سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
زیبا سرودید
قلمتان همواره در اوج!
غزل غم هجران من نیز که پیشتر به سایت ارسال کرده ام، تقدیم به آن عزیز غایب:
غم هجران تو آخر، دل ما، سوخت؛ بیا!
به جز از عشق تو چیزی، نبود در دل ما...
همه دم، غصه خورم؛ آه کشم با دل زار؛
شده تقدیر دل من، که شوم از تو جدا...
نفس دل، شده بی تاب؛ بگو من چه کنم؟
گل قلبم، شده پرغم؛ بروم من، به کجا؟
نشوم شاد من اصلا؛ دل من گشته نحیف،
تو بگو من چه کنم، تا که شوم شاد و رها؟
گل احساس وجودم، همگی درد شده است؛
غم احساس دلم، درد بزرگی است خدا...
ببر این درد و غمم را؛ تا که در دل بدمد،
به نشاط گل عشقی، تپش و مهر و وفا...
نفسم بند شده؛ قلب من از حال برفت،
تو خودت باز بدم، در دل من، عشق و صفا...
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
اللهم عجل لولیک الفرج!