دوشنبه ۳ دی
باده بوسه شعری از محمد رضا دیندار
از دفتر ... نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ ۱۹:۲۷ شماره ثبت ۶۲۹۹۸
بازدید : ۳۵۹۷ | نظرات : ۱۰
|
دفاتر شعر محمد رضا دیندار
آخرین اشعار ناب محمد رضا دیندار
|
می نوش از ساغر عشقی که به کام است
گر لب بنهی بر لب من کار تمام است
در مکتب ما بوسه حلال است ولی حیف
در مذهب اسلام همین باده حرام است
ساقی قدحی از لب همچون شکرت ده
کاین مهتر از هرچه تقابل به سلام است
گفتند صدای سخن عشق تو گنگ است
گر عشق نباشد که همه حرف و کلام است
ای یار بزن خط همه ی فاصله هارا
کز محنت این دوری و هجر مرگ مدام است
روزانه بیفزایی دو صد غازه به نازت
آن غمزه کدام بود این عشوه کدام است
گفتند نشانی ز آن سرو روان ده
گفتم که سفر کرده ای از دال به لام است
|
|
نقدها و نظرات
|
با تشکر و سپاس فراوان از نقد حضرت عالی
حتما به توصیه های شما عمل خواهم کرد | |
|
سپاسگذار از لطف و نظر شما
خوشحالم که غزل ، مورد پسند حضرت عالی قرار گرفته | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دیدار صمیمانه شعرا با مقام معظم رهبری در شب پانزدهم ماه مبارک رمضان برگزار شد.
به گزارش صاحب نیوز، دیدار صمیمانه شعرا با مقام معظم رهبری در شب پانزدهم ماه مبارک رمضان برگزار شد. در این دیدار که شعرا، اشعار خود را قرائت می کردند، سروده طنز ناصر فیض بیشتر از بقیه توجه حاضرین را به خود جلب کرد:
در ادامه این سروده را خواهید خواند:
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
من مانده ام اینجا که حلال است!؟ حرام است!؟
با اینکه به فتوای دل اشکال ندارد
گر یار پسندید تو را کار تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولی حیف
در مذهب اسلام همین باده حرام است
شد قافیه تکرار ولی مساله ای نیست
چون شاعر این بیت طرفدار نظام است!
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
مانند شما گاه لبش بر لب جام است
وقتی همگی در طلب عیش مدامیم
او نیز چو ما در طلب عیش مدام است
این ماه شب چاردهم در شب مهتاب
یا اینکه، نه! همسایه ما بر لب بام است
+++++++++++++++++++
غزل شمارهٔ ۴۶
حافظ
حافظ » غزلیات
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمه چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میامیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی مشام است
از چاشنی قند مگو هیچ و ز شکر
زان رو که مرا از لب شیرین تو کام است
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گویی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی
کایام گل و یاسمن و عید صیام است
+++++++++++++++++++++
دیدار شاعران ۹۵ | شعرخوانی آقای ناصر فیض
در شب خجسته میلاد حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشورمان در حضور حضرت آیتالله خامنهای برگزار شد. آقای ناصر فیض از شاعران کشورمان در این دیدار شعر طنزی را خواند که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعر را منتشر میکند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif
نقیضهای بر یک غزل از حافظ شیرازی
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
من ماندهام اینجا که حلال است؟ حرام است؟
با این که به فتوای دل اشکال ندارد
گر یار پسندید تو را کار تمام است
در مذهب ما باده حلال است، ولی حیف
در مذهب اسلام همین باده حرام است
شد قافیه تکرار ولی مسئلهای نیست
چون شاعر این بیت طرفدار نظام است
این ماه شب چاردهم در شب مهتاب
یا این که نه، همسایه ما بر لب بام است
در مجلس اگر جای خودت را نشناسی
اینجاست که مفهوم قعود تو قیام است
پرسید طبیبم، که: «پس از رفتن یارت
وضع تو اعم از بد و از خوب کدام است؟»
از این که چه آمد به سرم هیچ نگفتم
گفتم دل من سوخت، نفهمید کجام است!
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
چون شعر مرا دید که دارای پیام است