سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        فریاد ماهی ها

        شعری از

        محمد حسن ایوبی

        از دفتر فریاد(اجتماعی) نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۰۷ شماره ثبت ۶۵۷۰۳
          بازدید : ۹۲۴   |    نظرات : ۳۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب محمد حسن ایوبی

        با تمام احساس
        تقدیم به روح و مقام بلند بانوان این سرزمین
        🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        تنگ ماهی های لال
        زندگی یا حرف؟؟
        سخت است انتخاب...
        زندگی کن سال هارا با شنود...
        پاسخ بی حرمتی ها را بده با یک نگاه
        هیس اینجا جنس ناجوری بدان
        هر کسی میل تو کرد
        هی برقص و هی نمایان شو به چشم
        هر کسی مرز به دورت میکشد
        لال شو
        زود پنهان شو بمان در خانه ات
        ویترین همّه ی اسباب بازی های شهر
        از تو پر تر میشود
        بهترین کاری که شاید واردی
        خوب مردن!
        ناخواسته سوژه ی بازی شدن..
        ای به قربان دلت...دیگر نزد...
        این حجاب چندلایه مثل توری نازک است
        وقتی آن را میبرد تیغ هوس
        تیزی و آلودگی از شهوت مردانِ پست
        روی تن های شماها نیست...
        در روح شماست
        شیشه ی روح شما
        اثرِ انگشت ها دارد زیاد
        طبق عادت دستمالی میشوی بانو ولی
        دستگیری عادت مردم نشد!
        زنده شو"زن"
        شیشه ها را پاک کن...
        صبر کن...
        غم اگر داری و تنهایی اگر
        با خدا یک دم برقص
        هر لباسی رنگ حسرت خورده برتن کن برو
        سوی افکار قشنگ
        بنشین آشپزت من باشم
        مادرم
        خواهرم
        بگذار این روزها من نگرانت باشم
        این خیالت تخت باشد 
        اضطرابت را بخوابان روی آن...
        روی پایم جای توست
        گرچه باید روی چشم...
        یاد دارم چشم تو فریاد میزد بر فلک:
        مردم بیمار من هم آدمم
        خواهشا یک دم صدایم را نکش
        هر چه را داری،نداری...
        از من است!
        "محمدحسن ایوبی"
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۴۴
        خندانک
        درودبرادرخوبم خندانک
        بسیارزیبااحسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۳
        ارادتمندم بانو عجم عزیز
        سپاس که دیگر بار خواندید و مفتخر ساختید
        در پناه حق
        التماس دعا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۳۵
        زنده شو"زن"
        شیشه ها را پاک کن...
        صبر کن...
        غم اگر داری و تنهایی اگر
        با خدا یک دم برقص.................................... خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۴۰
        عرض ادب و درود فراوان بانو رحیم زاده گرامی
        مفتخر ساختید ارجمند
        موید باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سجادمیردادی(درویش)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۰:۳۱
        دوست عزیزم شاعرگران قدر درود خندانک خندانک
        بسیار زیبا سرودید خندانک خندانک خندانک
        امیدست روزی ماهی ها پرنده شوند خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۷:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۴
        عرض ادب جناب میردادی عزیز
        سپاس از حضور ارزشمندتان خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۵:۱۸
        درود برشما زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۶
        عرض ادب و احترام‌جناب عباسی مقدم‌محترم
        سپاس که خواندید گرانقدر خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۵۵
        سلام
        زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۷
        سلام بر استاد انصاری عزیز و بزرگوار
        نگاهتان زیباست
        التماس دعا خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسام الدین مهرابی
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۲۸
        درود بر شما دوست عزیز
        زیبا سرودید
        احسنت
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۸
        درود فراوان جناب مهرابی گرامی
        نظر لطفتان را خواندم
        زنده باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حمید رفیعی راد (کوروش)
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۴۶
        درود برشما خندانک خندانک
        زیبا سرودید خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۹
        سپاس از حضور شما همشعر محترم
        در پناه حق خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خرم بخش
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۰۳:۳۳
        درود بیکران نثارتان جناب ایوبی فرهمند و گرانمنش
        بسیار بسیار زیبا و دلنشین خندانک خندانک
        دو صد درود برای انتخاب موضوع و به تصویر کشیدن جایگاه زنان در این عرصه...
        شعری را از بانو "فریبا شش بلوکی"تقدیمتان می کنم که با شعر زیبای شما هم خوانی موضوع دارد:
        زني را مي شناسم من
        که شوق بال و پر دارد
        ولي از بس که پر شور است
        دو صد بيم از سفر دارد
        زني را مي شناسم من
        که در يک گوشه ي خانه
        ميان شستن و پختن
        درون آشپزخانه
        سرود عشق مي خواند
        نگاهش ساده و تنهاست
        صدايش خسته و محزون
        اميدش در ته فرداست
        زني را مي شناسم من
        که مي گويد پشيمان است
        چرا دل را به او بسته
        کجا او لايق آنست
        زني هم زير لب گويد
        گريزانم از اين خانه
        ولي از خود چنين پرسد
        چه کس موهاي طفلم را
        پس از من مي زند شانه؟
        زني آبستن درد است
        زني نوزاد غم دارد
        زني مي گريد و گويد
        به سينه شير کم دارد
        زني با تار تنهايي
        لباس تور مي بافد
        زني در کنج تاريکي
        نماز نور مي خواند
        زني خو کرده با زنجير
        زني مانوس با زندان
        تمام سهم او اينست
        نگاه سرد زندانبان
        زني را مي شناسم من
        که مي ميرد ز يک تحقير
        ولي آواز مي خواند
        که اين است بازي تقدير
        زني با فقر مي سازد
        زني با اشک مي خوابد
        زني با حسرت و حيرت
        گناهش را نمي داند
        زني واريس پايش را
        زني درد نهانش را
        ز مردم مي کند مخفي
        که يک باره نگويندش
        چه بد بختي چه بد بختي
        زني را مي شناسم من
        که شعرش بوي غم دارد
        ولي مي خندد و گويد
        که دنيا پيچ و خم دارد
        زني را مي شناسم من
        که هر شب کودکانش را
        به شعر و قصه مي خواند
        اگر چه درد جانکاهي
        درون سينه اش دارد
        زني مي ترسد از رفتن
        که او شمعي ست در خانه
        اگر بيرون رود از در
        چه تاريک است اين خانه
        زني شرمنده از کودک
        کنار سفره ي خالي
        که اي طفلم بخواب امشب
        بخواب آري
        و من تکرار خواهم کرد
        سرود لايي لالايي
        زني را مي شناسم من
        که رنگ دامنش زرد است
        شب و روزش شده گريه
        که او نازاي پردرد است
        زني را مي شناسم من
        که ناي رفتنش رفته
        قدم هايش همه خسته
        دلش در زير پاهايش
        زند فرياد که بسه
        زني را مي شناسم من
        که با شيطان نفس خود
        هزاران بار جنگيده
        و چون فاتح شده آخر
        به بدنامي بد کاران
        تمسخر وار خنديده
        زني آواز مي خواند
        زني خاموش مي ماند
        زني حتي شبانگاهان
        ميان کوچه مي ماند
        زني در کار چون مرد است
        به دستش تاول درد است
        ز بس که رنج و غم دارد
        فراموشش شده ديگر
        جنيني در شکم دارد
        زني در بستر مرگ است
        زني نزديکي مرگ است
        سراغش را که مي گيرد
        نمي دانم؟
        شبي در بستري کوچک
        زني آهسته مي ميرد
        زني هم انتقامش را
        ز مردي هرزه مي گيرد
        زني را مي شناسم من...

