دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
آخرین اشعار ناب غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
|
(تشریف شباب)
دوش رفتم به در میکده با حال خراب،
تا مگر سبحه پذیرند به یک جام شراب!
دست بر سینه براندند که اینجا نبود،
جای هر بی سر و پایی که اسیر است به خواب!
دیده باید که بشویید گر این جا بشوید،
قسمت بی خبران نیست، شود جرعه ناب!
شست رویی بکنید و به خرابات شوید،
تا که آلوده نسازید خود این دیر خراب!
گر که خواهی برسد اذن به دیدار صنم،
جوهر جان بنما پاک به یاقوت مذاب!
خرقه تردامن و سجاده شرابین بنمای،
که وضوء نیست به آبی که بود خون تراب!
پاک جان گرد و خود از چاه طبیعت برهان،
آب بنمایدت این دهر و بود عین سراب!
به بهاران چو رسی هر دو جهان تارک شو،
ساغر خویش مبینا که تهی از می ناب!
عاشقی بحر عجیب استی و رهرو باید،
غوطه ور گردد و هر گز نشود او از آب!
"عارف"ا دست از این نکته پرانی تو بکش،
سر پیری ست برون شو تو ز تشریف شباب!
غلامحسین خورشیدی(عارف)
97/3/9
|
نقدها و نظرات
|
سلام.بابت بزرگواریتان بسیار متشکرم. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عارفانه و زیباست