تنهام نذار
توی این کویرِ وحشت ، تو منو رها نکن
دستای سردمو بگیر ، یه بار منو صدا بکن
تنهام نذار توو این قفس ، برام بشو یه همنفس
غصه هامو ازم بگیر ، اگه دل توو سینهء توهَس
چشای بارونیه من ، اشک میریزه ، منتظره نگاهته
بدادِ من بِرس ، عاشقِ تو ، هنوز چشم براهته
تاریک شده روزای من ، خودتو بذار بجای من
تا کِی می خوای آزارم بدی ، گوش نکنی صدای من
مجنونِ خسته پا منم لیلیِ بی وفا تویی
بیا نذار من بشکنم مرهمِ درد ، شفا تویی
یه بار ببین اشکِ چشام ، غصه نشسته تو نگام
شکوندی قلبِ خستمو ، چرا ؛ رفیقِ با مرام
عشقت چرا تو قلبمه فقط همین سوالمه !
دلم می خواد باتو باشم ، عکست توی خیالمه
دوستت دارم یه عالمه ، اسمت بهترین اسمِ عالمه
می ری و تنهام می ذاری ، رفتنت عیدیِ امسالمه
کاش می دیدم روی ماهِ تو ذُل می زدم به چشمای سیاه تو
کاش می شنیدی صدای قلبمو،نکش عاشقِ بی گناه تو
نذار توو زندگیم ببازم تو بیا منو از نو بسازم
به خدا کنارِ تو می مونم مهربون و دل نوازم
یه بار فقط منو ببین ازَت می خوام فقط همین
کاش منو تنهام نذاری بری منم میرَم نازنین
محمد رضا لطفعلی آینه (دل نواز)
14/12/90 ساعت 3 بامداد