يکشنبه ۲ دی
و در آغوش خدا... شعری از شهرزاد برات پور
از دفتر ... نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۶ ۰۶:۱۵ شماره ثبت ۵۸۶۵۵
بازدید : ۸۳۹ | نظرات : ۳۵
|
دفاتر شعر شهرزاد برات پور
آخرین اشعار ناب شهرزاد برات پور
|
من شنیدم که شبی
کودکی ده ساله
دست در دست نسیم سحری ؛
با صدای پر پروانه ؛
هم آغوش خیال
آسمان را می گشت...
تا
خدا را یابد...
غافل از اینکه خدا ؛
آن صدای پرپروانه،
همان دست نسیم سحری
و درآغوشش بود...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد گرانقدرم، از حضور سبزتان بسیار مسرورم | |
|
درود بر شماجناب ابوالفضل عزیز بزرگ استاد کوچکم از حضور و لطف شما صمیمانه سپاسگزارم | |
|
درود و سپاس فراوان از حضور و لطف شما استاد ابوالفتحی ارجمند | |
|
درود و سپاس از شما استاد گرانقدرم و نگاه سبزتان | |
|
سلام و درود فراوان خدمت شما استاد گرانقدرم از حضور و لطفتان صمیمانه سپاسگزارم بسیار زیبا قلم زدید استاد، شرمنده فرمودید رقص قلمتان جاوید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام بانوجانم
بسیارزیبا بود