سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        ساقیان مست

        شعری از

        احمد محمود امپراطور

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۲۹ شماره ثبت ۴۵۱۴۳
          بازدید : ۹۱۴   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد محمود امپراطور

        ز چشـــم ابـــر دراین خطه سنگ می بارد  بجـــای منطـق و برهـــــان تفنگ می بارد  درین زمانه وفـا حرف مفت و بی معنیست  ز هــــر که دغدغــــه و دنگ دنگ می بارد  چنــانی کفـر بلند شد ز کعبــه و اســلام  کــــه نـــام پـــاک خـــدا از فرنگ می بارد  زبان شعــــر نو امـــروز هــرکجا گرم ست  ردیف و قافیـــــه مُــــرد و جفنگ می بارد  ز ســـم توسـن اخلاص نعــل افتـــادست  شتـــاب رفتــــه بخــواب و درنگ می بارد  به آسمان دگر سرد گشته است خورشید  ز مـــوج بحــــــر دهـــــانِ نهنگ می بارد  نمانده مهــــــر و محبت به مــادر و فرزند  برفتـــــــــه لطف ز بابـــا و ننگ می بارد  مـــرا ز مــردم دانـــا هراس بیشتر است  که صلح ذکر زبان است و جنگ می بارد  نه ضمیــــران بدشت و نه آهو در صحرا  ز سنگ و صخره ی گیتی پلنگ می بارد  اگر چه طعنــــه ز بی حاصلی مرا زده اند  ز خاک سینـــــه ام آخـــر النـــگ می بارد  شیرین و خسرو من در کجاست گز قلبم  صــــدا و ضربــه ی بیل و کلنگ می بارد  به خود فـــروش از این بعــــد ارادتم باشد  که دین فروش ز فرق اش تبنگ می بارد  نمـــــاز مرگ مــرا ساقیـــان مست دهند  که از قبـــــای مـــــلا نقش رنگ می بارد  حقیـقت که بیــــان میکنـــی ازان محمود  گــــر از زبـــان تو باشد قشنگ می بارد —————- بامداد دوشنبه ۱۴ جدی ( دی ) ۱۳۹۴ هجری خورشیدی که برابر میشود به ۰۴ جنوری ۲۰۱۶ میلادی سرودم احمد محمود امپراطور افغانستان

        ز چشـــم ابـــر دراین خطه سنگ می بارد
        بجـــای منطـق و برهـــــان تفنگ می بارد
        درین زمانه وفـا حرف مفت و بی معنیست
        ز هــــر که دغدغــــه و دنگ دنگ می بارد
        چنــانی کفـر بلند شد ز کعبــه و اســلام
        کــــه نـــام پـــاک خـــدا از فرنگ می بارد
        زبان شعــــر نو امـــروز هــرکجا گرم ست
        ردیف و قافیـــــه مُــــرد و جفنگ می بارد
        ز ســـم توسـن اخلاص نعــل افتـــادست
        شتـــاب رفتــــه بخــواب و درنگ می بارد
        به آسمان دگر سرد گشته است خورشید
        ز مـــوج بحــــــر دهـــــانِ نهنگ می بارد
        نمانده مهــــــر و محبت به مــادر و فرزند
        برفتـــــــــه لطف ز بابـــا و ننگ می بارد
        مـــرا ز مــردم دانـــا هراس بیشتر است
        که صلح ذکر زبان است و جنگ می بارد
        نه ضمیــــران بدشت و نه آهو در صحرا
        ز سنگ و صخره ی گیتی پلنگ می بارد
        اگر چه طعنــــه ز بی حاصلی مرا زده اند
        ز خاک سینـــــه ام آخـــر النـــگ می بارد
        شیرین و خسرو من در کجاست گز قلبم
        صــــدا و ضربــه ی بیل و کلنگ می بارد
        به خود فـــروش از این بعــــد ارادتم باشد
        که دین فروش ز فرق اش تبنگ می بارد
        نمـــــاز مرگ مــرا ساقیـــان مست دهند
        که از قبـــــای مـــــلا نقش رنگ می بارد
        حقیـقت که بیــــان میکنـــی ازان محمود
        گــــر از زبـــان تو باشد قشنگ می بارد
        —————-
        بامداد دوشنبه ۱۴ جدی ( دی ) ۱۳۹۴ هجری خورشیدی
        که برابر میشود به ۰۴ جنوری ۲۰۱۶ میلادی
        سرودم
        احمد محمود امپراطور
        افغانستان
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۲۶
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و غمگین
        مبین مشکلات جامعه
        امید که رب جلیل شر فتنه های شیطان و اجانب را از بلاد مسلمین کم کند خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۲۷
        امید زندگی آرام وسراسر در صلح وآرامش برای تمام مردم جهان خندانک

