يکشنبه ۲ دی
نامه باران 1 شعری از آرزو پناهی(باران)
از دفتر صدای پاییز نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ ۱۱:۵۶ شماره ثبت ۴۴۶۳
بازدید : ۱۳۷۵ | نظرات : ۲۹
|
دفاتر شعر آرزو پناهی(باران)
آخرین اشعار ناب آرزو پناهی(باران)
|
[size=14][center][img]http://www.iranpicture.tk/images/a2bd66b01e29.jpg[/img]
سلام غم شیرینم می خواهم برایت نامه ای بر بال قاصدک بنویسم یادت هست کرمی را که میخواست پروانه به دنیا آورد؟ غم نتوانستنش را به یاد داری؟ من و تو پای درخت بید لرزیدیم بر قصه گندمزار و تنها باد نظاره گر معاشقه غم و باران بود. وقتی آغوش آسمان برای من و تو ستاره شد یادت هست سبد عاریه گرفتیم تا به چیدن ستاره عادت کنیم. و شب را بی هیچ نگینی با سیاهی مطلق تنها بگذاریم!! آه! چه بگویم؟! چه بگویم از شب زنداری های گل شب بو که هر شب برای گرمی محفل ما خودش را به آتش می کشید... تو را دیر زمانیست که می شناسم همان زمان که طفلی دو ساله بودم تنها و بی سایه در کویر ترک خورده تقدیر با لبهای ترک خورده چنگ بر دامن کویر میزدم که شاید قطره ای آب از مهر پشتیبانانم سیرابم کند دریغا! سایه ای جز تو وفادار نبود قنبرک وفادار غم شیرین من..
حال من خوب است امروز باتو! خوبیم را تو باور میکنی؟ تو وفادارترین سایه دنیایی......
ادامه دارد.......
آرزو (باران) [/center][/size]
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.