اربعین است کنون کوکبِ تار آمده است
گریه در گریه غمین زینبِ زار آمده است
آمده تا که ببندد دَهَنِ زخمی ِ مار
زینب از (نیشخوری) سوخته بارآمده است
تو بمان سَرو ِ ( دل آبیّ ) ِ حزین؛ روح ِ نجیب
آنکه مرگِ تو بخواهد ... خَسِ خوار آمده است
زندگی را ز تو آموخته ام .... دریادل
مرگ را تیر ِ دُعایَم به شکار آمده است
بار اِلاها قسم ات می دهم اینک به حسین (ع)
جان ِ زینب به لب آمد .... گِله بار آمده است
یارب اکنون بشنو سوز ِ دعاهای مرا
بی نفس ...تاوله پا... داغِ تبار آمده است
بار اِلاها تو نگهدارِ دلِ لاله هدی
ببرِ غم پنجه به آهوی عذار آمده است
بودن و ماندن ِ حق ... ثبتِ قدمهای طلوع
دیدگانم لبِ دریای انار آمده است
جانِ من گیر خدایا به دِلَش هدیه بده
جانِ ناقابلم اینگونه به کار آمده است
تا شقایق وَ دل سوخته اش هست بِدان :
مُستجاب است دعا ... شکر گزار آمده است.
صل الله علی اباعبدالله الحسین و آباءه و اُمّهاته و اولاده و اهل بیته و اصحابه و زواره اجمعین فی کل دقایق و اللحظات.
یالیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما
اللهم صل علی محمد و آل محمد