شرعی ترین خیانت ها

سلام بانوی عزیزم
شعرزیبایی قلم زدید
قلم خوبی دارید
احسنت

سلام بانوی گرانقدرم
بسیار عالیییییییییی

سلام بانو شعر خوبی بود
این کلمه های کوچه بازاری
اوکی کردید
بچاپید رختخوابم را
شرق شرق می زد
هرز رفتید وصیغه تان پاکیدگند بودار چشم من تف تف

بعد انجام این شب ادراری گل بگیرید فاضلابم را
این غزل را که می توانست غزل مطرحی باشددر حد نازلترین شعر پایین آورده است
شاید به نظر بعضی ها خیلی هم خوب باشد ولی به نظر من اینچنین بود

.



درود

سلام وعرض ادب

احساس واندیشه ی نابتان را در گیر اینگونه مسائل نکنید....
اصل چیز دیگریست...وما متاسفانه در فرعیات مانور میدهیم

شاعر گرامی
شعری متفاوت
شاید بهتر بود بنویسیم پسا غزل !
با سپاس از شما
سلام

سلام.
عجیب در شما سید مهدی موسوی طلوع کرده.این شعر ها به معنای واقعی شعرند،هرچند خودمن منع شده ام از سرودن این ها ولی روزی یکی منتشر میکنم.
بسیار زیبا بود.
آن دوستانی هم که میگویند اندیشه تان را درگیر نکنید انگار شعر در نظرشان فقط گیسو و جام می و لعل لب یار است!
بگذریم ....

عالی بود

سبک متفاوت و تند شما را در شعر دوست دارم

احسنت سارابانو ی

عالی قلم زدید

سلام و درود بزرگوار
شعرتان زیباست و عالی سروده اید.
هر چند با سبک نگارش چون منی تفاوت دارد اما شخصا لذت بردم.
خودم ذاتا مایل نیستم این واژگان را در نوشته هایم استفاده کنم.
اگر بخواهم حیطه سیاهه هایم را بگویم رمانتیسم و گاهی امپرسیونیسم است.

اما این شعر شما را شاید بتوان در شاخه ی سورئالیسم قرار داد.
همان فراواقع گرایی که آندره برتون بنیانش را گذاشت و تا چند دهه بر سایر مکاتب هنری فرمانروایی می کرد.الان هم جایگاه والایی دارد.
اگر بنا به نظر شخصی و سلیقه باشد که هیچ.
اما اگر معیار نقد شما در حیطه ی سبکتان باشد،بسیار چیره دستانه است.

کلاسیک عصر ما چه با زبان کهن چه معیار فرقی نمی کند،ولی باید بیانگر تعابیر و مضامینی باشد بدیع و مبتکرانه.(راز ماندگاریش این است)
اگر خود را محبوس تعابیر و مضامین قدیم بکنیم در بهترین حالت تکرار مکررات خوبی کرده ایم و بس.

شعرتان در حیطه ی خود اثریست درخور تامل.

پر چانگی و پراکنده گویی هایم را ببخشید
پاینده باشید

ممنون از شما و همه دوستانی که خوندن منو

درود بر شما بانو سلماسی
سروده ی شما به شدت شوق آور بود به حدی که من با یک بار خواندن سیر نشدم از این لحاظ باید تبریک گفت ب شما
اما از یک سو هم جای تاسف داشت که بر خلاف اشعار دیگه بعد از چند بار خوانش به قول معروف شعر کاملا از دهان افتاد و در ذهن منِ مخاطب از عرش به فرش رسید
بنده هم به نوعی موافقم که نباید خود را درگیر چهارچوب و قواعد کرد و برای رسیدن به تازگی ها باید قدم های جدید برداشت اما همیشه باید مراقب باشید که شما لبه ی تیغ قدم برمیدارید و فاصله ی دور شدن از اصل به اندازه ی یک تار موست
بله دوستان درست فرمودند که غزل همیشه جای می و معشوق و... نیست اما باید در نظر داشته باشید که جای کلمات عامیانه هم نیست گواه این حرفی که زدم همین ، در یک همایش بنده شعری رو برای بخش مسابقه فرستاده بودم که قبول شد و ب بخش پایانی جشنواره راه یافت اما در روز آخر وقتی جلوی جمع شعرم رو خواندم و دیگران هم به نوبت ، یقین داشتم که به عنوان اثر برگزیده انتخاب می شود اما متاسفانه اینطور نشد، در پایان جشنواره دلیل انتخاب نشدن رو از یکی از داوران جویا شدم که گفتند شما در یکی از مصرع ها بجای (هنوز هم) از (هنوزم) استفاده کردید که یک کلمه ی عامیانست و در غزل جای برای کلمات عامیانه و کوچه بازاری نیست

درودتان......
نازنین م...............


شعری زیبا بود ...
به وسعتِ دشتهای مهربانی........
قلمتان در .......اوج....................

...................................................

سلام مجدد یکم از حرفام مونده باید حتما بگم...

ببینید حرف عامیانه زدن در شعر اصلا ضعف محسوب نمیشه درصوتی که شعر در کالبدی از این حرف ها ی عامیانه باشه.
ایراد به حساب اوردن و زدن این حرف ها نشون دهنده ی مطالعه کم دوستان در زمینه ی غزل های پست مدرن هستش. که یکم اگه بخونن این نوع غزل رو اونوقت پی میبرن.

اما بنده گفتم شعر همش لب و می و معشوق نیست دوستان دچار اشتباه شدن که من گفتم همه ی شعر همین شعر هاست.
بنده اصلا این حرف رو نزدم و معتقدم شعر فراتر از این حرف هاست که سند شش دانگشو بزنیم به نام یک نوع شعر.
و درضمن نقدکردن اندیشه ی شاعر بیشتر...
بگذریم...
جسارت هامو ببخسید
درپناه حق

درود بر شما
زیبا و با جسارت سرودید

زیبا و تاثر انگیز

دختر قیبله را کردن قربانی
پیش بتان برای شادمانی
کس نپرسید چرا که دختری
باید فدا شود در این میهمانی

درود