سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        دلتنگی (عاشقانه ای خزانی)

        شعری از

        بهروز عسکرزاده

        از دفتر شعله های شب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۴۷ شماره ثبت ۴۵۱۳۵
          بازدید : ۹۱۷   |    نظرات : ۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ریزشِ یکسرِ دردانبوهِ زربرگانِ رقصان!
        ـ زهرخندِ جانگزِ مرگ، بر امّید ـ
        زوزه­ هایِ درهم­ پیچانِ شغالان!...
        در این آفتاب ­زردِ خزانی
        که از بیمِ شبِ تیره
        زردی بر چهرۀ مهرِ زرگداز چیره شده
        و شب با دستانِ آویزان از کهکشانِ بیداد
        گـَردۀ شبه­ رنگش را
        بر گـُردۀ روزِ در گریز می­ پاشد
        و رمۀ رمانِ ستارگان
        یکان­ یکان ـ سوافشانان ـ
        در واشچرِ آسمان پدیدار می ­شوند،
        حزنی شگفت و رازآلود
        چنبرگردِ جانِ شادی­ سرشتِ من است.
        آخ!
        که بویۀ آتش­ دستِ بهاربویِ بهشت ­کشم
        ـ آن یار دوردیار ـ
        شکیبِ جانشکارِ دل بریده است؛
        دلی که آتشی ­ست زبانه­ زن
        و خِرَد، بوتۀ گوَن!
        (آذر 94، رویان)

         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۲۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        تلخ اما بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۰۵
        درود بزرگوار
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۵۴
        بسیار زیبا بود استاد گرامی بخصوص بند پایانی سپید
        ............................. خندانک خندانک خندانک درودبرشما
        حسام الدین مهرابی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۳۹
        درود استاد گرامی
        بسیار بسیار زیبا و هنرمندانه حسی تلخ را به تصویر کشیدید
        بسیار لذت بردم و آموختم
        احسنت و سپاس...
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۱۸
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد عسگر زاده
        بسیار عالی بود
        لذت بردم
        ممنون
        خندانک خندانک خندانک
        فريدوني ( شهزاد)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۴۲
        درود خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۵۰
        سلام و درود
        تلخی روزگار بود در قاب زیبای واژگان
        آفرین به ذوق شاعر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۳
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        بسیاااار زیباااا بود جناب عسکرزاده خندانک خندانک خندانک
        هزارااان درود خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        موسی مندلسون آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند.
        فرمتژه به حقیقت از زیبایی، به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به موسی نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید : آیا می دانید که عقد انسانها در آسمان بسته می شود؟!
        دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت : بله، شما چه عقیده ای دارید؟ موسی گفت: من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: همسر تو گوژپشت خواهد بود!
        درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن! فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود...
        جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۴۶
        عجب بر خرمن خمیازه پرستان
        آتشی
        زیبا بود ...
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۴۰
        درودها بر شما
        جز تحسین بر لبانم جاری نیست!
        دست مریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۴۱
        درود بر شما جناب عسکر زاده گرامی

        بسیار زیبا بود و رقص واژگان شما قابل تحسین

        احسنت بر ذوق و احساس شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۳۸
        کلامی استوار وشیرین مبین تلخی ها

        درودبرشما


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۴۰
        خندانک

        خندانک خندانک


        علیرضا کاشی پور محمدی
        سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۴۶
        درود و آفرین
        لحظه هاتان پر موسیقی باد
        خندانک خندانک خندانک
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۴۹
        دور از چشمِ شب
        به سپیدسار ِ دستان ِ هم
        بیاویزیم
        و
        شالیزار ِ تاراج نشسته را
        بدوزیم به پلکِ صبح...
        آبراهِ ژاله را
        از چشمه ی پگاه
        پیوند زنیم به دامنه ی خشکیده ی نگاه...
        \" مرد ِ روزهای پیکار \"
        در سیاهِ شب
        بذر ِ مهر بکار..\"دلشید\"

        درود بزرگوار.. خندانک
        بسیار دوست داشتم زیبانویسی و اندیشه ی بکرتان را..
        زنده باد..
        خندانک خندانک
        خندانک
        هما تیمورنژاد
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۱۷
        درود بر شما جناب عسکرزاده ی گرانقدر

        بسیار لذت بخش و دلنشین بود سروده تان خندانک
        در وناه حق
        هما تیمورنژاد
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۱۷
        در پناه حق
         موسی عباسی مقدم
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۱۵
        سلام عسکر زاده عزیز زیبا بود بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        رودونا کیارنگ  (فاطمه توکلی)
        چهارشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۱۶
        سلام و درود جناب عسکرزاده استاد گرانقدرم خندانک
        دلی که آتش ست زبانه زن
        و خرد ، بوته یِ گون خندانک خندانک خندانک
        ترکیبات بی نظیر و واژگان هم خون چه عالی سروده ای ست! خندانک خندانک خندانک
        می آموزم استاد عزیز از کلک توانمند و پر محتوایتان خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا به دلم نشست خندانک خندانک خندانک
        •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•° •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•°
        اگر می گویند ذکر کنید ، منظور این نیست که یک تسبیح دستمون بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و ... ،اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشه. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد، توی رفتارهایمان باشد، تو لباسمون باشد تو ظاهر و باطنمون باید باشد، تو صحبت کردنمون باید باشد. کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت ، معیشتش تنگ می شود . الهی قمشه ای
        •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•° •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•°
        همیشه باشید و بسرایید
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2