        همچنان در اوج بمانید و بسرایید به عشق خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۲۳
        عرض سلام و ادب بر بانوی فرهیخته سایت
        بانو خرم بخش گرانقدر
        به عقیده ی بنده هر کس که بتواند با توانایی ها و هرچیزی که به او بال و قدرت میدهد از ارزش ها دفاع کند و نگرش های غلط را ریشه کن کند اما دفاع نکند و ریشه کن نکند در واقع وظیفه انسانی خود خندانک را به جا نیاورده است و عملا با تمام نقاط قوت و یا دانایی اش فرد مثمرر ثمری برای جامعه نبوده...
        بنده تمام دغدغه هایم را به شعر مبدل میکنم و در واقع ابتدا برای آسودگی و لذت خود دغدغه هایم را از شکل دغدغه خارج و به ارزوی دست یافته و رقم خورده مبدل میکنم...
        امیدوارم که مقابل خودم و جامعه انسانی همواره رو سپید باشم
        شعر ارسالیتان بسیار زیبا بود و البته پر و پیمون تر از سروده ی بنده
        متشکرم...
        بنده هم آرزوی موفقیت و پیشرفت روز افزون برایتان دارم
        التماس دعا
        🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۳۲
        درود آقای ایوبی گرامی خندانک
        احساس مسئولیت و اعتراض هنرمندانه ی شما در برابر یک نگاه نادرست به مخلوقی به نام زن که بقول شهید دکتر علی شریعتی باید مخاطب احساسات بزرگ باشد(ولی غالباً نیست)، ستودنی ست... خندانک خندانک خندانک
        آفرین بر شما خندانک

