سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        درگیرم با لبت!

        شعری از

        احمدی زاده(ملحق)

        از دفتر عاشقانه های افراغ اندیشه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۱۴ شماره ثبت ۴۴۵۳۶
          بازدید : ۴۰۴۲   |    نظرات : ۶۶۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        وقتی عشق لب ها ـ یمان
        را میدوخت
        خون می چکید
        از انگشتانم ؛
        دست هایم
        سمفونی شعر تو را
        می سرود.
        پ.ن
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست!؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲۱۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        منوچهر مجاهدنیا(مدیر)

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        محجوبه امدادی

        ،

        نیره ناصری

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        اسفندیار گلزار

        ،

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        خوجه خرسه

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        علی اسماعیلی

        ،

        آرش غفاری درویش(منتظر)

        ،

        نسیم رستمی (ن باران)

        ،

        بهاره ترابی (بهارنارنج)

        ،

        امید مرادی

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        عبدالرضا فاطمی عبد

        ،

        معفر صید محمدی (هاوار)

        ،

        آزیتا احمدی

        ،

        فریبا غضنفری (آرام)

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        الهه نصیری زاده

        ،

        پرستو پورقربان

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        مهدی زاهدی (میم شهبا)

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        زینت پارساخو

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)(مدیر)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        زهرا حسینی

        ،

        رضا نظری(مدیر)

        ،

        جهانشاه تاج مرادی

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار

        ،

        محمد هادی(سورنا)

        ،

        بابک فغفوری

        ،

        (کمیل)چناری

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        زهرا منصوری

        ،

        غزال

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        حسین راستگو

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        اصغراروجی(غریب)

        ،

        سارا طاهری

        ،

        محسن زندی

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        حسن علوی (پائیز)

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        جلال سلطانیا فریاد تا همیشه

        ،

        داود صادقی نیا

        ،

        راستا(داود ناصری)

        ،

        ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )

        ،

        حسین پور

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        رامینه خوشنام

        ،

        مسيحا الهیاری

        ،

        سحر غزانی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        شریف شریفیان

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

        ،

        سارا شیخ محمدی ( دیانا )

        ،

        محمد جواد جهانی

        ،

        ناهید انصاریپور

        ،

        سیده شهربانو حاتمی

        ،

        مهدی سالارطایفه

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        برهنه در بارانِ دره ی کومایی

        ،

        ایمان اسماعیلی (راجی)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        محمد امیری

        ،

        فرشاد اقبالی

        ،

        رحیم نیکوفر ( آیمان )

        ،

        احسان کریمیان علی آبادی

        ،

        محمد ترکمان(پژواره)

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        علی مزینانی عسکری

        ،

        حدیث عبدلی (یارا)

        ،

        کبری یوسفی

        ،

        فرهاد شریف

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        صادق کیانی (صادق)

        ،

        (م) وفائی

        ،

        فرانک برادران تخلص فاخته

        ،

        مجتبی آذرانی

        ،

        نسرین علی وردی زاده

        ،

        امید کیانی (امید)

        ،

        باقر جاسمی زاده

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        مسعود درودگر

        ،

        حمید غرب

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        ابوالفضل زندیه شاهین

        ،

        درویش حسین ندری

        ،

        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

        ،

        محمد جواد عطاالهی

        ،

        هادی محمدی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        مولود سادات عمارتی

        ،

        سحر موسوی

        ،

        بهنود کیمیائی

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        پژمان بدری

        ،

        سجاد جم

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        بهروز ابراهیمیان

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        شعله(م جلیلی)

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        مجتبی شهنی

        ،

        بهرام معینی (داریان)

        ،

        رضا رضاپور

        ،

        محمد علی رضاپور

        ،

        ابراهیم آروین

        ،

        ابوالفضل احمدی

        ،

        افروز ابراهیمی

        ،

        محسن ابراهیمی ( غریب )

        ،

        مرضیه حسینی

        ،

        رضا رضوی تخلص (دود)

        ،

        مصطفی دهقانی

        ،

        مریم محبوب

        ،

        گلاله ناصری

        ،

        یدالله عوضپور آصف

        ،

        فرید آزادبخت متخلص به شهاب ثاقب

        ،

        کیمیا ب

        ،

        حدیث عبدلی (یارا)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        سید امین موسوی نژاد (شیفته)

        ،

        محمد خسروی فرد

        ،

        ناهید فتحی

        ،

        پریسا صمدی

        ،

        ماریا فتاحی

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        پریسا کلهر

        ،

        سلمان مولایی

        ،

        عرفان بابالویان

        ،

        مجید خوش خلق سیما

        ،

        علی سلطانی نژاد

        ،

        فرهاد معارفوند

        ،

        ملیحه ارجمند ( م الف باران)

        ،

        مهتاب مافی

        ،

        مریم رودینی

        ،

        حمیده قاسمی (اشک)

        ،

        ندا عبدحق

        ،

        محمود فتحی چقاده

        ،

        سروش افغان

        ،

        طاهر معین

        ،

        حنانه الادا

        ،

        سیدحسن خزایی

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        فرداد احدی مقدم

        ،

        سعید ساعدی

        ،

        شیوا حسنی

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        حسن زمانی(پرشیا)

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        سعید صادقی (بینا)

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        رحیم فخوری

        ،

        نیلوفر تیر

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        محمدحسن پورصالحی

        ،

        آوا صیاد

        ،

        راضیه خضری

        ،

        فرشید به گزین

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        محمد اکرمی (خسرو)

        ،

        فرشید ربانی (این بشر)

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        امیررضا شریف زاده

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        عارف افشاری (جاوید الف)

        ،

        محمد حسنی

        ،

        زهره دهقانی ( شادی)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        امين آزادبخت

        ،

        فاطمه منشدی

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        مسیح علیپور

        ،

        فیروزه سمیعی

        ،

        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

        ،

        سعید نادمی (هزارویک )

        ،

        فریباایازی روزبهانی

        ،

        آرزو هرسیج ثانی(دلدار)

        ،

        لیلا حکیمی

        ،

        محمد محسنی

        ،

        نجمه انعامی

        ،

        ابوالفضل جمشیدی تقدیس بولو

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۱۱
        ساطور نقدت بر فرق سطر سطر (افراغ اندیشه) هایم پژمان عزیز خندانک ممنونم لطف بسیار کردی عزیز دل زنده باد خندانک خندانک خندانک خندانک

