يکشنبه ۲ دی
نشسته در غار سرنوشت شعری از علی احمد (شایق)
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۰ ۰۸:۱۹ شماره ثبت ۴۶۷۸
بازدید : ۱۱۳۳ | نظرات : ۱۴
|
دفاتر شعر علی احمد (شایق)
آخرین اشعار ناب علی احمد (شایق)
|
آفتاب سیاهست و
شب می درخشد!
خفاش در کمین ظلمت
نشسته در غار سرنوشت!
پنجره ی گشوده
رو به روشنای
در چاه شب!
به امید آغوش آفتاب!
خورشیدِ مرگ
گاه...
رهائیست...
برای شب پره ها!
از غار سرنوشت!!
.
.
.
افق سرخِ سحر
وقت اذانِ خروس می دهد!
و مرغ دل شبگیر من
پرنده ی زیبای مهر
در بستر غمین لانه اش
در شب تنهای خلوتش
ناله از فراقی سر میدهد!
.
.
.
غوغای به دل
فریادی در گلو!
از مهربانی های بی مهر!
از سردی زمستانیِ سرنوشت!
پناه به آخرین اغوش می برد!
گریه فراموشی زیبائیست!!
شبنم باران اشک
روی برگ های گلاب گونه اش
به وسواس بوسه ام
می کشد.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.