پنجشنبه ۱۵ آذر
|
دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
|
هر دم از فصل بهار کم میشود
از خوشی روزگار کم میشود
عده ی گلهای این دشت اسیر
در فروانی خار کم میشود
آبی این آسمان در بیکسی
یا به دود یا در غبار کم میشود
جای زخم پشت بس ناسور شد
از رفیقان انتظار کم میشود
جارچی بس جار زد کافر شدید
کوی عقل از رهگذار کم میشود
واژه ی تقلید چون اجبار شد
همچو میمون اختیار کم میشود
خون باید ریخت در شادی و غم
گر نریزی افتخار کم میشود
بر جبین باید نشان دین داشت
گر نباشد اعتبار کم میشود
میخورد افعی آخر مارِ یار
کم کم از جبار، یار کم میشود
گرگ میمیرد به حکم روزگار
از شمار مرده خوار کم میشود
آبیاری را نشاید باغ خشک
حرف "فریاد" از شعار کم میشود
پ ن : تاریخ تکراری ترین قصه ها را در خود دارد ، اما افسوس برخی به آن دسترسی ندارند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
حرف "فریاد" از شعار کم میشود..........دروداستاد