        ﺷﺎﯾﺪ،
        ﻣﺴﯿﺮ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ_
        ﺑﻪ ﺩﺑﺎﻍ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ؛
        ﺑﺨﻮﺭﺩ!
        ﺍﻣﺎ؛
        ﺍﺳﯿﺮ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ
        ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ...
        ﺩﻟﻢ_
        ﺑﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻟﻢ ﺭﺩﯾﻒ،
        ﻣﺼﺮﻉ *ﻫﺠﺎ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ؛
        ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ...
        ﺗﺮﺟﯿح ﻣﯽ ﺩﻫﻢ،
        ﻋﺮﺽ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺒﺮﻡ!
        ﺷﻌﺮ _ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
        ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺳﺖ...
        ﺍﻣﺎ؛
        ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺗﺎﻥ
        ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺮﻕ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ...
        ﭖ. ﻥ:
        ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ
        ﺍﻓﺮﺍﻍ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ،
        ﺳﺎﺣﻞ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺭﺍ
        ﺍﺯ ﺑﻄﺮﯼ ﻫﺎﯼ
        ﺧﺎﻟﯽ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﻢ! ﺑﺪﺍﻫﻪ
        ___________________________
        ﭖ. ﻥ:
        ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﻮﺍﻗﻊ، ﺗﺮﺱ ﻫﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺗﺎ ﺍﻣﯿﺪ.
        ________________________________
        پ.ن2
        آنان که از دایره غزل پا فراتر نگذاشتند! کشف شهودشان ( نهایتا) ختم به یک ردیف و قافیه تازه انگاشتن.!
        اه از نهانشان بر می خیزد یک هجا کم باشد! اسرار دریا را رها می کنند روی باتلاقی میان صحرا نماز میت می خوانند.
        __________________________________________-
        *مصرع
        لغت نامه دهخدا
        مصرع . [ م َ رَ ] (ع مص ) افکندن بر زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صرع . (ناظم الاطباء). افکندن . رجوع به صرع شود.
        _________________________________---
        افراغ* در لغت به چه معنا است؟
        ریختن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). تهی کردن . خالی کردن . فروریختن . بریختن . (یادداشت دهخدا). ریختن آب . (از اقرب الموارد).
         ریختن خون . (منتهی الارب ) (آنندراج.)
         آب ریختن بر خود. (آنندراج.)
         آب پر کردن درون چیزی . (آنندراج.)
         ریختن طلا و نقره آب شده در قالب ، چنانکه ریخته گر بریزد . در قالب ریختن طلا و نقره ذوب شده . (از اقرب الموارد.)
         تصفیه حساب . رسیدگی به محاسبات: و کتبه ختای به افراغ محاسبات مشغول گشتند. (جهانگشای جوینی.)
         وارونه کردن ظرف برای ریختن آنچه در آن هست . (از اقرب الموارد). و آکنده کردن درون چیزی را.
        افراغ در اصطلاح به چه معنا است؟
        افراغ نام محلی در مکه است.
        افراغ درختی است شبیه به درخت انجیر که شباهت به درخت انجیر دارد بلکه میتوان گفت که خود نوعی درخت انجیر است که بسیار بلند شو پر شاخه و پر سایه میباشد .در قدیم الایام در دشت اردن بسیار بود و در مصر و فلسطین اشغالی , لکن از آن درخت در اردن به جز اندک تعدادی آن هم در نزدیکی اریحا وجود ندارد و متقدمین در فراهم کردن آن ثمر بسیار اقدام مینمودند.سختی و سنگینی چوبش معروف است و برای بنای خانه ها در کار و از سرو ارزانتر بوده استو حتی بعضی تابوت های مصریان را که از این چوب بوده است در این ایم یافته اند که با وجد گذشت مدت 3000 سال از ساخت آن ها هنوز به حالت اصلی و اول خود باقی است.
        ___________________________________________________
        اصرار رعایت وزن و قافیه در شعر معاصر و نسل جدید بمانند دست گرفتند پدری متعصب !دست فرزندش را که سالها فقط در یک مسیر از سر خوف و ترس که مبادا گمراه شود!! حال ببنید این طفل از تاریخ مشروطیت و تحولات سیاسی ادبی ایران گرفته تا عمر نیما و احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطه‌های اوج شعر معاصر ایران رسیده چقدر سن دارد اما این پدر متعصب هنوز دست این کودک را نمی خواهد رها کند!!
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۲۷
        سلام و ادب و احترام بر مدیریت محترم
        جناب ملحق گرامی استاد شاعر مبدع
        چندیست که سوالی در مورد افراغ اندیشه ذهن حقیر را درگیر نموده راستش از زمانی که جناب استکی متنی با این مضمون که
        (افراغ اندیشه را پاس بداریم)
        در اشعار دوستان ادیبم کامنت می گذاشتند، بیشتر شد
        بنده در شعر قبلی خود جواب محبت دوستان را با اشعار شما می دادم
        و خیلی از اشعارتان را خواندم که بهترین ها رو برای دوستان به معرض نمایش بزارم
        حال فرصت غنیمت میدانم و از حضور شریفتان می پرسم
        حقیر دست پدر را ۲۰ سال پیش رها کردم قبل از اینکه ایشان دست من را رها کنند .می خواهم در قوالب ابداعی جدید ورود کنم
        همچنین که چندی پیش تر در قالب ابداعی استاد رضاپور ورود داشتم و خط خطی هایی هم بر آن داشته ام
        بفرمائید که افراغ اندیشه چه فرقی با شعر سپید یا آزاد و شعر نیمایی دارد
        اشعاری که از شما خواندم بیشتر شبیه به سپید کوتاه بودند تا قالبی جدید!؟
        سپاسگزار و منتظر پاسخ رسای تان هستم
        با احترام خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۹
        سلام و عرض ادب جناب احمدی زاده بزرگوار.
        نظرات شما در کسوت مدیر یک سایت عریض و طویل و چندین ساله با محوریت فعالیت در حوزه ی شعر،در مورد شعر کهن این مرز و بوم واقعا عجیب و نا امید کننده است.
        آنچه این اواخر به عنوان شعر و در لباس شعر با پتک، قصد فرو کردنش در ذهن مخاطب حرفه ای ،مخاطب عام و شاعران متاثر از جریانات جوی مانند را دارند به واقع شعر نیست بزرگوار.همانگونه که " متن" شما هم شعر نیست.متنیست عمیق و احساسی ،برخواسته از ذهنی صاحب اندیشه.تا اینجا را قبول کردیم ولی شعریتش را هرگز.
        داستان لباس زیبای پادشاه را خوانده اید؟ این لباس تار و پودی ندارد پادشاه! بگذارید من آن کودکِ از همه جا بی خبری باشم که این موضوع را به شما یادآوری میکنم.و چقدر حیف که حتی کسانی که در حوزه ی اشعار کلاسیک در همین سایت فعالیت میکنند لب از لب وا نمیکنند که نمیکنند که هیچ به به و چه چه هم میکنند! و در مظلومیت شعر کهن، ضجه زدن و مویه کردن هم کم است !
        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۰۷
        دوست بزرگوار این مطالب و نوشته ها موبوط به سال ۹۴ بوده در مبحث ممتد و بدون انقطاع اشعار سفید و کلاسیک با عنوان جنگ غزل و سپید! در سایت راه افتاده بود باز نشر کردیم خندانک
        می دانی دوست عزیز فرق ما و افکار شما کهنه سرایان یا در چیست؟
        شما و یا اکثر شما بزرگواران انواع شعر جدید و حتی نیمای بیچاره را تا سالهای سال و شاید بعضا تا کنون شعر نمی دانید یعنی هرانچه خارج از عروض و قافیه باشد اصلا و ابدا شعر نمی دانید!
        و ما بر عکس شما هم اثار کهن را شعر می دانیم با انواع و اقسام قالب هایش و هم سبک های جدید و ابداع شده در رزمایش فکر باز و اندیشه های ژرف برای تنویر و اگاهی بشر . یا حق
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۲۱
        جناب ملحق گرامی ،کهنه را به بچه ها میبستند در قدیم به جای پوشک،یا به پارچه ی مستعمل میگفتند کهنه،یا با هرچه عمری از آن گذشته،منتها به چیزی که ارزش معنوی دارد نمیگویند کهنه میگویند کهن. انسان دانا به پدر و مادرش آن وقتی که پیر میشوند نمیگوید کهنه شدند ،میگوید پیر شدند ،مو سفید شدند.
        حرف از مواضع کهن سرایان در قبال نو نویسان به زبان آوردید،بنده اطلاع دقیقی از موضع تمام کهن سرایان در مورد نو نویسان و تمام نو نویسان در مورد کهن سرایان ندارم.فقط میدانم آنکه قصد کند تا آنجا پیش برود که شعر کلاسیک را هم شعر نداند دیگر بیش از حد پا بر روی درک خود گذاشته است.اما آنهم که میفرمایید سبک های جدید ابداع شده اند برای اندیشه های ژرف خواهشمندم فقط یک نمونه از آن اندیشه ها را مثال بیاورید که در شعر کهن سابقه نداشته باشد یا نشود آن اندیشه ی ژرف را در قالب گفت! نو گرایی برای بسیاری بهترین راه فرار بود از قیودی که عرضه شعر گفتن با آنرا نداشتند برای همین شروع کردند به خیالبافی های ژرف در مورد قالبهای جدید
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۴۵
        باهزاران درود
        بنده همیشه از اندیشه ها حضرتعالی در افراغ اندیشه هایتان بهره مند شده ام احترامهارا تا حد توان رعایت کرده و میکنم و اگر حضور داشته باشم خواهم کرد دست و قلم تمام شاعران ومنتقدین موافق و مخالف را میبوسم ولی با همه ی احترامی که برای مدیریت سایت قائلم بنده هم مانند عزیزیان عزیز تاختن به قوانین مسلم شعر را بر نمیتابم وتنها چیزی را که شاید شبه الهام بدانم همین موزونیت و وزن در شعر است اگرنه با عناصر خیال تنها که همه شاعرند من به اطناب سخن گفتن عادت ندارم در کمال ایجاز عرض مینمایم عزیز بزرگوار ای کاش پدران متعصب دست نو باوگان را نه تنها رها نمیکردند بلکه دو دستی می گرفتد تا حالا سه پنجم ازدواجهایمان به طلاق نمی انجامید سرور بزرگوارم زمانی که شعر موزون حرف اول را میزد جامعه مان هم نظم داشت هر چیز سر جای خودش خود بود که به فرموده مولا علی(ع) (عدل گذاشتن هر چیز سر جای خودش هست ) حالا که وزن و نظم در شعر از میان رفته جامعه ی مان هم از هم گسیخته شده است
        سرور عزیزم جامعه ما الان کلا یک شعر سپید است بدون نظم و انسجام
        واقعا برایم جای تاسف است وقتی شاعری مانند گوته در دیوان شرقی غربیش آرزو میکند که مانند حافظ شعر بگوید و قافیه بپردازد شما به وزن و قافیه تاخته اید سنتی سرایان عنادی با شعر نو ندارند ای کاش قوالب تازه به دوران رسیده هم احترام قالبهای پیشکوست را مراعات کنند به هر حال نوه هر چند عزیز است ولی باید احترام پدر بزرگهارا هم نگهدارد
        با نهایت احترام وآرزوی بهترینها
        برای شما و همه عزیزان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۲:۰۶
        🙏
        یدالله عوضپور    آصف
        یدالله عوضپور آصف
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹
        استاد ملحق عزیز درود بیکران محضر مبارکتان باد....
        در پاسخ به پاراگراف آخر کامنتتان ، به مختصری بسنده می کنم.
        هر عالمی نمی تواند عارف باشد اما هر عارفی بدون شک عالم است.....
        ارادت تام و تمام خدمتتان عرضه میدارم خندانک خندانک خندانک


        ارسال پاسخ
        یدالله عوضپور    آصف
        یدالله عوضپور آصف
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۰۱
        درود بر جناب اخباری عزبز
        مرحرا :2 خندانک خندانک خندانک خندانک :
        یدالله عوضپور    آصف
        یدالله عوضپور آصف
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۰۴
        جناب اخباری عزیز
        پوزش فراوان بخاطر اشتباه تایپی...
        مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۹:۲۸
        سلام جناب ملحق خیلی چاکرات

        قبل از هر فکتی از پیشکسوتانِ شعر و ادب اول میخوام موجهای دانشی که به ساحل ذهنم نشسته رو بازگو کنم
        سید با تجزیه تحلیل که داشتم(نظر شخصی)
        از آمیزشِ احساس با خیال فرزند شعر به دنیا میاد

        عموما احساس به تنهایی خیال انگیز نیست
        ولی خیال احساس و به سمت خودش میکشه
        چرا؟؟؟

        چون خیال با خرق عادت همراهه...