        زن اسیر بدگمانی، مرد فکر لقمه نانی
        کیست اینجا آنکه از بند غم آزادست یاران؟...(م. فریاد)

        شاد و تندرست باشید خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۶:۴۶
        درود فراوان‌ جناب زارع بزرگوار
        انگار هیچ چیز سر جایش نیست و مرد و زن هیچ یک در جایگاه خود نیستند و متاسفانه افکار مریض جامعه همچنان همان نگاه ابزاری را به زن دارد.
        در واقع اشاره به موضوع زن در این شعر میتواند اشاره ی استعاری باشد از این رو که شخصیت مرد وشخصیت زن هردو اسیر کج فهمی همین مرد و زن اند...
        دلایل سیاسی و اجتماعی فراوانی در بوجود آمدن این مسئله دخیل است
        و بنده نیز حرف های زیادی دارم اما جای این بحث ها در این جا نیست...
        متشکرم از شخص شما که با ابراز لطفتان حمایت میکنید و انگیزه میدهید
        ارادتمند🌷🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        عمادالدین صفائی(صاد)
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۲۹
        دوست خوبم...سلام...
        به نظرم نظام فرهنگی ما در حال گذر از باور های نادرست نسبت به زنان است(لاکن هنوز باور های نادرست ریشه کن نشده...)
        بی شک مهم ترین دلیل این تغیرات خواست خود زنان است....
        هنرمند گاهی با خواست جامعه همراه میشود وبه این گذر سرعت می بخشد و گاهی در مقابل این حرکت قرار می گیرد و این حرکت را کند می کند...
        از نگاه جامعه شناسانه خواست های اجتماعی همیشه ارزش های اجتماعی نیستند اما تاثیرات آنها بر نظام های دیگر جامعه مبیّن اهمیت آن خواست های اجتماعیست...

        برابری جایگاه زن با جایگاه مرد کاملا درست است.هم اتکای وحیانی دارد وهم اتکای عقلانی...
        متاسفانه برخی از گروه های فرهنگی در جامعه با زیاده روی در نشان دادن ارزش جایگاه زن برخی تفکرات نادرست اجتماعی را به زنان جامعه منتقل کرده اند.(نمونه اش را در برخی باور های نادرست زنان جوان نسبت قیاس توانایی های مرد و زن در جامعه می بینیم...)

        سروده تان بسیار زیباست...چون حرف های زیادی برای گفتن داشت...

