سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        افسانه ی \بذر بی نام\

        شعری از

        شبنم خوش نیت

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۵ ۲۳:۲۳ شماره ثبت ۵۴۱۶۰
          بازدید : ۴۲۲   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شبنم خوش نیت

        چشمانم را شستم,
        بارها وبارها!
        دیدم,شنیدم...
        وشکستم,
        درخود.
         
        تکه های شکسته را که
        جمع کردم,
        تبدیل به بذری شد,
        رویاندمش ...
        در خود.
         
        نامش راکه بپرسی
        گویم:
        بی نام,هرچه تو گویی...
         
        حال وهوایش رابپرسی..
        گویم:
        حال وهوایی چهارفصل,
        هرفصلش,همه فصل.
        هربرگش,آینه ای,
        که بنگری در خود.
         
        کافیست,شاخه هایش را لمس کنی;
        تا حرکت را احساس کنی.
        که نایستی;
        در پس هر سختی.
        که پیوسته
        در جریان باشی و رشد کنی.
         
        از میوه هایش که بپرسی,
        گویم:
        حوالی صبح,
        وقتی نسیم,
        ریتم برگ های آینه ایش را,
        همراه بازتاب نور مهر,
        بر تو نشان داد;
        میوه هایش شروع
        به نغمه سرایی, می کنند.
        هرفصلش....یک آهنگ...هماهنگ.
        آهنگ عشق وامید ومحبت...
         
        اما....جز گوش جان
        نتواند شنود,آوازشان.
        آهنگ را که به پایان برسانی,
        نسیم...
        بذر این بی نام را
        برجانت می نهد...
        آن گاه,
        جز ره عشق,
        نپیمایی ونگویی...و نه شنوی..
         
        بعد ازآن ,باتوست...
        که بااین بذر,
        چه کنی...
        برویانی و
        رهرو باشی;
         
        یا که بخشکانی و
        "من" رو باشی.
         
        انتخاب با توست.
        شبنم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۶:۴۴
        به شعرناب خوش امدید مقدمتان گلباران خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۳۷
        متشکرم خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۳:۴۵
        خوش آمدید خندانک
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۳:۱۵
        متشکرم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۰۶:۵۷
        درودها بانوی عزیزم خندانک
        بسیار زیبا و شیوا سروده اید
        دستمریزاد و احسنت خندانک

        جسارتا یک نکته:
        "تکه های شکسته را که جمع کردم" ، "تبدیل به بذری شد"
        بین این دو خط، ارتباط علت و معلول غایب است و مابین این دو خط، به یک خط لولایی احتیاجست که دو خط مذکور به هم مربوط کند.
        به عبارت دیگر: تکه های شکسته، چرا و چطور تبدیل به بذر شد؟!
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۴۶
        درودها برشما که وقت وانرژی میذارید ومیخونید وهمراهی میکنید برای بهتر شدن,ممنونم وخداقوت وتلاشتون پایا خندانک خندانک خندانک
        دلیلش ,هم افسانه بودنشه
        هم اینکه وقتی در خودت میشکنی
        اون عصاره وتیکه بخاطر اون نیروی قویی که از لطف خداس به نویسنده (جایزه بخاطر تحمل ها)میده ,
        و اون تبدیل به بذر میشه


        از طرفی هرخواننده ای ممکنه یه تصور دیگه ای داشته ای باشه
        حس کردم این قسمتش رو به عهده ی خواننده بذارم بعتر باشه تا در عین خوندن تصورات و ذهنیات خودش رو هم دخیل کنه.

        والبته ,شاید اگر کلمه"ناگهان " رو اول تبدیل به بذری شد,قرار میدادم بهتر بود,نه؟


        البته این نظر شخصیه منه که اینگونه اقدام کردم
        بایدونبایدو درستی ونادرستیشو نمیدونم
        توضیحاتنو بیزحمت بخونید ببینید ,ایا نیاز داره اضافه کردن اون قسمت بازم؟
        ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمین اسدزاد (الف)
        آرمین اسدزاد (الف)
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۲:۲۱
        درودی دوباره بانوی عزیزم خندانک
        احسنت به روحیه ی نقدپذیرتان خندانک

        به تجربه دریافتم که اگر لازم شد، دلایل و معنیات سروده تان را برای مخاطب توضیح بدهید، یعنی اشکالی وجود دارد و هر چه قدر هم توضیح بفرمایید، به هر حال، همچنان آن اشکال پا برجا میماند.

        و همینطور اصولا مسائل عِلّی و کلیدی به عهده ی مخاطب گذاشته نمیشود، که اگر این کار انجام شود، نه شعر، بلکه معما طرح کرده ایم.

        بخت یار خندانک

        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۳:۱۴
        ممنونم ودرود برشما
        بیشترممنونم که علاوه بر پاسخ,تجربه تون رو هم دراختیارم گذاشتین,درنطر میگیرمش,

        اما میدونین,البته نظر منه مبتدیه وشاید وحتی قطعا درست نباشه,ولی بشخصه دوست دارم اینکه هرازگاهی,بخشی از نوشته ام رو خواننده ومخاطب ذهن وباور ونظر خودش رو همراه متن ونوشتم کنه,
        دوالبته این موارد وبخش ها,مواردین که خواننده رو از اصل موضوعی که میخوام بیان کنم,دور وجدا نکنه,

        اینجوری بنظرم وقتی کم کم جلو میره ومتنو بیشتر میخونه,میتونه با نظر خودش ,از دیدگاه من هم به قضیه نگاه کنه

        نمیدونم چقدرموفق بودم که بتونم در این نوشتم این نظرمو پیاده کنم ولی خب سرفرصت بیشتر به این قضیه فکرمیکنم
        خندانک

        ممنونم که مثل همیشه دربهترشدنشون همراهیم میکنین خندانک
        ارسال پاسخ
        علی کشاورز ( فریاد )
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۴۷
        خندانک خندانک ممنونم
        ارسال پاسخ
        حمید رفیعی راد (کوروش)
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۱:۳۷
        درود بانو زیبا سرودید
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۵۰
        درود وسپاس خندانک خندانک
        ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        اکبر رشنو
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۳:۴۴
        درود

        خیلی جالب
        بلند بالایی که می رسید به آفتاب عشق
        وشروع خوب بود

        وکمی به سست پیوندی می زد درارتباط عمود
        روان بود و شاید باید موجز تر می بود
        وکمی هم با چاشنی حشو
        البته طرح تخیّل خوب بود و پایانبخشی هم عادی بود

        درودتان ودستمریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۵۴
        سلام بزرگوار
        ممنونم ازوقتی که گذاشتین ونوشتمو مطالعه کردین ونظرتون رو گفتین خندانک خندانک
        ممنونم از همراهیتون خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۵ ۱۷:۰۹
        به شعرناب خوش امدید خندانک
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۲:۵۴
        متشکرم خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۹۵ ۱۹:۵۲
        درود بانو جان
        پرواز تخیلتان زیباست 🌼🌼🌼
        شبنم خوش نیت
        شبنم خوش نیت
        شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ ۰۳:۲۰
        ممنونم آرام عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6