
اگه قراره اون بیاد
با لوح و زنجیر طلا
خدا نگه دار تو مارو
تو این مصیبت و بلا!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.