        پرحرفی ام را ببخشید...
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۲۰:۲۵
        سلام‌ عماد عزیز دوست خوب و فرهیخته ام
        به دو نکته ی مهم اشاره کردید اول این که گفتید دلیل این تغییرات خود زنان هستند و بنابراین میشود گفت دلیل بوجود آمدن برخی مسائل بر ضد شخصیت زن هم خود زنان هستند
        دومین مورد مهم که اشاره کردید افراط در نشان دادن جایگاه زن است....افراط در هر چیز و درهر مسئله ای نتیجه ی منفی و یا برعکس خواهد داد.زن یا مرد به هیچ وجه نباید توانایی ها و ویژگی های ذاتی خود را باهم مقایسه کنند و از "مرد مرد"کردن یا "زن زن"کردن خودداری کنند و هر کدام در جایگاه جنسی و مهم تر از همه انسانی خود نقش خود را به خوبی ایفا کنند...
        و اما مهم ترین مسئله از دید خودم که سعی داشتم به زبان نیاورم اما حالا میگویم.
        محدودیت و حد و مرز قائل شدن بین زن و مرد قبل از معرفی شخصیت و آگاهی از روان و ویژگی های جنسی مرد و زن است..
        دین اسلام برخلاف بعضی مروجین همواره به آگاهی دادن در مسائل مختلف پرداخته است و بدون شک سانسوری نه از روی دشمنی که از روی ناآگاهی در جایی از تاریخ رخ داده است...شاید اگر اینگونه نبود جمله ی "همه ی ما انسانیم"رنگ شعار به خود نمیگرفت...
        پرچونگی ام را شما ببخشید بزرگوار
        خوشحالم که دوباره خواندید بنده را
        موید باشی و موفق تر🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        علیرضا آرین مهر
        پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۵:۵۸
        سلام و درود جناب ایوبی گرانقدر
        عالی سرودید
        احسنت و احسنت
        رقص قلمت جاوید
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۲۰:۲۰
        ارادتمندم جناب آرین مهر عزیز
        سپاس که خواندید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری (عتیق)
        پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۵۲
        سلام جناب ایوبی گرامی
        بسیار زیبا ممنون پاینده باشید خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        پنجشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۷ ۲۰:۲۱
        درود بانو نامداری عزیز
        حضورتان زیباست
        التماس دعا خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سینا دژآگه
        شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۷ ۲۰:۱۲
        سلام و عرض ادب دوست عزیزم،جناب ایوبی ارجمند خندانک
        بسیار زیباست.احسنت بر قلم اصیل و متعهدتان...اصیل به خاطر خود محوری آثارتان و متعهد به سبب انتخاب این چنین مضمونی.
        لذت بردم.
        تا همیشه در اوج بدرخشید
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        يکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۶:۴۱
        سلام سینای ارجمند
        عزیز دل
        قدم رنجه میفرمایید...می آموزم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه بوالحسنی
        يکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۲۰
        بسیار زیبا و عالی بود آرزوی موفقیت و رسیدن به بهترین مراتب را برای شما خواستارم خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        يکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۲۱
        هزاران درود بانوی ارجمند
        سپاس از لطفی که روا داشتید
        من هم متقابلا برایتان آرزو میکنم...در پناه حق خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۵۷
        درود بر شما بزرگوار

        همیشه قلمتان سبز باد

        درود بر تعهد قلمتان

        پایدار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ۰۰:۲۶
        عرض ادب و احترام بانو ناصری نسب محترم
        زنده باد حضور باارزشتان
        انجام وظیفه بود
        در پناه حق خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مونس ارجمندی
        سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۳۴
        سلام و درود زیبا و پر معنا خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۳۷
        درود فراوان مهربانو ارجمندی
        سپاس که خواندید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسررشیدپور
        پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ۲۳:۰۰
        سلام و عرض ادب شاعر گرانقدر
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        درود فراوان نثارتان
        قلمتان همواره نویسا
        🌷🌼🌺🌻🌸🌹🌹🌸🌺🌺🌼
        🍀🌷🌻🌻🌹🌹🌸🌸
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        يکشنبه ۳ تير ۱۳۹۷ ۰۱:۵۰
        درود فراوان
        مفتخرم به حضور ارزشمندتان جناب رشید پور عزیز و گرامی
        زنده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۴۴
        بسیار زیبا ست
        قلمتان مانا خندانک خندانک خندانک
        محمد حسن ایوبی
        محمد حسن ایوبی
        چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۴:۵۶
        ارادتمندم بانوی گرامی
        سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2