        خرق عادتم با تصاویر فراواقعی عجینه

        خرق عادت : معجزه ، کارهایی کردن که در عادات تحققش امکان ندارد .

        خرق عادت به دو شکل اتفاق میوفته

        ۱. در معنا
        ۲. در هم نشینی دو یا چند آرایه که منجر به خلق تصویر میشه.

        برای گزینه ی یک مثالی از استاد کدکنی میزنم
        : ما در گفتگو‌های روزمره، از فعل “شکستن” بسیار استفاده می‌کنیم. به طور مثال می‌گوییم، وقتی خبر فوت پدر دوستم را شنیدم، دلم “شکست”.

        حالا تصور کنید که شخصی جمله قبل را اینگونه بگوید: وقتی خبر فوت پدر دوستم را شنیدم، دلم “ترک برداشت”. با توجه به اینکه “شکستن” حادثه بدتری نسبت به “ترک برداشتن” است، ما با شنیدن جمله دوم، احساس حزن بیشتری می‌کنیم. چرا؟

        به سبب اینکه استفاده کردن از فعل “ترک برداشتن” برای چنین جملاتی، چندان رایج نیست و استفاده از اصطلاح‌هایی که برای عموم مردم آشنا نیستند، به‌صورت ناخودآگاه تاثیر بیشتری بر مخاطب ما خواهد گذاشت. به چنین استفاده‌هایی از زبان که با نوعی تفاوت همراه است، “خرق عادت” یا “آشنایی‌زدایی” (Defamiliarization) می‌گویند.

        برای گزینه دو
        مثلا حافظ میگه

        غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست

        جز این خیال ندارم خدا گواه من است

        از آن زمان که بر این آستان نهادم روی

        فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

        نشستن بر مسند خورشید امکان پذیر نیست
        این همون خیالِ
        که تو عموم شعراشون یه تک بیت یا دو بیت خالق چنین تصاویری بودند

        یا صائب میگه

        هر سر موی تو از غفلت به راهی می رود

        جمع کن پیش از گذشتن کاروان خویش را

        اینجا انگار هر موی معشوق به کاروانی تبدیل شده و هر کدام به طرفی خیز برداشتند

        یا مولانا میگه:
        تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم

        تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

        کسی که سر نداره چطور سرخوشه یا بی دهان چطور میخنده


        مثلا حضرت سعدی میگه

        بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند
        برقع برافکن تا بهشت از حور زیور برکند
        زان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیان
        تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند
        خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو
        پای آن نهد در کوی تو کاول دل از سر برکند
        زان عارض فرخنده خو نه رنگ دارد گل نه بو
        انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند
        ما خار غم در پای جان در کویت ای گلرخ روان
        وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند
        ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک
        بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند
        باری به ناز و دلبری گر سوی صحرا بگذری
        واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند
        سعدی چو شد هندوی تو هل تا پرستد روی تو
        کاو خیمه زد پهلوی تو فردای محشر برکند

        این غزل و کامل آوردم تا ببینید حضرت سعدی چطوری کلاف زمین و زمان برای معشوق بهم میبافه
        این چه معشوقیه که حتی اگه چهره نمیان کنه بهشت حوریهاشو بیرون میریزه؟؟؟
        که فراتر واقعیتهای عینی شنیده های ماست

        و هزاران مثال دیگه در اشعار کلاسیک گذشتگان
        متاسفانه شاعران کلاسیک سرا خودشون و پشت چنین بزرگانی مخفی کردند
        باور کنید اوناهم در کمال سادگی پا به عرصه ی خیال چه در معنا چه در تصویر میذاشتند

        اگر این عزیزان رجعت میکردند به کلاسیک سرایان امروزی میگفتند
        ناموسا خودتون چیکار کردین برای شعر تا حرفی میشه پشت خاکریز ما جبهه میگیرن؟؟؟😄😄😄

        عروض و قافیه هم بیشتر حکم یکی از هزارن آرایه دنیای ادبیات و داره که گاهی به شیرینی شعر کمک میکنه گاهی هم فقط و فقط نثرهارو منظوم میکنه
        توجه نثرهارو منظوم میکنه

        فقط شعر موزون
        یا در کل هر ریتم مزیتش اینه ارتباط مستقیم با حافظه داره
        (پدیده ی علمی ثابت شده اس)

        اینایی که حس خودشاخ پنداری در عروض نویسی بهشون دست میده
        باید بهشون گفت مادربزرگا مادرا
        لالایی هاشون فی البداهه ریتم و عروض داشته😁




        ولی در اشعار سپید این پدیده ی خیال به شدت برجسته شده
        که مثالهاش به فور پیدا میشه...

        یغما
        حسنعلی ترنج
        گروس
        بعضی اشعار بیژن الهی
        علی اصغر عظیمی مهر
        داوود سوران
        تو سایت
        مانا
        امیرحسین
        شیخ مولایی
        خانوم امیری
        عاطفه بابازاده

        و خیلی ها که اسمشون یادم نیست

        این روده درازی هارو کردم تا برسم به افراغ اندیشه

        خلاصه بگم با تعاریف بالا
        من افراغ اندیشه رو بیشتر از نوع جملات قصار میدونم

        برای مثال

         در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی. اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد! چارلز شولز

        یک درخت هرچقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز میشود,طولانی ترین سفرها با اولین قدم. (لائوتسه) 

        « در عجبم از زنان که از خدای به این بزرگی فقط یک شوهر می خواهند و از شوهر به این درماندگی همه دنیا را!!» شکسپیر 

        دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه اى شفاف است. حضرت علی

        چرا گفتم افراغ اندیشه جملات قصارند

        با توجه به نمونه های ذکر شده میبینیم
        این جملات
        عمق دارند اندیشه دارند گاهی احساسی هستند حتی گاها از آرایه های ادبی بهره بردند
        ولی از خیال عقیمند...

        با عرض پوزش از سید صبور سایت مخلصیم


        خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۵۲
        سلام و ادب و احترام اساتید ارجمند و دوستان عزیز
        هرچه منتظر ماندیم که غزلسرایان از جمله اساتید افتخاری سایت که همه ی این بزرگواران غزلسرا هستند،
        نظر خود را بر دیدگاه استاد ملحق و دوستان سپید سرا نسبت به ادبیات کهن بیان کنند ، خبری نشد
        و این جای بسی تامل و تفکر و تاسف دارد!
        مگرخط مشی این سایت غیر از آموزش و آگاهی بخشی و تبادل نظر و سکوی پرش در زمینه ی شعر چیزی دیگریست؟
        مگر فرهنگ آزادی بیان غیر از محافل و سایت های ادبی جای دیگری نمود و بروز می کند؟
        مگر نظر دادن در زمینه ای که سال های سال ادبا، عرفا ، علما و فرهیختگان ، بخاطرش خون دل خوردن و چه بسیار راه هایی که هموار کردند تا این گنجینه ی عظیم و بی بدیل به دایره ی اندیشه ی ما برسد، کاریست خلاف و غیر منطقی؟
        در زمانه ای که فرهنگ حاکم بر جامعه به دست فراموشی و به نفع پارسی ستیزان عرب افتاده است
        اینچنین مباحثی تنگ نظرانه آن هم در سایتی فرهنگی و ادبی مصداق آب در آسیاب دشمن ریختن نیست؟
        آیا دردی از این بزرگتر نیست که واژه ی (پارسی) به دست عرب به( فارسی) تلفظ میشود فقط به دلیل اینکه الفبای عرب حرف (پ) ندارد و ما اینچنین ناآگاهانه حتی پارسی زبان بودن خود را فراموش کرده ایم تا جایی که ادبیات فاخر وکهن را ادبیات کهنه می نامیم.
        قضاوت با شما، آیا از ماست که بر ماست؟

        و اما سوال آخر این حقیر اینست،
        عزیزان بزرگوار آیا سکوت شما به معنی رضایت شماست یا عدم توانایی تان در دفاع از ادبیات کهن؟

        با عرض پوزش از صراحت بیان و کلام این کمترین
        با احترام خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۰۵
        فرهنگ دهخدا و عمید و الا اخر...
        کهنه
        واژگان مترادف و متضاد
        ۱. دیرینه، عتیقه، عتیق، قدیم، قدیمی، کهن
        ۲. مزمن
        ۳. اسقاط، پوسیده، داثر، دارس، فرسوده، متروک، مندرس
        ۴. مستعمل
        ۵. خرقه، خلق ≠ جدید، نو

        استفاده روزانه از کلمه (کهنه) را هم می شود شمرد
        کهنه سرباز ، کهنه رفیق، کهنه سوار ... الا کهنه بچه خندانک
        حالا شما بزرگوار از همه اینها چرا گیر دادی که خدای ناکرده خلق اینطور برداشت کنند که جناب محلق به کلاسیک سرایان یا کهن سرایان را به قول شما کهنه بچه تشبیه کردند!؟

