سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        یک شعر پیرم من!

        شعری از

        علی احمد (شایق)

        از دفتر قامت غرور... نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ۱۶:۳۴ شماره ثبت ۵۲۲۰
          بازدید : ۱۰۳۰   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی احمد (شایق)

         

        یک شعر پیرم من!

         

        با واژه های تو

         

        واژه های درد والم

         

        خط خطی شده

         

        روی قاب دیوار سفید عشق!

         

        روی برگ نازک خیال پائیزی شعر!

         

        اری! شعر ادم است! از جنس حوا!

         

        صامت...!

         

        ساکت...!

         

        در انتظار شاعر واژه شناس قبیله!

         

         

         

         

         

        آن لحظه که درخت عصیان

         

        طعم تلخ لبخند چشمان سیب را

         

        به من چشاند...!

         

        هبوطم داد به تبعیدگاه رنج!!

         

        از رضوان آسایش وعشرت!

         

        دست مهربان مهرت...

         

        نشانم داد چشمان عاشق خدارا!

         

        آندم که واژه در آغوش شعر...

         

        آبستن شد!!

         

        از قطره بارانی که بر لب خشک کویر بوسه میزد!

         

        و طعم لبان سیب, طراوت تن شعر یافت!

         

        و شاعر هدیه شد,وصلِ شعر وسیب را!!

         

         

         

        به چشم ساحل,بوسه میزد دریا!

         

        چو پای شعر بر شن کرانه ی دریا فرو می رفت!

         

        و من مانند مهتاب به شب!

         

        ترا در آئینه ی آب دیدم!

         

        صیحی که در موج دریا پدیدار شدی!

         

        چون قایقی شکسته...

         

        نشستی بر دریاچه دلم!

         

        عجب نشستنی!!

         

        که واژه ی روح تن؛ این شعر ناب شدی!

         

        مرا بخوان!با نگاهی گود,شاعر!

         

        که من شعر پیرم!

         

        به قدامت آدم وحوا!

         

        مرا با چشم جسم مبین!

         

        که من بیکران عالمی ام!

         

        در جامه ی تنگ .کوتاه سرنوشت 

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4