جمعه ۱۸ آبان
|
دفاتر شعر محی الدین ذهابی(شبرو)
آخرین اشعار ناب محی الدین ذهابی(شبرو)
|
در دهانم حرف بگذار
در میان خواب من کمی رویا بزار
که من محتاجم به این رویا
که دمی ارام بگیرم در این دنیا
در فکرم احساسی بزار
که دوس بدارم جهانیان را
در دلم عشق بگذار
که بخوانم هر دم تورا
که وصف کنم افتاب خیال تورا
تا بماند در یاد همه لیلی را
شیرین زیبا روی فرهاد را
گر تو لیلی شوی مجنون منم
گر تو شیرین شدی فرهاد منم
به آن هنگام که در نبودت مردم
میان صخره های کوه تنها مردم
اسم تو نوشتم بر سینه ام با خون
خون که هیج نیست اسم تو بر میان کوه نوشتم لالگون
که من همان مجنون لیلایم
همان فرهاد بی شیرین تنهایم
سالیان است که دیگر سخن ندارم
جز نوشتن کار دیگری ندارم
در گوش من حرف بگذار
شبیه دوستت دارم ها
تا که دنیا را همه صدا کنم
فریادی از جنس رویا کنم
در دستان من گرما بگذار
تا که حس کنم دستان عاشقت را
تمام هدف زندگیم را
بر سینه من قطره بگذار
مانند باران بر قلب سنگی من باش
نترس و بی پایان چون دریا باش
تا ببینی در میان قلب سنگی
یک عشق پاک و رنگی
|
|
نقدها و نظرات
|
ارادتمندم قربان
امید وارم مورد قبولتون قرار گرفته باشن اشعار بنده | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود