يکشنبه ۲ دی
پریزاد شعری از جلال پورسلیمانی
از دفتر فراسویِ خیال نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۰۳ شماره ثبت ۴۷۲۷۹
بازدید : ۴۱۹ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر جلال پورسلیمانی
آخرین اشعار ناب جلال پورسلیمانی
|
یادگاری ز گلستان جهان آمد و رفت
نرگسی دلنگران عطرفشان آمد و رفت
آن پریزاد که میگفت هواخواهِ من است
مویَش آتش زدم آرام و نهان آمد و رفت
دوش در خواب دلم کرد هوایِ نفَسَش
گفت افسوس چنین است و چنان آمد و رفت
خٌفترِ کوهیِ من صبحدمی اوج گرفت
گوشهء باغ دلم گشت عیان آمد و رفت
گفتمش نیک دمی با منِ تنها گذران
از غرض فاش و عیان با دگران آمد ورفت
ساحل آغوش گشود و نظرِ موج نبود
خسته تا اوّلِ ساحل نگران آمد و رفت
مویه کردم که دگر پیر شدم رخ بنمای
با دو صد عشوه و احساسِ جوان آمد و رفت
آهویِ وحشیِ صحرا که ز صیاد رمید
تیزپا جست زنان تا به چمان آمد و رفت
سببی شد که من از روی و رخش خسته شوم
ناگهان قرصِ قمر خنده کنان آمد و رفت
دهم فروردین۹۵جلال پورسلیمانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.