سه شنبه ۴ دی
شرافت شعری از پگاه بنوان
از دفتر عبور نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۳۹ شماره ثبت ۴۷۵۱۶
بازدید : ۶۰۹ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب پگاه بنوان
|
کوچه های بی بن بستی مدام
خیابانهای بی چراغ
شهرهای بی خانه های بلند
بی تو
همگی پر میشوند
از
زاغهای نشسته بر
بی خنک سایه های خوف
~~~~~~~~~~~~~~~~~
شرافتمند بودم
به وقت صبح
قدم در قدم باد
بر ساحلی مخملی
کسی زمین از آنم را
به خونی آبی رنگین کرد
بازگشتم
از تمام شرافتی که
قامتم راست بود
به بودنش
.
.
آفتاب در وسط
آسمانی
از جنس خون
می درخشید
من میدریدم
من از تمام گرما
من از تمام ظهر
من از تمام خودم
می نوشیدم
و تمام حلق خشکیده از کلامم
آبی بود
.
.
شب آغوشم را
بویید
بازگشتم
از بی ناموس دیو روز
آبی
غرق
بی شرافت
P,benvan
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به خونی آبی رنگین کرد
بازگشتم
از تمام شرافتی که
قامتم راست بود
به بودنش
درود بانو پگاه عزیزم
بسیارزیبا وتاثیرگذار