        در ضمن اگر کامنت اینجانب را که می دانم به دقت خواندی ! عرض کردم نو سرایان و هر قالب و سبک جدیدی که امد ه همه از دم کلاسیک سرایانرا شاعر می دانند عکس انها که نو سرایان را اصلا شاعر نمی دانند راستی امروز کامنتی از شما خواندم جالب و متضاد بود برایمان که گویا بعد حذف کردید!!
        ((((بگذارید آن هم که باب میلش اینگونه سرودن است همین گونه بسراید
        روزی نیما خواست شعر بخواند کلاسیک سراها چراغ های سالن را خاموش کردند و انگار حالا ورق برگشته است،زبان های مدرن و امروزی میخواهند چراغ را روی عده ای خاموش کنند.
        نکنید ! اصلا به خودتان اجازه ندهید در مورد سبک سرودن کسی به او تذکر بدهید چون هیچ مطمئن نیستم سالی دیگر سالیانی دیگر هم بر این عقیده باشید
        موضع من در قبال سبک های جدید کاملا مشخص است و فکر کنم همگان تا کنون سلیقه من در سرودن را میدانند
        ولی تا کنون قسم یاد میکنم به نو سرایی تزریق عقیده نکرده ام ولی شما نو سرایان به کرار این خبط را انجام میدهید)))
        حالا ما به کدام حرف تان ایمان بیاوریم ؟؟؟ یا حق
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۱
        به‌به ای جانم رفیق پژمان عزیزم🌹 نقد خوبی بود خندانک
        انگاری خصلت روزگاره که هرچی جلوتر میریم خوبهای زندگیمون کم و کمتر میشن و یجورایی تنهاتر میشیم!
        خلاصه دلتنگتم خندانک و یاد خاطرات گذشته بخیر خندانک
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۲۸
        این صفحه تحریک آمیز و سنج ادبی بود!
        به جهت یاد گیری و آموزش و انتشار آموخته های شاعران و ادیبان محترم سایت ادبی شعرناب، لطفا به دل نگیرید چه از جانب من و چه از جانب همه تاجسران اعضا خوب و نجیب شعرناب خندانک امیدوارم از ان استفاده ببرید خندانک
        من خادم دست و پای هر کسی که در هر قالب می نویسد را
        می بوسم خندانک خندانک خندانک

        من، تعبیری از بودنم بود تا نگاه تو را بر انگیزم.
        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۵۸
        خیلی خواندنی بود بخصوص متن دوست عزیز پژمان
        زنده باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۰۳
        درود استاد سخاوتمند خندانک
        هم شعر زیبا بود هم نظرات دوستان خندانک خندانک
        منم از نظرات جناب بدری بیشتر لذت بردم خندانک خندانک
        شاد باشید خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۳۷
        سلام و عرض ادب خدمت سید بزرگوار

        با مجوز دادن برای نقد از سوی حضرتتان چند خطی، خط خطی
        میکنم .

        اشعار کوتاه که در ظاهر اندازه شان کم و در باطن معانی

        عمیق در بسترشان نهفته است سرودنش سخت و طالب مهارت و سواد وافی و کافی است

        اشعاری که امروزه با اسامی چامک، شعرک، سپکو، ترانک، عریانک، چیستانک و امثالهم شناخته میشوند و دارای معانی ژرف چه با دیدگاههای فلسفی و دینی و روان شناختي و چه با دیدگاههای عرفانی و متافیزیکی میباشند.

        از قدیم هم سرودن این اشعار در قالب دو بیتی و رباعی کار هر کسی نبوده و شاعرین زبردست در قالب کم های کلمات
        بیش های معانی را سرایش می‌کردند

        از این مقدمه که بگذریم در شعر حضرتعالی نیز این مفاهیم عمیق نمود و جریان دارد


        وقتی عشق لب ها ـ یمان
        را میدوخت
        خون می چکید
        از انگشتانم ؛
        دست هایم
        سمفونی شعر تو را
        می سرود.
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست!؟

        صنعت به کار رفته در این شعر کوتاه

        یعنی مراعات النظیر برای نخ و سوزن
        لب و انگشت و دست که چه زیبا کنار هم چیدمان شده‌اند

        صنعت تشخیص و اینکه عشق لب های ما را می دوزد و به نوعی خواجه گونه عنوان شده که
        عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

        اینکه عشق وقتی لب هایمان را میدوزد چرا فقط از انگشتان
        شاعر خون میچکد باز لایه پنهان دیگری است چرا که
        شاعر خودش را عاشق و طرف مقابلش را معشوق قلمداد کرده
        و با وجود برابری دوختن لب های هر دو طرف
        عاشق از ایثار خود در مقابل معشوق گفته و فقط خودش را
        زخمی عشق کرده که باز یاد آور این شعر است که

        سر خُم می سلامت شکند اگر سبویی

        خون به نوبه ی خودش جان بخش است وقتی از سر انگشتان

        شاعر سرازیر میشود جانی به آنها میدهد و این انگشتان شروع به نواختن سمفونی عشق می‌کنند.

        اصطلاح سمفونی که ماهرانه در این شعر گنجانده شده بی حکمت نیست

        این واژه برای اثری به کار می‌رود که برای ارکستر نوشته شده باشد. سمفونی معمولا بدون کلام تنظیم می‌شود.
        و همین بدون کلام بودن سمفونی عمق مطلب شعر است که شاعر یا بهتر بگویم عاشق بی صدا عشق را صدا میزند و پارادوکسی زیبا شکل میدهد از روایت عاشق و معشوق

        و در انتها شاعر نخ و سوزن و یا بهتر بگویم علت و علل را رها کرده و داد میزند که غرق در معشوق است و نمونه بارز آن

        این شعر خواجه است که می فرماید

        میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

        تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

        ایام عزت مستدام

        سید هادی محمدی




        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۴۴
        حالا تصور کن چرا هنگام بوسه خنده محو می گردد!؟
        مهربان برادر بسیار ممنونم از نقد ارزشمندی که کردید سنجاق به سینه مدالش می کنم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۹
        خاک و خاک سارم سید بزرگوار🌹🌹❤️
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۰۵
        با اجازه مدیر ویراستاری جناب فکری تیک نقد و میزنم که پای نهضت دوستان چیزی یاد بگیرم
        سلام هادی جان خوبی خوشی؟
        اومدم کار سید و بخونم چشمم به پنجره ی نقد تو افتاد
        دادا تا دیروز چینش چنین واژگانی و نوشته میخوندی پای اغلب کارها الان چطور شعر شدند؟؟؟
        اندام کلمات و شکل قرارگیری همون هستند چه چیزی تغییر کرده که نوشته ها به شعر تبدیل شدند؟؟؟
        مکان تغییر کرد یا صفحه؟؟؟

        بدون غرض واقعا برام سوال شد...
        شاید بحثی شکل گرفت یاد گرفتیم
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۷
        خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۲۴
        خندانک
         مرضیه حسینی
        مرضیه حسینی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۲۶
        درود بر شما. چه زیبا نقد کردید واقعا آموختم. مثل یک کلاس درس بود برای بنده ی حقیر. یک جهان تشکر بسیار آموزنده بود. خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        درود خدمت استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        و همه اساتید و همراهان سایت وزین شعر ناب
        در افراغ اندیشه شاعر مجموعه احساس و اندیشه خود را ناگهان و بصورت فشرده به زیور قلم می آراید
        به گونه ای که هر لخت یا جمله خیال انگیز بوده و آهنگ درونی خود را دارد
        و مجموعه آنها نیز به همین گونه است
        مثلا در افراغ اندیشه\"غوز\"
        1- \"جناب خان قوزی\" اشاره ای است که در واقع تصویر سازی هم میکند و مخاطب را به فضای خاصی راهنمایی مینماید
        2- \"از غوزستان\" آهنگ درونی بسیار موثری دارد
        ساده ترین آن : جمع غوز ها در غوزستان جور است، یا همه جماعت غوز ی اند
        3-=\"قوز بالای قوز\" تلمیحی بسیار هماهنگ و پر معنی است
        4- \"نغوز\" که دلالت بر فعل غوز دارد و امر میکند که کار زشت نا ثواب نکن و غیره
        بنابر این همانگونه که مشاهده می فرمایید :
        هر لخت معنای و آهنگ درونی خود را دارد
        و ناگهان به ذهن سراینده رسیده و در عرض دو یه دقیه در سایت تایپ شده است
        البته پس از آن مقداری ویرایش داشته
        نمیدام چرا یاد \"صدف بانوی \" عزیز و مهربان افتادم و فکر کردم
        نوشته ایشان در این مقطع بسیار موثر است امید که هر جا هست خوشبخت و تندرست باشد:
        به نام آفریدگار یکتا...
        سر مقاله:
        سلام و درودی از جانم بر استاد احمدی زاده ی مهربانم و با کسب اجازه از محضر این بزرگوار...
        و سلام و عرض ادب خدمت اساتید گرامی و دوستان گرامی و عزیزم....
        در پی مطالعه ی مختصری که در مورد سبک افراغ اندیشه داشته ام و هم چنین اطلاعاتی که از بنیانگذار این مهم دریافت کردم و بنا بر آموخته هایم , در صدد نوشتن چنین مطلبی بر آمدم.
        امیدوارم که مفید واقع شود , و پس از آشنایی کامل با این سبک عمیق تر بتوانیم اشعار زیبا و عمیق استاد احمدی زاده ی گرامی را درک کنیم.پس از این مقاله ، هر سه روز یکبار ، یکی از اشعار ایشان را نقد خواهم کرد.


