نگاه نگران

درود
زیبا بود

درود زیبا خواندمت مانا باشی ب مهر
شعر قشنگتون بوی بهار می داد




یک لیوان چای گرم و دو حبه قند
و شاعرانه ترین باران بهاری
چنان خوش آهنگ به زمین میزند خود را
که مسبب است فرود این جملات را
در سیه روشن برگ برگ تک درخت حیاط
بی نیاز به سمعک برای دو چشم
به تو مصلوب می شوم بی حجب و حیا
نگاهی می گذرد از عمق دلم
گرم می شوم و می خوانم
به یاد دوران مدرسه
باز باران با ترانه.....می خورد بر بام خانه....
حال خوبی بود بعداز ظهر آن روز بارانی
من ،خدا ، باران
و تداعی یک نگاه نگران
بهار 91

عرض ادب بزرگوار
دلنوشت نوستالژیک و زیبایی بود
بهره بردم
ممنون بابت اشتراک این اثر دلنشین
در پناه خودش