يکشنبه ۴ آذر
غم چشمان پدر شعری از زهرا ضیایی(روح الغزل)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۷:۳۶ شماره ثبت ۵۵۵۹۳
بازدید : ۱۹۰۰ | نظرات : ۵۴
|
دفاتر شعر زهرا ضیایی(روح الغزل)
آخرین اشعار ناب زهرا ضیایی(روح الغزل)
|
Zahra:
غم چشمان پدر را نه تو دیدی ونه من
بغض عریان پدر را نه تو دیدی ونه من
سالها رفته ولی زخم دلم خوب نشد
زخم دستان پدر را نه تو دیدی ونه من
دلش آتشکده ای بود که دایم می سوخت
آه سوزان پدر را نه تو دیدی ونه من
شعر دلبند نگاهش شده سودای دلم
درد پنهان پدر را نه تو دیدی ونه من
شرمسارم که نشد همدم دردش بشوم
که غم نان پدر را نه تودیدی ونه من
کاش می شد بزنم بوسه به دستش شب وروز
پای لرزان پدر را نه تو دیدی ونه من
روی خاکش بنویسیم پدر تنها بود
آتش جان پدر را نه تو دیدی ونه من
"خنده ی تلخ من ازگریه غم انگیز تراست"
چشم گریان پدر را نه تو دیدی ونه من
#زهراضیایی
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام ودرود براستاد حکیم بزرگوار ممنونم مهرتان راسپاس : | |
|
سلام ودرود خداوند بر شما سید بزرگوار محبت کردید که به میزبانی خواهر کوچکتان آمدید سپاس گزارم | |
|
روح پدر بزرگوارتان شاد و قرین رحمت واسعه الهی باد درود بر شما بانو ضیایی گرانقدر عالی و آسمانی ولی سوگمندانه سرودید بهره مند شدم زنده باشید به مهر | |
|
سلام وسپاس خواهر بزرگوارم محبت کردید | |
|
سلام ودرود خداوند بر شما سید بزرگوار محبت کردید که به میزبانی خواهر کوچکتان آمدید سپاس گزارم | |
|
سلام ودرود بر مهرشما سیده جان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شعر زیبا و درخوری بود خداوند همه ی پدران به خصوص پدر شما را بیامرزد.
خیلی خوب است که شما یادی از غم پنهان پدر کردید واقعن پدران غمی پنهانی دارند که ابراز نمی کنند دغدغه ی مخارج دارند این حس شما که حس والایی است ستودنیست
فقط دستان و چشمان با هم قافیه نمی شوند و نیز بعضی ترکیبات ، مانند زخم دستان،بغض عریان،پای لرزان دیدنی هستند حداقل شما دیده اید.
ارتباط معنا در بیت آخر خوبه اما قوی نیست.
ردیف بلند دست شاعر را در سرودن می بنده کمی هم از زیبایی کار می کاهد اما شما خوب ربط داده اید و به نظرم خوب جمع کرده اید
موفق باشید