دوشنبه ۱۸ فروردين
خواستم باران ببارد شعری از دلناز جاویدان
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۶ ۲۳:۱۰ شماره ثبت ۵۹۶۷۹
بازدید : ۵۷۶ | نظرات : ۴۹
|
آخرین اشعار ناب دلناز جاویدان
|
#خواستم_باران_ببارد
خواستم باران ببارد خواستم تنها شوم
خواستم بی تو بمانم باز هم ویران شوم
باز هم باران ببارد در دلم غوغا کند
باز ریزد بر زمین و خاطرت را نو کند
خواستم پیدا شوم در بوی باران و بهار
خواستم تا جان بگیرم باز من در این کنار
من دلم یک ابر باران خواست اما خب نشد
هر مدل سازی زدم دنیا مگر رقاص شد؟
هر چه من از درد خواندم او برایم کف نزد
غصه ها را در وجودم دید اما دم نزد
بعد تو انقدر لرزیدم زمین بیدار شد
تیشه زد بر ریشه ام تا سرنوشتم تار شد
خواستم باران ببارد تا کمی خیست شوم
خواستم با بوی نم من از کنارت رد شوم
آن زمان ها عاشق این عطر بودی یادت است؟
خواستم باران بیاید تا شوی از من تو مست
خواستم یک بار دیگر لحظه ای رامم شوی
خواستم یک بار دیگر در کنارم *ما* شوی
من دلم یک ابر باران خواست اما خب نشد
من دلم یک موج طوفان خواست اما خب نشد
من فقط یک جرئه عشقت را ندارم جای آب
بی تو میمیرم در این صحرای خالی از سراب
Delnaz.javidan
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام ممنون بابت انتقاد های خوبتون..تمام تلاشمو میکنم که بیشتر دقت کنم | |
|
سلام خیلی خیلی ممنونم ازتون | |
|
سلام یک دنیا ممنون... بله البته نوجوانان هر نسلی به حمایت نیاز دارن که در آینده ی نزدیک جوانان نمونه ای بشن | |
|
سلام بازم ممنونم بابت پیشنهاد خیلی خوبتون | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام
به جمع ماخوش آمدی بانوی عزیزم