خودش با شعری از ساعد باقری می گوید؛
شاگرد کلاس نابم...با شوق آموختن ونوشتن.....
یادگار ازتو همین سوخته جانی ست مرا
- شعله از توست اگر چرب زبانی ست مرا
- ساعد باقری-
این برگ از دفتر یادی از شاعران
اختصاص یافته است بر دیداری از اشعار
بانو سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ)
تا بیشتر بخوانیم از او.......تمام قسمت ها بجز قرمز رنگ ها
عینا از دفترهای شعر خود ایشان می باشد،هر عبارت از یک شعر
این برگ تکریم است و پاسداشت نه صرفا تقدیم....
آلاله های همیشه سرخ
برسجاده ی هجرت با دلی دانه دانه به قامت تسبیحی...
همه جا بوی تورا می دهد بوی سیب...گندم...باران...یاس
مراصدابزن ازگرمای قلب ستاره ها ی ارغوانی........ ای شک
وبازهرشب ماهی قرمز کوچک دلم خواب آبی دریا می بیند...
کبوتر پربسته ی کوی توام مرهمی نه براین بال زخمیم...
در آبی آسمان چکاوکی بودم بازخمی سرخ بربالم...
بامن بمان درتجربه خنده ی بنفشه ها با بوسه های باران بهاری...
عشق نزدیک است ...
با هرچه عشق نام "تو" را می توان نوشت!
مردی درباران آمد که دنیایش آبی آبی بود..
صدای پای خداست!
قدم گاهِ تو ، غرق گل می شود...
پادشاه فصل هایی!
سلام بر خورشید هشتم
برای چیدن گل سرخ...
صدای پای بهار می آید بگوش...
کمی تا قسمتی ابری...
برداشتی آزاد....
تقدیم با عشق به دریا بانوی غزل
خواهرم آلاله سرخ سیده ای اولاد پیغمبر
آسمان تا آسمان ارادت...
بر همسرش جناب ایلیا
تقویم چهارفصل زندگی او...
سیده لاله رحیم زاده (آلاله سرخ)
پ.ن
علی غلامی پاییز 1395 - شهر من کرمانشاه
تقدیمتان
آلاله سرخ شدم؛
در تنگاتنگ غروبی که
پشت پرچین باغ گیلاس
باغبان
تبر بر قامت نازکم زد
نفهمید
تمام ریشه هایم در خاک
جوانه زده اند...
آلاله سرخ-بداهه