( چرخ زمان ) ترکی
.
ای قامَتـی رَعنـا گـؤزی شهـلا بویـی بستـه
جـولان وئـری سـن کامـروا یـاری خجستـه
.
حیراندی ننـون قامتـی وه ای گـؤزل اوغـلان
نفسـون آتـی دیوانـه دور ، اَفسـار گُسستـه
.
سرعتلـه گئچـور چرخِ زمان تُرمـوزی یوخـدور
قبره گئـدوری قافلـه میز دستـه بـه دستــه
.
سنـده قوجالارسـان گئدجـک دور بو جوانلیـق
بیـراَلـده عصـا اوچ قـدم ، اِئیلـر سَنی خستـه
.
قیمــت لی وجــودون آتـادان دور آنـادان دور
حرمـت اِئلـه قویمـا اولا لار قلبـی شکستــه
.
آهـو کیمـی باغـلاردا قاچـاردی بـو جماعـت
بـو قامتـی خـم لـر کـه أولـوب بـاز نشستـه
.
سیندرما سینیق قلبی لری ظلمه باش اَئگمـه
عشقیلـه ئـورک لـر یئتیشــر جـامی اَلستــه
.
قُرآنـدی نشانه بو یولا سئـوز لـری چوخـدور
نازیـل أولونـوب آیـه لَری چون گولـی دستـه
.
اولسیـدی اَگر دنـده عقـب چرخـی زمانــدا
بیر لحضـه گئـدَم مدرسیـه نیم کـت اوستـه
.
آللاه نه گؤزَل گونلـری بیهـوده طـی اِئتـدوک
بیـر ثانیــه سـی گلمـز اَلـه روزی گذشتـــه
.
دنیـا توخیـان خُدعیــه آللانمـــا ( حبیبیــم )
شهزاده لری قانـه چکـوب قوملارون اؤستــه
.
..........حبیب رضائی رازلیقی
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
(خوش بحال اوناییکه ترکی بلد هستند)
.
ترجمه
.
ای که قامتت رعنا و چشمهای زیبا داری با کامروایی جولان میدهی ای یار خجسته ی من
.
مادرت بر قد و بالای رشیدت حیران است
مواظب باش اسب نفس دیوانه و افسار گسسته میباشد
.
چرخ زما بدون ترمز با سرعت میچرخد دسته دسته قافله عمر ما به سمت قبر در حرکت است
.
جوانی تو هم میگذرد و تو هم پیر خواهی شد
روزی میشود عصا بدست قادر نخواهی شد که سه قدم راه بروی
.
وجود با ارزشت از پدر و مادرت می باشد
حُرمت شان را نگه دار و دلشـان را نشکن
.
این جماعت یک زمان مانند آهو میدویدند
همانهایی که با قد خمیده بازنشسته شده اند
.
قلبهای شکسته را نشکن و زیربار ظلم نرو
با عشـق است قلبهـا به جـام اَلسـت خواهند رسید
.
قرآن نشانه این راه است و حرف های زیادی دارد
نازل شده است آیه هایی مانند دسته گل برای تو
.
اگـر چرخ زمـان دنـده عقـب داشت
یک لحظه میرفتم به مدرسه و مینشستم روی نیمکت
.
خدایا چه روزهای قشنگی را بیهوده طی نمودیم
یک ثانیه از روز گذشته دیگر بدست نخواهد آمد
.
ای حبیب فریب خدعه هایی را که دنیا برایت بافته نخور
این دنیا شاهزادگان را روی ریگ بیابان به خاک و خون کشیده
.
سلام
بسیارزیبا وبااحساس بود