سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        حلقه امید

        شعری از

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        از دفتر دلسروده ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۵۴ شماره ثبت ۴۴۵۶۸
          بازدید : ۵۸۸   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        حلقه امید
        نیم شب حلقه امید در خانه زدم
        زلف دلبر گره خورد، که چون شانه زدم
         
        شمع را خالت خا موش بدیدم ناگه
        شعله افرختم ؛ تشی را به پروانه زدم
         
        با نگاهش به دلم جلوه امیدی داد
        ضرب شصتی که منم سخت به بیگانه زدم
         
        میل بسیار نمودم به شراب ازلی
        زین سبب بود بتندی ره میخانه زدم
         
        دست ساقی که یکی جام شرابی دیدم
        جلوه از عشق بدیدم رخ جانانه زدم
         
        عقلم از دست برفت چون رخ ساقی دیدم
        هم زبی عقلی خود طعنه به دیوانه زدم
         
        در همان حال که ساقی بکفم جام سپرد
        نا خود آگاه عجب نعره مستانه زدم
         
        خانه ام گشته قفس با در و دیوار زسیم
        در قفس داد ز آزادی ؛ هم دانه زدم
         
        خویش تن غرق نمودم به دریای حیات
        به طمع یک صدفی حاوی در دانه زدم
         
        گفت (گمنام) مرا پند ، حکیمی داده
        دور از چشم حکیمش ره افسانه زدم
        یکشنبه هیجدهم بهمن نود چهار.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۳
        جلوه از عشق بدیدم رخ جانانه زدم.................. خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۲۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادبزرگوارم
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۰
        درود بزرگوار
        مناجاتی زیبا و شورانگیز خندانک خندانک خندانک
        یونسی یونس
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۱۴
        عرض ادب و احترام
        زیبا ....................زیباست
        با درونمایه . لذت بردم
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳
        عقلم از دست برفت چون رخ ساقی دیدم
        هم زبی عقلی خود طعنه به دیوانه زدم
        عاشق و شاعر و صادق...
        این سه صفت را برای شما برازنده می دانم و بی تعارف باید بگویم که داشتن دلی مثل دل شما، حسرت خیلی از آدم ها است مثل من... درود بر شما خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۶
        سلام و درود بر استاد رشیدی عزیز
        عاشقانه های شما را میهمان هستم
        لذت وافر بردم و آرزوی سلامتی برا ی شما
        جسارتن اشکال تایپی باعث شده است بعضی از حروف خوانا نباشند
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        منصور دادمند
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک بسیار زیبا بود بسیار لذت بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۹
        با نگاهش به دلم جلوه امیدی داد...

        بسیار لذت بردم خندانک
        درودتان باد خندانک خندانک خندانک

        محمد علی سلیمانی مقدم
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰
        درود بر شما و احساس نابتان

        جرعه جرعه غزل نغز تو چون باده ی ناب
        تا سحر گوشه ی میخانه به پیمانه زدم
        سلیمانی مقدم
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۰۳
        ............. خندانک خندانک خندانک .................
        هزارااان درود بزرگوار خندانک
        زیباااا بود خندانک خندانک خندانک
        سپااااس خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک ................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مردی بودا را دشنام داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟ گفت: ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و بخشش طلبید. گفت: “تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟” گفت: “دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.”
        گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ نمی دانم.
        معفر صید محمدی (هاوار)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۲۵
        درود برشما استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        احسنت به احساس و قلمتان ...بسیار به دل نشست دوست و یار فرهیخته ...
        عقلم از دست برفت چون رخ ساقی دیدم
        هم زبی عقلی خود طعنه به دیوانه زدم
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۰۷
        زیبای زیبا
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2