دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
آخرین اشعار ناب سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)
|
باز دل من گرفته ، آینه غم گرفته
ثانیه خونین شده ، لحظه ماتم گرفته
درای خونه بسته ، پنجره ها شکسته
عقربه ها بی قرار ، زمان به گِل نشسته
دقیقه ها پریشون ، لحظه ها پر شد از خون
در گیر و دار اشکام ، ترانه هام شد حیرون
دل به دلِ شب دادم ، دل رو به خلوت دادم
به یاد ندارم شبی ، که گریه از دست دادم
شبهای بی ستاره ، دل من بی قراره
چشام همیشه خیسه ، پاییزم بی بهاره
دلگیرم از این شبها ، دلم نشسته تنها
توُ پیچ و تاب فردا ، پیچیده توی غمها
شبها وفا ندارن ، رو قلبم پا می ذارن
به فردا دل می بندن ، منو تنها می ذارن
سر زده باز سپیده ، بازم فردا رسیده
همهمه و هیاهو ، شب از سرم پریده
دقیقه تو راه نرو ، ثانیه بی راه برو
مرگ زمان دست تو ، لحظه تو اشتباه رو
عقربه درجا بزن ، دل رو به دریا بزن
برو به جنگ فردا ، طعنه به دنیا بزن
شبم رو فردا نکن ، فردا رو برپا نکن
خلوتمو پس بگیر ، این دلو رسوا نکن
خلوت شب می ارزه ، به صدها روز هرزه
روزا نفس می گیره ، دل توُ سینه می لرزه
بذار که شب بمونه ، غم توُ دلم نمونه
با رفتنش دوباره ، دلم تنها می مونه
شب که به فردا میره ، باز دل من می گیره
توُ ازدحام فردا ، جون میده و می میره
S_H.H
سه شنبه 19 مرداد 1389 ه.ش ساعت 4:24 صبح
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.