انبوه تعلق
از مسیر هیپون دوران
راه جوانی ام را بیاد ندارم
تنها یادگارم از دوره ی شباب
جدایی از خاطره ی خاطرخواهی ست
در هر آئینه ، نگاهم را
به عمق عفونت حنجره دوختم
تو باور نکن
ولی
از قبل از ازل
تا
بعد از ابد
برایم نمایان است که
دنیا محل عیش و نوش نیست
آنهائیکه بدین باورند
ریزترین گودالهای زوال را زلال
معنی می کنند
جوانانمان با دهان بسته به قعر مردابها کدر
فرو می روند
هیچ سمعک ناشنوایی به داد آنها نمی رسد
ستاره هالی هر روز از بیخ گوش جمعیت آسیب
می گذرد ولی ما تا بنا گوش می خندیم
آنقدر در انبوه تعلق خاطرات غرقیم که
یارای دست و پا زدن نیست
در کنار هر صندوق صدقاتی
پیره زنی خفته است
آهای پیره زن
آهای پیرزال
بلند شو
آبروی شهر را برده ای
خودت را جمع کن
مگر نمی دانی کشور اسلامی آبرو دارد ؟
خاک کشورمان حاصلخیزترین خاکهاست
اگر سارقان به سیلوهایمان رحم کنند
به کبوتران حرم هزاران دانه می رسد
وقمریان بدون دانه به لانه برنمی گردند
باقر رمزی باصر
جالب و زیباست