سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        ننه سرما

        شعری از

        مصطفی سالاروند(سالار)

        از دفتر بی کرانه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷ شماره ثبت ۴۴۹۰۳
          بازدید : ۶۴۵   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مصطفی سالاروند(سالار)

        http://shafi2.persiangig.com/document/1509921_443948119050173_154097872_n.jpg
        میزند لبخند بر من ،
        چترِ خفته در نهان ،
        جانِ تازه در نگاهش می زند موجِ ملیح ،
        گویی از دردِ فراقِ یارِ خویش ،
        گشته مجنون و غمش لبخند است ،
        یا که از معشوقه اش دارد خبر ،
        کاین چنین بر ما نموده نیشِ خویش.
        یادِ یک عشقِ کهن ،
        چترِ ما دل داده بر " بَردِ عجوز" ،
        یا همان " سرما ننه" ،
        "اَهمن" و " بهمن" به بانگِ سردِ خویش ،
        شاد و سرخوش می گساری کرده اند ،
        آمده از ره صدایِ پایِ "سرما پیرزن" ،
        روزگاری بس عجوز آید به پیش.
        پیرزن،
        بی رحم و سرگشته ،
        خزان را پس زده ،
        با تلنباری زِ برف ،
        سوز و سرما و تگرگ ،
        تیشه اش بر ریشه های میوه ی نارس زده،
        ذره ذره ،
        گشته دل در سینه ی دشت و دَمَن ،
        پاره پاره ،
        سوگواره ،
        غمسرا و ریش ریش.
        رنگ خورشید از فراسوی سپهر ،
        زردِ کمرنگ گشته با رویِ پریش،
        می کشد آه ،
        ولی دیر زمانی است ننه ،
        کرده آغاز ره و توشه ی خویش ...
        ۷
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۱۹
        سلام دوست خوب و هنرمندم برایتان بهترین هارا خواهانم عزیز گرانقدر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        داداش گلم تنها کامنت نقد را تا نقد کامل و بحث کامل ادبی نداشتید لطفا تیک نزنید ممنون می شوم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۲۲
        درود گرامی
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲
        سلام

        غم مقدسی دارید : همگنان

        نیمایی سرای خوبی خواهید شد اگر پارامترهای شعر نیمایی

        را بیشتر بدانید


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۶
        نیمایی بسیار زیبا وغمگنانه عمیقی بود شاعر جوان وخوش ذوق خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۲
        جناب سالاروند خوش حالم از آشنایی با شما و اثرتان، قلم زدن درباره زمستان و سرما و بهمن و ... از نگاه شما برایم زیبا بود. انرژی قابل توجهی در قلم شما دیده می شود که بخش قابل توجه آن بالقوه است و امیدوارم و احتمال زیاد می دهم که آنرا رها خواهید کرد ... درود بر شما خندانک
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۱۳
        درود بزرگوار.. خندانک
        محتوای قشنگ و محزونی داشت..
        زنده باد..
        خندانک خندانک
        خندانک
        وحید کاظمی
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        بسیار زیبا بود
        مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        توحید ایرانی نژاد
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۲۸
        زیبا سرودید خندانک
        منصور شاهنگیان
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۳۱

        درود بر شما و

        کلام و بیان شاعرانه و با احساس شما ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        صفیه پاپی
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۴۷
        ................... خندانک خندانک خندانک ......................
        بسیااار زیبااا خندانک
        درود بر شما و قلب مهربانتان خندانک
        منتظر آثار بعدیتان هستم خندانک خندانک
        ‌..‌‌‌......‌‌‌‌................. خندانک خندانک خندانک ..‌‌..‌.‌‌‌‌...‌‌‌‌.......‌‌.............
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        شهسواری‎ ‎به دوستش گفت: بیا به کوهی که خدا آنجا زندگی می کند برویم.میخواهم ثابت کنم که‎ ‎اوفقط بلد است به ما دستور بدهد، ‏وهیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر بار مشقات نمی‎ ‎کند‎.
        دیگری گفت: موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم می آیم‎ .
        وقتی به قله‎ ‎رسیدند ،شب شده بود. در تاریکی صدایی شنیدند:سنگهای اطرافتان را بار اسبانتان کنید‎ ‎وآنها را پایین ببرید‎
        شهسوار اولی گفت:می بینی؟ بعداز چنین صعودی، از ما می خواهد‎ ‎که بار سنگین تری را حمل کنیم. محال است که اطاعت کنم‎ !
        دیگری به دستور عمل کرد‎. ‎وقتی به دامنه کوه رسید،هنگام طلوع بود و انوار خورشید، سنگهایی را که شهسوار مومن‎ ‎با خود آورده ‏بود،روشن کرد. آنها خالص ترین الماس ها بودند‎…
        بزرگی می گفت:
        ‎تصمیمات خدا مرموزند،اما همواره به نفع ما هستند‎.‎
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۰۵
        سلام دوست عزیزم
        من به سنگینی عکس شما شعرت را نیافتم
        (((کاش بیشتر محکوم میکردی
        خنده غیبت گوی
        کفش را)))


        این هم به خاطر عکس پر مفهومتان بود
        بسیار خوشحالم از اینکه با ما هستید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۵۲
        سلام برزگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0