سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 29 فروردين 1404
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
20 شوال 1446
    Friday 18 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

      جمعه ۲۹ فروردين

      مهدی بیا

      شعری از

      سید رضا موسوی

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۱ ۰۹:۱۵ شماره ثبت ۶۲۳۴
        بازدید : ۱۰۶۸   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سید رضا موسوی

      مهدی بیا که سواران رسیده اند!
      وقتی برای شهیدان سروده اند
      تن بی شکیب به صلابه زند چو روح
      روحم به جسمم و جانم به لب رسیده اند
      به به چه صحنه ای انگار محشر است
      گاهی که مشرکان هم شما را ستوده اند
      ای کاش ببینی من غرق در گناه
      لیفی به جسم نحیفم کشیده گناهم نشسته اند!
      این آب و صابونها گناهم نبرده است
      عیبم -تمام گناهم- تو را از یاد شعرم نبرده اند
      آقا ببین پسرت ضعیف النفس گشته باز
      انگار مثل دخترکانت... عروسک دستش نداده اند!
      بگذار - قافیه -را من عوض کنم
      دیگر -ردیف - اشعارم برای بیان احساسم نبود و نیست!
      آقا؟!
      شما رئوف ابن رئوفی ای مهربان من
      دردی که دارم از نبود شماست و غیر از شما نبود و نیست
      ارباب؟!
      قد خم کنم که خاک پایت شوم به میل
      خاکی که جز صفا بخش زمزم شفا بخش عیسی نبود و نیست
      مولا؟!
      بی شک تو میرسی ز نور و از این به سیاهی نشسته مرد و زن
      ... از دولت سحر. چاووش دهد نوید:
      آمد کسی که قبل و بعد از او _ عادل و پاک _ قطعا نبود و نیست...
      ما مردمان ایران پاک
      با یک دل پر از فریاد انتظار
      پرچم به دست
      سردار این قیام یاری کنیم
      چو امتی که مثالش به الله نبود و نیست.
      سید رضا موسوی 18/1/91
      و من الله التوفیق
       
       
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      نگار از ساحل احساس رد شد اا چه زیبا خوب بودن را بلد شد اا نگاهم چون که بر چشمانش افتاد اا همه حسم به او افزون ز حد شد اا از کتاب دل گویه های بانوی احساس اا درود و شبتان آرام نابیان گرامی
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو را شادی مرا غم آفریدند ااا کنارِ اشکِ نَم نَم آفریدند ااا بداهه سپاس آذردخت مهربان خانم مهندس عزیز محبّت دارید نازنین خواهرم ااا خداریارتان
      سید مرتضی سیدی

      من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
      آذر دخت

      درود و عرض ادب ااا سلام استاد بانو کوهواره عزیز شب شما هم بخیر و ایام به کامتان عزیزم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      د ااا یخی به نزدِ آفتاب میآیَد ااا صدای چکّه های آب میآیَد ااا از مِناره ی صحنِ گنبدطلا ااا صلّ علی ابوتُراب میاید ااا از نفَس دلِ شکسته ی من ااا حدیثِ سُرخِ تَب و تاب میآیَد ااا بخشی از یک غزلم ااا سلام و عرض ادب شب و روزگار همگی شما گرانقدران در پناه امن الهی بخیر و خوشی ااا بدرود

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1