        مقدمه ای کوتاه:
        افراغ در لغت به چه معنا است؟
        ریختن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). تهی کردن . خالی کردن . فروریختن . بریختن . (یادداشت دهخدا). ریختن آب . (از اقرب الموارد).
         ریختن خون . (منتهی الارب ) (آنندراج.)
         آب ریختن بر خود. (آنندراج.)
         آب پر کردن درون چیزی . (آنندراج.)
         ریختن طلا و نقره آب شده در قالب ، چنانکه ریخته گر بریزد . در قالب ریختن طلا و نقره ذوب شده . (از اقرب الموارد.)
         تصفیه حساب . رسیدگی به محاسبات: و کتبه ختای به افراغ محاسبات مشغول گشتند. (جهانگشای جوینی.)
         وارونه کردن ظرف برای ریختن آنچه در آن هست . (از اقرب الموارد). و آکنده کردن درون چیزی را.
        افراغ در اصطلاح به چه معنا است؟
        افراغ نام محلی در مکه است.
        افراغ درختی است شبیه به درخت انجیر که شباهت به درخت انجیر دارد بلکه میتوان گفت که خود نوعی درخت انجیر است که بسیار بلند شو پر شاخه و پر سایه میباشد .در قدیم الایام در دشت اردن بسیار بود و در مصر و فلسطین اشغالی , لکن از آن درخت در اردن به جز اندک تعدادی آن هم در نزدیکی اریحا وجود ندارد و متقدمین در فراهم کردن آن ثمر بسیار اقدام مینمودند.سختی و سنگینی چوبش معروف است و برای بنای خانه ها در کار و از سرو ارزانتر بوده استو حتی بعضی تابوت های مصریان را که از این چوب بوده است در این ایم یافته اند که با وجد گذشت مدت 3000 سال از ساخت آن ها هنوز به حالت اصلی و اول خود باقی است.
        از بعد برسی سبک و قالب اگر به افراغ نگاه کنیم به معنای دیگر یک جا به جایی از قالب به قالب دیگری است.

        آنچه که مورد بحث است:
        افراغ اندیشه چیست و در چه قالبی است؟
        در ابتدای بحث خالی از لطف نیست به نظر بنیانگذار این مهم نگاهی داشته باشیم:
        \"افراغ اندیشه یعنی آنچه را که می اندیشم , بنویسم و به زبان خاص خودم اندیشه ام را به جای آنکه به نقطه ای مبهم و کور نزدیک کنم ؛ به گونه ای استخراج کنم که قابل رویت باشد.
        این زبان سبک خاص خود را دارد و به هیچ کس شبیه نیست, من نیامدم شبیه این و آن بنویسم , من باید خودم و نوشته های خودم و تفکر و احساس خودم باشم و نه دیگران ؛ حتی در مقابل افراغ اندیشه دیگران.من هیچ کس نیستم الا خودم.هدف از افراغ اندیشه بیان این است که احساست مانند اثر انگشت متعلق به خود انسان است.به نظرم نباید سعی کنیم که مثل دیگران بنویسیم باید سعی کنیم زبان خاص خودمان را داشته باشیم.به جای اینکه اندیشه ای را که داری به ورطه ی فراموشی بسپاری آن را روی کاغذ یا هر چیز دیگری بیان میکنی یا افراغ میکنی.\"
        حال به بررسی و توضیح این سبک میپردازیزم.
        با استناد به سخنان بنیانگذار این سبک برداشتی که از این سبک میشود این است که احساس و اندیشه ات را به گونه ای بیان کنی که در آن اتفاق افتاده باشد.یعنی آنگونه که به جهان نگاه میکنی آنگونه بیان کنی.چه بسا از بیان اندیشه ات اندیشه ای رو به روشنایی بگراید.
        در باب این مقوله میتوان گفت این سبک یعنی اندیشه ات را از قالب ذهنت روی هر قالب دیگری که میخواهی افراغ کنی.دقت داشته باشید میتوان احساس را خالی از دغدغه ی قوانین وزن , قافیه و یا دیگر ابزار مربوط به ادبیات میتوان بیان کرد منظور خود را به مخاطب رساند.گاهی در مقوله ی بیان حس در شعر دچار مشکل میشویم و احساس را به ورطه نابودی به پای قوانین سرایش میکشانیم.
        آنچه شعر را زنده نگه میدارد موارد زیر است:
        1.احساس :
        اگر حسی در شعر جاری نباشد , مخاطب تنها به واژه های پشت سر هم چیده شدی ای نگاه خواهد کرد و نه تنها متوجه چیزی در مورد سخن شاعر نخواهد شد بلکه ممکن است بعد از مدتی میل به خواندنشان پیدا نکند.
        2.کلی بودن و جامعیت شعر:
        تازگی شعر در هر زمان و دوره ای بسیار مهم است , شعر باید به گونه ای باشد که شامل حال هر دوره از زندگی شود.حتی اگر بیان احساس به خوبی در شعر انجام شده باشد بدون این اصل شعر ماندگار نخواهد شد.این امر در اشعار اجتماعی و دیگر موضوعات بسیار سخت تر از اشعار عاشقانه است.چرا که عشق همیشه عشق است و به تبع آن شعری که در مورد عشق سروده شود همیشه مورد استقبال خواهد بود.
        بنابر این برای ماندگاری شعر این دو مورد مهم تر از دیگر موارد است .روی سخنم با سبک خاصی نیست و به صورت جامع در مورد این موضوع بحث میکنم.هرگاه که نتوانیم قوانین مربوط به سبکمان را با احساسی که داریم بیان ناچار به صرف نظر از احساس میکنیم.احساس شامل هر گونه حس میشود.ممکن است واژه ای را بخواهیم در شعر به کار گیریم اما به دلیل کمبود وزن یا اضافه بودن آن از آن واژه صرف نظر میکنیم و به سراغ یک واژه ی دیگر میرویم.
        حال با توجه به توضیحاتی که در این مورد داده شد با یک مثال در ادامه ی بحث نشان خواهیم داد که این احساس در سبک افراغ اندیشه , با اندیشه همراه احساس جایگزین میشود که بهتر از اعمال تنها احساس است و هم چنین جامعیت این سبک به گونه ای است که شامل تمام دوران زندگی شود.
        \"\"\"اطاعت...
        کار آسانیست!!!
        تازیانه از گل بباف...!!!!\"\"\"
        (سید حاج فکری احمدی زاده \"ملحق\")

        این افراغ اندیشه هر دو ویژگی ذکر شده در بحث را داراست.
        هم شامل تمام ادوار زندگی میشود چرا که نوعی راهنمایی , نصیحت و اندیشه است که مخاطب را میل به رفتاری نیک میدهد و هم احساس و تفکر شاعر در آن جار ی است.
        همانگونه که از سخنان مطرح شده برمی آید در این سبک میتوان اندیشه به راحتی بیان داشت , که باعث میشود آنچه را که مد نظر شاعر است به خوبی به مخاطب انتقال داد تا دچار چند تعبیری نشود.
        ممکن است گروهی این شعر را دلنوشته بنامند اما اگر به ساختار و انسجام واژگان دقت کنیم در میابیم که اینگونه نیست.
        دقت کنیم در تک تک واژگان این شعر اندیشه ای نهان است و هم چنین بر خلاف نثر که معمولا بلند تر از حد معمول یک شعر سپید که نکته ی تمایز این دو (نثر و سپید ) میباشد دارای قالبی مشخص و زبان خاص شاعر است.ویژگی بارز این سبک نداشتن محدودیت در نوع بیان و واژه های مورد استفاده در شعر است , تنها یک معنا دارد و در همان سبک نیز باقی میماند.در ک مطلب آن بر عهده ی مخاطب است و اشاره به واقعیت های زندگی دارد.الهام در این سبک بارز ترین خصوصیت شعری است که در نهایت صداقت و حفظ حس لحظه منتقل میشود.
        \"\"\"صداقت اندیشه و صافی الهام\"\"\" مد نظر است که در این سبک به راحتی این امر امکان پذیر است زیرا که پس از سرایش ویرایشی صورت نمیگیرد و بکری آنچه گفته شده است به همان صورت باقی میماند و این یعنی شعر.سروده ای که به اصرار قانون سروده شود شعر نیست تنها بیان یک سخن در قالب شعر است که میتوان آن را به صورت یک متن نیز نوشت .توجه داشته باشید اشاره به هیچ سبک و قالبی نمیکنم.سخن از الهامی است که به هنگام سرودن بر شاعر وارد میشود و قلمش را به حرکت در می آورد.
        افراغ اندیشه خود یک سبک است و نیازی به تبعیت یا استفاده از دیگر سبک ها ندارد.ممکن است کمی با بسط دادن این سبک قالب های متفاوتی نیز برای این سبک در نظر گرفت تا اشعار سروده شده در این سبک دارای قالب خاص خود باشند.سبکی است که زبانش خاص شاعر است و هر کس میتواند از هر زبانی که دارد استفاده کند.دید شاعری در این سبک فراتر از شعر و جهان میرود. به عبارتی در سبک افراغ اندیشه محدودیت معنا ندارد.
        همانگونه که اشاره شد تفاوت اساسی سبک افراغ اندیشه با دیگر سبک ها آزاد نویسی و همچنین بکر بودن الهام در شعر است که دست نخورده باقی میماند بدون اینکه زیر تیغ قافیه و وزن و ساختار سر بریده شود و یا با سوهان این قوانین صیقل داده شود.
        در مقایسه ی این سبک با سبک نو و جدید یک مقوله ی مهم مورد توجه قرار میگیرد و آن آهنگین بودن سبک جدید است.همین آهنگین بودن در سبک جدید یک قانون است که در سبک افراغ اندیشه هرگز چنین محدودیتی وجود ندارد.باز هم تاکید میکنم هرگز منظور این بحث سبک یا قالب خاصی نیست و تنها به دلیل شباهت این سبک به سبک جدید این قسمت مورد بررسی قرار گرفت.
        دقت داشته باشید با این ویژگی ها که بیان شد شاید این سوال در ذهن خواننده ایجاد شود که در این صورت هر کس که اندیشه ای دارد میتواند آن را بیان کند و نام خود را شاعر بگذارد.پس فرق میان شاعر و غیرشاعر چیست؟
        در جواب باید بگویم که هرگز اینگونه نیست , همانگونه که از نام سبک نیز پیداست هر اندیشه ای که بیان شود یک شعر نیست اما هر شعر افراغ اندیشه یک اندیشه است که موجب بالا آوردن اندیشه میشود.درواقع باعث میشود که اندیشه ی مخاطب به سمت یک روشنایی و مسیر درست هدایت شود ولی دیگر سبک ها شاعر تنها احساس و اندیشه خود را بامخاطب شریک میشود.به بیانی ساده تر مخاطب میتواند با پی گیری افراغ اندیشه ی شاعر اندیشه ی خود را در جهتی بهتر سوق دهد ولی در دیگر سبک ها این مورد تنها به اشتراک گذاشته میشود.