        احساس وپیام زبان شعرتان ارزشمند بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۰۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود
        بسیارزیبا بود برادرخوبم
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۲:۲۱
        باسلام جناب ‌امپراطور‌خوب‌سروده‌اید‌موفق‌باشی
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۲۳
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر امپراطور احساس
        مرحبا بر طبع شاعریت بزرگوار
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک
        فريدوني ( شهزاد)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۵۴
        درود خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۷
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        ز ســـم توسـن اخلاص نعــل افتـــادست
        شتـــاب رفتــــه بخــواب و درنگ می بارد
        خندانک
        بسیاااار زیباااا و با محتوا... خندانک خندانک خندانک خندانک
        دست مریزاد جناب امپراطور خندانک خندانک خندانک

        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        موسی مندلسون آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند.
        فرمتژه به حقیقت از زیبایی، به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به موسی نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید : آیا می دانید که عقد انسانها در آسمان بسته می شود؟!
        دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : بله، شما چه عقیده ای دارید؟ موسی گفت: من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود!
        درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن! فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود...
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۵۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        واقعا قشنگ بود
        شعر زیر را به مناسبتی برای یکی از روسای اداره جناب محمود.. گفته ام ولی چون نام ایشان هم محمود است بیمناسبت بیان ندانستم.

        هزار و یک ترانه
        دفتر هفتم: هزلیات و ظنزیات
        نام ترانه: مرا مغضوب درگاه خویش کرده ای محمود
        تقدیم به: محمود ا..
        *
        مرا مغضوب درگاه خویش کرده ای محمود
        چه کس را هم دم و ایاز خویش کرده ای محمود
        مگر چه دیدی از از این بنده یه چاکر خویش
        که خشم چنین بر بنده خویش کرده ای محمود
        **
        چرا جفا بر بنده خویش میکنی بگو
        که پشت بر چا کر خویش می کنی بگو
        مگر آیین نداشت هیچ برای پرستیدن
        که چنین پشت بر آیین خویش میکنی بگو
        ***
        ح-ب (آیین)
        توضیحات: سرایش94/11/17/بدیه – ناتمام - تقدیمی
        محمد علی سلیمانی مقدم
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۰۰
        درود بر دوست شاعر
        بسیار عالی و دلنشین
        خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۷
        کــــه نـــام پـــاک خـــدا از فرنگ می بارد
        .............
        خندانک نفس انسان بوی خدا میدهد و مختص به ما نیست خندانک
        .....................
        خدا را اینبار


        در عطش دندان خون اشام

        جستجو کن

        نه در رگهای گردن

        اهو چاق
        .............
        امیدوارم خوش بسرایی و همیشه سالم باشید دوست من خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۳۸
        درودتان باد همذوق
        خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۱۴
        درود جناب امپراطور
        زاد روز تولدتان خجسته باد .
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        يکشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۵ ۱۰:۴۴
        درود بر شما
        خندانک خندانک
        ز چشـــم ابـــر دراین خطه سنگ می بارد


        بجـــای منطـق و برهـــــان تفنگ می بارد


        درین زمانه وفـا حرف مفت و بی معنیست


        ز هــــر که دغدغــــه و دنگ دنگ می بارد
        کبری یوسفی
        جمعه ۱۴ دی ۱۳۹۷ ۰۰:۵۵
        سلام برشما بزرگوار
        بسیار عالی سروده اید
        احسنت
        درپناه حق خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7