تا دهن بسته شد از تبخاله ها
تا دهن بسته شد از تبخاله ها
شد فرا موش عهدِ سرخ لاله ها
مردها رفتند و شد قحط الرجال
كارها افتاده با رَجـّـــــــــا له ها
با چراغ سبز جنگلبان پُر است
بيشه از آوازۀ قــَــتـّـــــّــــاله ها
قطعه قطعه پيكر صدها درخت
مي روَد با جاري نـَـــــقــّـاله ها
لاشه هــاي روي هم شد باعث
رونق كــــار همه غسّـــاله ها
شد كويري وسـعــتِ سبزغزل
از عروج توأمان ژالـــــــه ها
اوفــــتـــاده د سـتِ ناموسِ قلم
در كفِ سوداگر دلّا لــــــــه ها
جسم شهوتناك و عريان هـوس
مي خورد سُردر فضاي باله ها
ماهِ روشن پشتِ ابر قـيــرگون
گشته محبوس حصار هــاله ها
چامه ها مســموم و قند پارسي
ماند ه د ر شعر شبِ بنگاله ها
دلخوش از چه؟بيگمان اُفتاده ايم
سرنگون درچاهِ ويل ازچاله ها
لقمه ها را چون به شبهه مي خوريم
رفته تأثير از دعا و ناله ها
سامري مرده است امّا زنده است
مكر و افسون زرگوساله ها
محمدعلي جعفريان(عاشق)- 22/10/1384