        برای ختم این بحث شعری کوتاه از سروده ها ی قدیمی استاد را برای نقد انتخاب کرده ام:
        \"\"من و فاصله به اندازه ی یک اندیشه در درون , از هم دوریم!\"\"
        آنچه که پشت این شعر پنهان است اندیشه ی شاعر میباشد که باید مورد بررسی قرار گیرد.
        تعبیر این شعر کوتاه شاید نوعی ترجمه ی جمله ی \"\"دل به دل راه دارد\"\" باشد.خوب اگر در عناصر تشکیل دهنده ی دقت کنیم به معنای عمیق این کوتاه پی خواهیم برد .البته با عمق دیدگاهی که شاعر دارد این امر کمی دشوار به نظر میرسد اما ممکن است.نقد کردن شعر و یا باز کردن شعر توسط خود شاعر آن امری بیهوده است و مخاطب باید شعر را نقد یا از آن برداشت کند.با استناد به این جمله حتی اگر اندیشه ی شاعر چیزی ماورای برداشت مخاطب باشد نباید از شاعر بخواهیم که شعر خود را باز کند.
        من و فاصله :
        یک تعبیر از دوری به صورت کنایه استفاده شده است.
        فاصله نو عی مجاز محسوب میشود ، مجاز از دوری از شخصی یا مکانی که مد نظر است.
        اگر به صورت علمی به شعر بخواهیم نگاهی بیاندازیم پایه و اساس این افراغ اندیشه اتم ها هستند.همانگونه که اتم ها در تمام اشیا و حتی جسم ما در حال حرکتند نوعی انرژی از خود ساطع میکنند که این انرژی به اطرافیانمان منتقل میشود.به بیانی ساده ، اگر بخواهیم با مثالی بررسی کنیم این بیت نشانگر واقعیت این امر است :
        بنی آدم اعضای یکدیگرند
        که در آفرینش ز یک گوهرند...
        همان گوهری که در وجود همه ی انسان ها است و این یعنی با اینکه جسما و بصورت مادی هم اگر دور باشیم از هم روحا نزدیک و کنار هم هستیم.
        وقتی شاعر میگوید \"\"من و فاصله به اندازه ی یک اندیشه در درون ، از هم دوریم...!\"\"
        به ارتباط روحی و عاطفی بین خود و مخاطبش اشاره ی غیر مستقیم میکند .یعنی آرا یه ی کنایه!
        با تمام این توضیحات میتوان از این شعر چنین برداشتی کرد:
        من و تو در درون من از هم فاصله ای نداریم...!
        اگر من بخواهم میتوانم با فکر نکردن به تو ، تو را از خود دور کنم و بین ما فاصله بیندازم.

        شعر همین است!
        اندیشه ات را با شعر انتقال دهی...!

        با تشکر فراوان از استاد احمدی زاده ی عزیزم
        با احترام
        (صدف عظیمی) خندانک خندانک خندانک خندانک


        \"\"\"\"\"\"شعر حس است و الهام شعر جنینی در حال رشد و جهانبینی است هر روز مثل یک طفل در حال رشد به بینشش اضافه میشود.\"\"\"\"\"
        استاد سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)
        رحیم فخوری
        رحیم فخوری
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۱۷
        درودها استاداستکی عزیز ضمن عزض ادب خدمت استاد ملحق گرامی برادر بزرگوارمان و دیگر دوستان نجیبتر از گل در سایت وزین شعر ناب.
        تحلیل و نقد مطلوب و در عینحال منطبق براصول و قاعد ارائه فرمودید که بسی مفید و قابل استفاده بود برای بنده حقیر
        خداوند برایتان عزت فزونتر و طول عمری با رستگاری عنایت بفرماید
        تقدیم با احترام
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۲۴
        درود استاد فخوری عزیز
        تشکر از محبت شما
        بنده نوازی می فرمایید
        خرم و تندرست باشید خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۳۷
        خندانک
        درودبرشما استادعزیزوبزرگوارم جناب استکی خندانک
        خسته نباشید استاد خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۴۰
        درود استاد استکی بهره بردیم سپاس خداقوت خسته نباشید
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۱۴
        درود استاد استکی بزرگوار خندانک
        سپاس از پنجره سبز پرباری که گشودید خندانک خندانک
        اجرتان با خداوند متعال خندانک
        روزتون مبارک خندانک
        تقدیم به شما..خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۳:۲۸

        درود تان و سپاس استاداستکی عزیز
        بهره بردیم بزرگوار
        درپناه خدا باشید خندانک

        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۰۴
        درود استاد بانو عجم گرامی
        از لطف و محبت شما سپاسگزارم
        شاد باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۰۷
        درود استاد آزاد بخت عزیز
        تشکر از محبت شما
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۰۹
        درود شاهزادم خانوم گرامی
        تشکر از محبت و توجه شما
        شاد باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۱۲
        درود استاد انصاری عزیز
        از لطف و محبت شما سپاسگزارم
        شاد باشید خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۸
        وقتی عشق لب ها ـ یمان


        را میدوخت


        خون می چکید


        از انگشتانم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادعزیزوبزرگوارمممممممممممخندانک خندانک خندانک
        کوتاه وعاشقانه خندانک خندانک خندانک خندانک
        خوشحالم که بازهم اولین مهمان پست زیبایتان شدم
        با افراغ اندیشه ای عمیق ودلبرانه
        دست مریزادددددددددد لذت بردیمم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۳۶
        خون می چکید


        از انگشتانم ؛دست هایم


        سمفونی شعر تو را


        می سرود............................ خندانک

        این بند شعرتان بسیار دوست داشتم استاد زیبا کلام و بزرگوارم خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۳۰
        خندانک خندانک به صفحه ی زیبای استادفکری عزیز خوش آمدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹
        درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        بسیار زیبا و شیرین بود
        بهره بردم بزرگوار
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        والله چی بگم خندانک


        زیبا و گیرا خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۰
        درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        از خوانش دوباره این سروده زیبا مسرور شدم
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
        The bites and bites of several flies
        Never an agile horse
        From attacking
        . Does not stop

        François Voltaire


        نیش ها و وِزوِزهای چند مگس
        هرگز اسب چابك را
        از تاختن
        باز نمی دارد.

        فرانسوا ولتر


        www.sherenab.com

        سایت بین المللی شعرناب


        سلام استاد عزیز
        قبول دارم که چندوجهی بودن در پرداختِ معنا ، بارویکرد به کاربردِ صنعتِ ادبیِ ایهام و آرایه ی استعاره ی مصرّحه از ویژگی های خاصِ قالبِ افراغ اندیشه است.
        دراین دلسروده تان هم در بهره وری از مراعات النظیرِ ( اسباب خیاطی ) ، درست است که تلمیحِ مضمر از آیه ای در قرآن به \\" همچون لباسی برای هم بودنِ دومحبوب ، منظوری نه چندان بعید دارد \\" اما این جلوه ی عاشقانه ، فقط روساختِ این دلگویه می تواند باشد و در اصل به جنبه ی اوولی و افضلِ تاکید برمحتوا ، و عنایت به کنایه ی سکوت (لب دوختن ) و ضرب المثلِ سوزن زدن (یک سوزن به خود و بعدش یک چوالدوز به دیگران ) مقاومت درسکوت و چکیدنِ خون از انگشتان (که نمودِ مجاز قدرت عشق و البته تکیه گاه بودنِ انگشتان برای قلمِ شاعر ) ، در تلاقی با ضربه های نازک و آنی اما نافذِ سوزن و (لب دوختن ) از پاسخگویی بی اعتنایی به باطل و مرکز اعتنا بودنِ عشق - در مواجهه با طعنه های مکررِ برخی افراد - ، گاهی واقعاً به قولِ حق تان از درگیریِ احساسِ مُلاطفِ لب و انگشتانِ انسان بانخ و سوزن هم سخت تر و جانکاهتر است.

