زندگی از پس چند پرده نگاهش بهتر است
این سخن اندیش که راه زندگی زین بَرتر است
یک ان که دارد و تو بینی و بخود راه ندهی
یک ان که ندارد و تو بینی و به دارش بدهی
یک ان که ندارد و تو داری و غرور جا ندهی
یک ان که بدارد،دهدت، و تو بر کس ندهی
یک انی که بدارد،ندهد، نَبر آن انسان گمان
یک انی نَبدارد و دهد، بینیش انسان نشان
یک ان که بدارد و تو هم حسرت نشان
یک ان که نبدارد دهدت راهی نشان
یک آن که بدارد و بچیند ز دارِ دگران
یک آن که نبدارد و بچیند زکارِ دگران
یک آن که نَبدارد و نه هم راه رود چو دگران
یک ان که صد بِدارد،در پی چندصدِ دیگر نگران
یک انی که بدارد و ببندد و ننوشد نخورد
یک انی که کف آرَد، و دران دَم بخورد
یک انی که ندارد، خورد از داردِ کس
یک انی که بِدارد،خوردش حسرتِ کس
یک انی که ندارد و بدآرد ز خوشِ دارد مست
یک انی که بدارد،نخورد،بیندش یک به شصت
یک انی که بدارد و ننوشد و نپوشد، بمُرد
یک انی که ندارد و بپوشد و ز دارش بِخورد
زین همه دار و ندار و وین همه راه و نشان
دار خود را برگزین و بر رهت بگذار نشان
دار خود را خوش بخور و دار خود بر قِسم بدار
دار تو گر نرود، در گور نمی آید به کار