جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
|
چترم را بستم
زير اشکهاي آسمان
من و دلتنگي
بند کفشهايمان را بستيم
گفتم:کمي صبر
در کوله بارم بگذار
اگر طاقت از نفس افتاد
چند لقمه از آن بردارد!
تو نمي دانستي
که تمام حرفها يعني چه! من از حال دل مي گفتم
تو آسمان را،
پشت ترس هايت ،بهانه کردي
تو نمي دانستي
در تنگناي حبس شده ي ترديد
در جستجوي گذشته هايت
گاه گاهي، در هواي من پرسه مي زدي
تو نمي دانستي
عشق يعني چه
اصلا تو ندانسته گله از باران کردي...
_______________________________________________________
پ.ن
چهره ي فاصله را کمرنگ کن
در اين نقطه کمي تيره شدم
اخم دلتنگي از عشق بيرون کشيد
درک احساس تو ،کج شد!
مات و مبهوت نگاه ميکني!
اين تصوير تو نيست!
صبر کن
رنگ که ميزنم
روشن تر مي شوي...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
رنگ که ميزنم
روشن تر مي شوي...
درود بانوی عزیزم
زیبا وبااحساس بود