دوشنبه ۳ دی
زرزلف تو شعری از امیرحسین مقدم
از دفتر حضور دوباره نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۴:۱۸ شماره ثبت ۴۶۲۳۰
بازدید : ۶۶۳ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب امیرحسین مقدم
|
دلم از دست زر زلف تو زاراست هنوز
زلف زرین توام دارو نداراست هنوز
رنگ رخسار من و زلفت عجب همرنگ است
گرچه پاییزم و گیسوت بهار است هنوز
این چه دامی است که در چشم تو جاخوش کرده
این همه کشته و در فکر شکار است هنوز
من که از برق نگاه تو کفن پوساندم
پس چرا پیکر من بر سر دار است هنوز
مُهر دلداده گی ات نقشه پیشانی ماست
مِهرتان مِهر که نه ، مُهره مار است هنوز
گرچه صدبار دل و دین به دلت باخته ام
دل دیوانه من فکر قمار است هنوز
بختم ار موکب شاهی بدهد، پس بزنم
که دلم در پی آن یکه سوار است هنوز
بجز از نقش تو در لوح دلم نقشی نیست
نقش من نقشه آن نقش و نگار است هنوز
عاقبت من بکف آرم دل شیدای تورا
گرچه هرلحظه دلت، پا به فرار است هنوز
#امیرحسین_مقدم
12خرداد94
پ. ن
خرداد سال 94 بود .بعد از حدود 6 .7 ماه دوستی قدیمی را در انجمنی ادبی دیدم با موهایی به شدت رنگ کرده ! بعد از سلام و علیک، بدون مکث مصراع اول این غزل ناخوداگاه بر زبانم جاری شد یاد دارم همه 10 .12 نفری که در حال خروج از سالن بودیم باهم زدیم زیر خنده .
از سالن خارج شدم و سوار اتوبوس بی آرتی شدم 4.5 ایستگاه بعد این غزل کامل شد ...
غزلی با زبانی کهنه و البته پراز آرایه های واج آرایی و جناس و ...
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.