سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تهمت

        شعری از

        آرزو پناهی(باران)

        از دفتر صدای پاییز نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۵ شهريور ۱۳۹۰ ۱۶:۲۰ شماره ثبت ۴۸۰۴
          بازدید : ۲۳۸۵   |    نظرات : ۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آرزو پناهی(باران)

        \

        من اینجا نشسته ام و می اندیشم

        به درهایی که بسته شده اند

        به روی مهتاب

        و حبس کرده اند کبوترانه شان را

        در حصار بدبینی

        و چه ساده میبرند و میدوزند

        خیاطان بی خرد

        سخنها را به تن مهربانی ها

        و بر تنشان میکنند لباس بهتان

        پنجره ها بسته اند بر نسیم

        نکند که پریشان شوند گیسوان ِبیخردیشان

        وای بر دستانی که میشویند گناه های ناکرده

        و می آویزند رختش را در تاریکی

        و گیره تاکید میزنند بر آن که شاید

        -خشک شود در این تاریکی شرجی-

        و در آخر به تن میکنند رخت نمدار را

        با بوی تعفنش –

        و با افتخار می گویند

        که عطرمان گرانبهاست

         کبک وار سر به زیر یخبندان کرده اند

         بر همگان آوازبهاردروغین می خوانند.

        - با بوق و کرنا پچ پچ میکنند-

        و در در زیر سایه علامت سوال افترا

        میهمانی می گیرند

        و چه آسان نوار این دروغ را

        کراوات گریبان خود میکنند

        و جنتلمن می شوند

        بازار داغ داغ است

        .

        .

        حال من خوب است شاید

        خوبیم باور مکن

        بوی ناخوش سروده ام می آزارد مرا

         

        آرزو (باران)

         

        آرزو(باران)

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۶ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        محمد دبیری

        ،

        محمد جوکار

        ،

        حامد زرین قلمی

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        محمد رسول باوندپور

        ،

        مدیریت شعر ناب

        ،

        وحیدی ( شيرازی)

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        آرزو پناهی(باران)

        ،

        زهره براتی(شطحیات)

        ،

        مهدیه محمودی

        ،

        امیرحسین حسین زاده( رستان)

        ،

        منوچهر منوچهری (بیدل)

        ،

        محمد ترکمان(پژواره)

        ،

        بهرام الهی

        ،

        احمد البرز

        ،

        محمد_نوروزی

        ،

        مینا محمودی

        ،

        اعظم گليان ( ماهور )

        ،

        ستاره مشرقی

        ،

        احمد بیرالوند

        ،

        كرم الله كريمي آبدانان

        ،

        مدینه ولی زاده جوشقان

        ،

        مهناز چالاکی

        ،

        جابر ترمک

        ،

        مهیارسنائی

        ،

        مهدی یوسفی نژاد (لولی وش)

        ،

        ایمان فخار

        ،

        ژیلاراسخ

        ،

        تينا باوندپور

        ،

        داود باقرزاده(غمین)

        ،

        سیاوش مقیمی (هیچ به هیچ)

        ،

        حمید حمیدی زاده(همزاد)

        ،

        بهونه راد

        ،

        حاجعلي صادقلو(صادق)

        ،

        میثم گنجی(آرمان همدانی تویسرکانی)

        ،

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        حسين باران(کبوتر باران)

        ،

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        مائده پرتوی

        ،

        خوجه خرسه(خسرو خرم آبادی)

        ،

        میترا دل داده

        ،

        حسین راستگو

        ،

        الهه نصیری زاده

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8