        سوزن به لبِ سرخِ قلم زد طعنه
        با نخ کِشیِ مُوَرّبینِ کینه .... (بداهه)

        شعرِ انتقادیِ دردناک و مهارت کلامِ ظریف بیانتان را بارها خوانده ام استاداندیشمندم.

        درپناه امنِ یگانه خدای هستی بخش باشید دوراز هرنوع جولانِ غمها ؛ درشادی ها و سلامتیِ مستدام برقرار آمین یارب خندانک
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۱
        باهزاران سلام
        عاشقانه ای زیبا بود چونان همیشه
        در پناه حق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
        درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        رحلت نبی گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) را تسلیت عرض مینمایم
        التماس دعای فراوان دارم خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۰۴
        سلام استاد .نخ و سوزن رو بیخیال
        تصویرتون رو عشق است.
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۱
        داداش من دارم از بیمارستان هاشمی نژاد ونک میاد خودم مریضم نا استاد لب و دهان ما رو هم ندوخته بیخیال شو بزرگوار.
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۸
        درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        سید جلیل القدر و مدیر مدبر شعر ناب
        از خوانش دوباره این افراغ اندیشه زیبا
        مسرور شده و بهره بردم
        الحق که روان ترین ، دلنشین ترین و شورانگیز ترین قالب است
        که در آن اندیشه بر بال خیال شاعر و مخاطب مینشیند
        دستمریزاد
        خرم و تندرست باشید خندانک خندانک خندانک
        خرم و تندرست باشید خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۴
        خندانک
        درووبرشما استادبزرگوارم جناب احمدی زاده خندانک
        خواندن افراغ اندیشه ی زیبایتان بازهم لذت بخش بود
        روز معلم رابه شما استاد عزیز تبریک عرض می کنم
        وجادارد بازهم به همین بهانه تشکرکنم اززحمات شبانه روزی شما خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۰۷

        با اجازه مدیر ویراستاری جناب فکری تیک نقد و میزنم که پای نهضت دوستان چیزی یاد بگیرم
        سلام هادی جان خوبی خوشی؟
        اومدم کار سید و بخونم چشمم به پنجره ی نقد تو افتاد
        دادا تا دیروز چینش چنین واژگانی و نوشته میخوندی پای اغلب کارها الان چطور شعر شدند؟؟؟
        اندام کلمات و شکل قرارگیری همون هستند چه چیزی تغییر کرده که نوشته ها به شعر تبدیل شدند؟؟؟
        مکان تغییر کرد یا صفحه؟؟؟

        بدون غرض واقعا برام سوال شد...
        شاید بحثی شکل گرفت یاد گرفتیم
        سرفرصت هم راجع به چنین کارهایی بحث خواهم کرد
        از غنا تا فقر شعریشون...

        بازم از صاحب صفحه عذرمیخوام
        مخلصم خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۴۱
        جناب بدری عزیزم

        با سلام اولا
        کار پاکان را قیاس از خود مگیر
        گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر

        در ثانی
        نه صفحه تغییر کرده و نه آدم صفحه

        به استناد سایت و نوشته هایم و نقدهایم پای اشعار
        دوستان حتی برای نوآموزان و تازه واردان سایت هم نقد گذاشته ام چه در حیطه ی سپید و چه در حیطه ی کلاسیک

        اما اشعاری را که در هردو حوزه شعریتی برای آنها ندیده ام
        تذکر داده ام.
        برای من هیچ فرقی میان دوستان گلم در این سایت وجود ندارد الا دوستانی که به استناد این آیه

        وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ

        و چون به اهل ایمان برسند گویند: ما ایمان آوردیم؛ و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم، جز این نیست که (مؤمنان را) مسخره می‌کنیم.

        در ظاهر دوستند وقتی در کلونی های خود هستند چیزی به جز مسخره و استهزا کار دیگری بلد نیستند

        اگر توجه کرده باشید اخیرا در بین نوشته ها و اشعار سپید نظر دهی من بیشتر است تا اشعار کلاسیک

        اما من با سپید و سایر قوالب شعری مشکلی ندارم
        مشکل من با بی سوادانی است که شعر را ملعبه خود کرده اند
        در کامنت ها همیشه از حضرتتان به عنوان یک دوست با سواد و صاحب سبک تعریف کرده و باز خواهم کرد

        جفا است اینگونه بحث کردن چون با نقد من نه منفعت مالی نصیب من میشود و نه معنوی
        من شعری را که به دلم نشست تحسین میکنم جدای از نام شاعرش مشکل ما جناب بدری به قهقرا رفتن زبان و ادبیات فارسی است.
        چگونه میشود از کسانی تعریف کرد که حتی اصول اولیه شعر را نمی دانند و حتی به ندانستن خودشان هم افتخار میکنند

        در آخر مهمانت میکنم به این شعرکه

        هر کسی از ظن خود شد یار من
        از درون من نجست اسرار من
        سرّ من از ناله ی من دور نیست
        لیک چشم و گوش را آن نور نیست

        خاکم و خاکسار
        پژمان عزیزم

        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۰۷
        ساطور نقدت بر فرق سطر سطر (افراغ اندیشه) هایم پژمان عزیز خندانک ممنونم لطف بسیار کردی عزیز دل زنده باد خندانک خندانک خندانک خندانک

        ﺷﺎﯾﺪ،
        ﻣﺴﯿﺮ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﻢ_
        ﺑﻪ ﺩﺑﺎﻍ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ؛
        ﺑﺨﻮﺭﺩ!
        ﺍﻣﺎ؛
        ﺍﺳﯿﺮ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ
        ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ...
        ﺩﻟﻢ_
        ﺑﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻟﻢ ﺭﺩﯾﻒ،
        ﻣﺼﺮﻉ *ﻫﺠﺎ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ؛
        ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ...
        ﺗﺮﺟﯿح ﻣﯽ ﺩﻫﻢ،
        ﻋﺮﺽ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺒﺮﻡ!
        ﺷﻌﺮ _ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
        ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺳﺖ...
        ﺍﻣﺎ؛
        ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺗﺎﻥ
        ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺮﻕ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ...
        ﭖ. ﻥ:
        ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﺭﺳﯿﺪﻩ
        ﺍﻓﺮﺍﻍ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﻨﯿﻢ،
        ﺳﺎﺣﻞ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺭﺍ
        ﺍﺯ ﺑﻄﺮﯼ ﻫﺎﯼ
        ﺧﺎﻟﯽ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﯿﻢ! ﺑﺪﺍﻫﻪ
        ___________________________
        ﭖ. ﻥ:
        ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﻏﻠﺐ ﻣﻮﺍﻗﻊ، ﺗﺮﺱ ﻫﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺗﺎ ﺍﻣﯿﺪ.
        ________________________________
        پ.ن2
        آنان که از دایره غزل پا فراتر نگذاشتند! کشف شهودشان ( نهایتا) ختم به یک ردیف و قافیه تازه انگاشتن.!
        اه از نهانشان بر می خیزد یک هجا کم باشد! اسرار دریا را رها می کنند روی باتلاقی میان صحرا نماز میت می خوانند.
        __________________________________________-
        *مصرع
        لغت نامه دهخدا
        مصرع . [ م َ رَ ] (ع مص ) افکندن بر زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صرع . (ناظم الاطباء). افکندن . رجوع به صرع شود.
        _________________________________---
        افراغ* در لغت به چه معنا است؟
        ریختن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). تهی کردن . خالی کردن . فروریختن . بریختن . (یادداشت دهخدا). ریختن آب . (از اقرب الموارد).
         ریختن خون . (منتهی الارب ) (آنندراج.)
         آب ریختن بر خود. (آنندراج.)
         آب پر کردن درون چیزی . (آنندراج.)
         ریختن طلا و نقره آب شده در قالب ، چنانکه ریخته گر بریزد . در قالب ریختن طلا و نقره ذوب شده . (از اقرب الموارد.)
         تصفیه حساب . رسیدگی به محاسبات: و کتبه ختای به افراغ محاسبات مشغول گشتند. (جهانگشای جوینی.)
         وارونه کردن ظرف برای ریختن آنچه در آن هست . (از اقرب الموارد). و آکنده کردن درون چیزی را.
        افراغ در اصطلاح به چه معنا است؟
        افراغ نام محلی در مکه است.
        افراغ درختی است شبیه به درخت انجیر که شباهت به درخت انجیر دارد بلکه میتوان گفت که خود نوعی درخت انجیر است که بسیار بلند شو پر شاخه و پر سایه میباشد .در قدیم الایام در دشت اردن بسیار بود و در مصر و فلسطین اشغالی , لکن از آن درخت در اردن به جز اندک تعدادی آن هم در نزدیکی اریحا وجود ندارد و متقدمین در فراهم کردن آن ثمر بسیار اقدام مینمودند.سختی و سنگینی چوبش معروف است و برای بنای خانه ها در کار و از سرو ارزانتر بوده استو حتی بعضی تابوت های مصریان را که از این چوب بوده است در این ایم یافته اند که با وجد گذشت مدت 3000 سال از ساخت آن ها هنوز به حالت اصلی و اول خود باقی است.
        ___________________________________________________
        اصرار رعایت وزن و قافیه در شعر معاصر و نسل جدید بمانند دست گرفتند پدری متعصب !دست فرزندش را که سالها فقط در یک مسیر از سر خوف و ترس که مبادا گمراه شود!! حال ببنید این طفل از تاریخ مشروطیت و تحولات سیاسی ادبی ایران گرفته تا عمر نیما و احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطه‌های اوج شعر معاصر ایران رسیده چقدر سن دارد اما این پدر متعصب هنوز دست این کودک را نمی خواهد رها کند!!
        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۸:۵۳
        اگر بر این مقاله زیر و صدها و بلکه هزاران مقاله های داخلی و خارجی که راجب تعریف شعر نوشته شده توجه کنیم دو درصدش به وزن و قافیه و عروض برای تعریف شعر پرداخته شده! یعنی شعریت شعر به عناصر ساخته و پرداخته که به ان جان می دهد که شامل موارد مذکور زیر است که ادیب می نگارد شعر و هنر گفته میشود حذف هنر نمایی اندیشه و تخیل و پرواز عقل و اندیشه قلم پردازان بی ادعا به واسطه نداشتن اثارشان وزن و قافیه، به دور از انصاف است .!!

