سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مرواريد نگاهت

        شعری از

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        از دفتر صبوري نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ آذر ۱۳۹۵ ۲۲:۴۳ شماره ثبت ۵۱۹۳۷
          بازدید : ۵۴۳   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)

        مرواريد نگاهت

        با يک پلک زدن

        در صدفِ خيالِ من

        مي افتد
        ________////////////___________



        باران
        صدايِ آوازکي
        از بي ريا ترين خاطره
        که با نجابت عشق
        بر سقفِ انتظار
        مي چکد
        تا تنِ سردِ دلتنگي
        بهانه بگيرد
        ______________________________ به آسمان نگاه مي کنم
        در صميميت واژه ها
        غرق مي شوم
        چقدر دلگير است
        هوايي که
        به نا مهربانيِ پنجره ها
        آغشته است
        و من از دور
        در انتظار گشودن آن
        نشسته ام
        چقدر دلگير است...
        ___________////////____////____

        گاهي سکوت مي کني
        تا قلبي نشکند
        گاهي دور مي شوي
        تا بماني،فراموش نشوي
        و چه زيباست
        گه گاهي
        زندگي را بسپاريم
        به يک گاهي!
        تا زمان را به چالش بکشد
        و به شناخت انسان برسيم!

        ______________///_______/////__
        در دنياي ما
        آرزو
        معناي رسيدن است
        ولي هر رسيدن
        آرزو نيست
        گاهي
        ظلم چشيدن است!
        _______________//////__//_____/

        پرواز کرد
        از پرچين شکست
        تاب آغاز نداشت
        عشق آمد
        معجزه کرد

        ________/////___/__//////////__

        رازدار ترين فصل
        پاييز است
        از آشنايي ها تا بدرودها
        همه را روي سنگ فرش
        برگ هايش ديده است!
        در چهره ي زردگونه اش
        صبري نهفته است
        که بي صدا
        به پايان جهان مي گريد!

        پ.ن
        من يقين دارم
        خلقت انسان
        فصل پاييز بود!
        __________/////____/_/___///_//


        يک لحظه سکوت از من!
        يک جهان حرف از تو!

        مي شود گاهي ،
        جاي من بنشيني!؟...
        ______/////_///_///////_______


        يادت هست
        که بال هايم شکست؟!
        چه بي پروا
        هنوز پرواز مي کنم!
        ديگر نشانه از من
        تو آسوده بزن
        امشب تير به خطا نمي رود!
        جانم را بگير
        جسم بي روح ،مرگ نمي فهمد!...
        _________//////___/////________

        سکوت را چشيده ام
        مثل ليمو ،اول شيرين است
        بعد که مزه مزه ميکني
        کام زندگي ات،تلخ مي شود!
        ________/////_____///////_____

        باران يعني
        زير آسمان
        من باشم
        تو باشي
        ناگهان رعدوبرق بيايد
        و من با دروغ ترين تظاهر
        بلرزم!
        و تو مرا در آغوش بگيري!
        به همين سادگي!
        باران يعني همين!

        _____////______/_//////_/__/___

        حرف سفرت که مي شود
        تن تنهايي ام، گر مي گيرد!
        باز بايد بروي
        باز بايد...
        انتظار را ورق بزنم!
        ______________//////____////___

        دلتنگي
        فاصله ي ميان
        دو ستاره ايست
        که ناخواسته
        به يک نقطه از آسمان
        تن داده اند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۲۴
        سلام سیده ی عزیزم خندانک
        بسیارزیبا وبااحساس بودنازنین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        لمیا_سبتی پور(سلطانی)
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۰۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۵۸
        درود خندانک خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۹:۴۲
        عرض ادب
        دعوتید به صفحه ی حقیر خندانک خندانک خندانک
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۱۵:۲۱
        سلام بانوی گرانقدر
        بسیار لذت بردم از اشعارتان درودها

        گاهي سکوت مي کني
        تا قلبي نشکند
        گاهي دور مي شوي
        تا بماني،فراموش نشوي
        و چه زيباست
        گه گاهي
        زندگي را بسپاريم
        به يک گاهي!
        تا زمان را به چالش بکشد
        و به شناخت انسان برسيم! خندانک
        علی کشاورز ( فریاد )
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۱۹:۱۹


        قلبت که می‌زند، سر من درد می‌کند
        این روزها سراسر من درد می‌کند


        قلبت که ... نیمه‌ی چپ من تیر می‌کشد
        تب کرده، نیم دیگر من درد می‌کند


        تحریک می‌کند عصب چشم‌هام را
        چشمی که در برابر من درد می‌کند


        شاید تو وصله‌ی تن من نیستی، چقدر
        جای تو روی پیکر من درد می‌کند


        هی سعی می‌کنم که تو را کیمیا کنم
        هی دست‌های مسگر من درد می‌کند


        دیر است پس چرا متولد نمی‌شوی؟!
        شعر تو روی دفتر من درد می‌کند



        زنده یاد نجمه زارع
        بهارک (دختر پاییز)
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۲۰:۳۳

        .............. خندانک ..............

        درود مانا باشی ب مهر

        فاطمه ی نازنینم


        باران
        صدايِ آوازکي
        از بي ريا ترين خاطره
        که با نجابت عشق
        بر سقفِ انتظار
        مي چکد
        تا تنِ سردِ دلتنگي
        بهانه بگيرد


        پر از احساس

        سکوت

        باران

        پاییز

        پسندیم

        .................... خندانک ...................

        حسام الدین مهرابی
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۲۱:۵۶
        سلام خواهر گرامی
        زیبا و خواندنی نگاشتید
        احسنت...
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۵ ۱۲:۳۸
        باران یعنی همین
        .........افرین
        خیلی خوب بود .......خیلی زیبا بود
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۵ ۱۶:۵۱
        خدا را نمیتوان تعریف کرد
        و آن خدایی که من تعریف میکنم
        خدا نیست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باصر
        درود بر شما بزرگوار
        اندیشه نابتان کماکان ناب باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس وطن دوست
        جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۵
        ............
        سلام

        درود برشما بانو سیدپور

        بسیار زیبا و دلنشین بود
        همیشه باشید و بسرایید

        .......
        خندانک
        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ۰۷:۵۴
        ﺳﻼﻡ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ

        ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ پﺮ ﻣﻬﺮﺗﺎﻥ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﻡ
        ﻧﮕﺎﻫﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﺯﻳﺒﺎﺳﺖ
        سپاس از دعاي قشنگتان
        ﺍﺯ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺷﻤﺎ ﺳپﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ
        صابرخوشبین صفت
        يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ ۰۰:۰۵
        سلام و درودها
        بر شما سیده بانو
        در ظاهر یک شعر است و در متن آن می توان شعرهای سپید کوچکی را استخراج کرد .
        زبان و واژه پردازی شعرتان قابل ستایش است .
        سبز و بارانی باشید. خندانک خندانک خندانک
        سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ۰۶:۴۰
        درود نازنینم

        چه کوتاه های زیبایی
        لذت بردم قلمت نویسا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8