جمعه ۷ دی
...گریه می کرد شعری از جواد کریمی
از دفتر بداهه نوشت های من نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ ۱۲:۵۷ شماره ثبت ۶۲۷۲۱
بازدید : ۵۴۰ | نظرات : ۳۲
|
آخرین اشعار ناب جواد کریمی
|
در زیر تور این بار، یک زن گریه می کرد
افروخته، چون شمع روشن گریه می کرد
عاقد که آمد،... دیدم از هر گوشِ چشمش
جاری شد اشکی مرد افکن، گریه می کرد
اطرافیانش کف زنان بودند،... امّا
کُلّاً حواسش بود با من، گریه می کرد
تا خطبه جاری شد،... نگاهی بر رقیبم،...
از حال رفت و سر به دامن گریه می کرد
از خاطراتش، مانده تنها این به یادم
غمگینم او در وقت مردن، گریه می کرد
دنیا برایم تیره شد،... بعد از همان روز
بر حال زارم، سنگ و آهن گریه می کرد
#جواد_کریمی
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما جناب استکی سپاسگزارم⚘⚘ ⚘🌼⚘🌼⚘ | |
|
سلام و عرض ارادت خدمت استاد کریمی بی نهایت سپاس🌼⚘🌼⚘🌼 ⚘⚘⚘ | |
|
سلام و ارادت خدمت جناب لونی⚘⚘⚘ سپاسگزارم، دلمریزاد❤🌼⚘🌼 | |
|
درودها جناب دژاگه❤⚘⚘⚘ سپاسگزارم برقرار و پیروز باشید 🌼⚘🌼⚘🌼 | |
|
درود بر شما بانو بهارلویی⚘⚘⚘ سپاسگزارم🌼⚘🌼⚘🌼 | |
|
سلام و ارادت جناب کریمی⚘⚘⚘ سربلند و پیروز باشید⚘🌼⚘🌼⚘ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
استفاده کردم