        عناصر شعر
        شناخت شعر، قرن‌ها آدمیان را به خویش مشغول داشته است. فیلسوفان و ادیبان تلاش‌های پی‌گیر در تعریف شعر به کار بسته‌اند و صدها بلکه هزاران تعریف از شعر در فرهنگ‌ها و کتاب‌های جهان مسطور و مندرج است. کهن‌ترین تعریف شعر را نزد منطقیان می‌یابیم که می‌گویند: «شعر کلام خیال‌انگیز است».
        تعاریف شعر
        شناخت شعر، قرن‌ها آدمیان را به خویش مشغول داشته است. فیلسوفان و ادیبان تلاش‌های پی‌گیر در تعریف شعر به کار بسته‌اند و صدها بلکه هزاران تعریف از شعر در فرهنگ‌ها و کتاب‌های جهان مسطور و مندرج است.

        ← اول

        کهن‌ترین تعریف شعر را نزد منطقیان می‌یابیم که می‌گویند: «شعر کلام خیال‌انگیز است».

        ← دوم

        پس از ایشان ادیبان و عروضیان معتقدند که «شعر کلام موزون قافیه‌دار است».

        ← سوم

        متأخران به تلفیقی از دو تعریف منطقی و عروضی قایل‌اند و «شعر را کلام خیال‌انگیز موزون قافیه‌دار» می‌خوانند.

        ← چهارم

        علاوه‌بر این سه تعریف که در بسیاری از کتاب‌ها نقل شده، تعاریف و توصیفات بسیاری در نوشته‌های شاعران و منتقدان می‌یابیم که بسیار زیبا و دقیق‌اند از جمله «محمدرضا شفیعی کدکنی» می‌گوید: «شعر گره‌خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.»

        ← پنجم

        و یا «مهدی اخوان ثالث» می‌گوید: «شعر محصول بی‌تابی آدم است در لحظاتی که شعور نبوت بر او پرتو انداخته است».

        این سخنان گویای آن است که شعر متعلق به قلمرو آگاهی‌های برتر و والاتر است، و با شعور و احساس ژرف همراه و هم‌ریشه است.

        عناصر شعر
        [ویرایش]

        می‌توان در میان تعاریف متعدد شعر وجوه مشترکی پیدا کرد و آن وجوه مشترک را عناصر شعر دانست. وجوهی که در اغلب تعریف‌ها به آنها اشارتی رفته است، عبارتند از:
        ۱. کلام بودن (زبان)؛
        ۲. خیال‌انگیزی؛
        ۳. عاطفی و احساسی بودن؛
        ۴. وزن و موسیقی؛
        ۵. اندیشه و معنا.[۱]


        زبان

        زبان از دیدگاه نظریه‌پردازان جدید، مهم‌ترین عنصر شعر است، شکلوفسکی شعر را رستاخیز کلمه‌ها خوانده است.
        شعر در حقیقت چیزی نیست جز شکست نرم زبان عادی و منطقی زبان، و حادثه‌ای است که در زبان روی می‌دهد و در حقیقت گوینده‌ی شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می‌دهد که خواننده میان زبان شعری و زبان روزمره و عادی تمایز احساس می‌کند.

        ← رستاخیز واژگان

        رستاخیز واژگان به راه‌های گوناگونی می‌تواند صورت گیرد که می‌توان آنها را به دو گروه عمده تقسیم کرد:
        ۱. گروه موسیقایی؛
        ۲. گروه زبان‌شناسی.

        ← گروه موسیقایی و زبان‌شناسی

        گروه موسیقایی که شامل وزن، قافیه، ردیف و هماهنگی‌های صوتی است و گروه زبان‌شناسی، عواملی را دربر می‌گیرد که به اعتبار تمایز نفس کلمات، در نظام جمله‌ها، بیرون از خصوصیت موسیقایی آنها، می‌تواند موجب تمایز یا رستاخیزی واژه‌ها شود. این عوامل عبارتند از: استعاره و مجاز، حس‌آمیزی، کنایه، ایجاز و حذف، باستان‌گرایی واژگانی و نحوی، ترکیبات زبانی، آشنایی‌زدایی در حوزه‌ی قاموسی، آشنایی‌زدایی در حوزه‌ی نحو زبان و....
        برای توضیح عبارات فوق ناگزیر از اشاره‌ای اجمالی به نظریه‌ی فرمالیست‌ها هستیم.

        ← نظریه‌ فرمالیست‌ها

        فرمالیست‌ها (صورت‌گرایان) دو فرآیند زبانی را از هم باز می‌شناختند و بر این دو فرآیند نام‌های «خودکاری» ((automatisation و برجسته‌سازی (forgraunding) نهاده بودند. به اعتقاد «هاوراک» فرایند خودکاری زبان در اصل به کارگیری عناصر زبان است، به‌گونه‌ای که به قصد بیان موضوعی به کار رود، بدون آن‌که شیوه‌ی بیان، جلب نظر کند و مورد توجه قرار گیرد. ولی برجسته‌سازی به کارگیری عناصر زبان است، به‌گونه‌ای که شیوه‌ی بیان جلب نظر کند، غیر متعارف باشد و در مقابل فرایند خودکاری زبان، غیر خودکار و غیر اتوماتیک باشد. «موکارفسکی» نیز می‌گوید زبان شعر از نهایت برجسته‌سازی برخوردار است. وی برجسته‌سازی را انحراف از مؤلفه‌های هنجار زبان می‌داند.

        ←← فرآیند برجسته‌سازی

        به اعتقاد «لیچ»، فرآیند برجسته‌سازی به دو شکل امکان‌پذیر است. نخست آن‌که نسبت به قواعد حاکم زبان خودکار انحراف صورت پذیرد، و دوم آن‌که قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان خودکار افزوده شود. به این ترتیب برجسته‌سازی از طریق دو شیوه‌ی هنجارگریزی و قاعده‌افزایی تجلی خواهد یافت. شفیعی کدکنی هنگام بحث درباره‌ی زبان شعر به همین نکته اشاره می‌کند و معتقد است انواع برجسته‌سازی را می‌توان در دو گروه موسیقایی (هنجارگریزی) و زبانی (قاعده‌افزایی) تبیین کرد. به‌عنوان مثال در این بیت:
        رشته‌ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار •••• دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود (حافظ)

        غیر از وزن و توازن خاص که زبان این بیت را از زبان یک جمله معمولی متمایز کرده (هنجارگریزی)، شاعر با تکرار صامت (س) و ایجاد هم حروفی از هماهنگی آوایی سود برده است. چنین کاربردی گریز از هنجار زبان نیست؛ بلکه افزودن قاعده‌ای بر قواعد زبان هنجار است.


        تخیل

        تخیل و صورت‌های مختلف خیال یکی از برجسته‌ترین عناصر آشنایی‌زدایی در زبان شعر است. اگرچه نمی‌توان هر سخنی را که دارای انواع صور خیال است، شعر به حساب آورد و در عوض چه بسیار شعرهای مؤثر و باارزش می‌توان یافت که خالی از عناصر خیال هستند؛ اما بدون تردید یکی از عناصری که سبب تمایز زبان شعر در مفهوم وسیع کلمه می‌شود؛ صور خیال است. صورت‌های خیال علاوه‌بر آن‌که زبان شعر را به سهم خود از زبان نثر متمایز می‌کند، ظرفیت زبان را برای برانگیختن عاطفه افزایش می‌دهد.
        خیال یا تصویر که عنصر اساسی شعر است، عبارت است از: کوشش ذهنی شاعر برای برقراری نسبت میان انسان و طبیعت و ایجاد تصرف ذهنی در این مفاهیم. هر گوشه‌ای از زندگی انسان با گوشه‌ای از طبیعت هزاران پیوند و ارتباط دارد که از همه‌ی این پیوندهای گوناگون ذهنی، شاعر گاه یکی را احساس می‌کند و در برابر آن بیدار می‌شود و حاصل این بیداری را به ما نشان می‌دهد.

        ← بررسی عنصر خیال

        عنصر خیال را می‌توان در دو جهت بررسی کرد:
        یکی در محور افقی شعر؛ یعنی در طول مصراع‌ها که منجر به ایجاد انواع مجاز، تشبیه، و استعاره می‌گردد و دیگری در محور عمودی شعر، که در واقع تصویرهای پراکنده در کل شعر را به هم پیوند می‌دهد و طرحی یک‌پارچه و ساختمانی استوار به کل اجزای شعر، متناسب و هماهنگ با محتوا می‌بخشد.


        موسیقی

        خواجه نصیرالدین طوسی یکی از عناصر ایجاد انفعال نفسانی را وزن و موسیقی شعر می‌دانست و پیش از او ابن‌سینا نیز متذکر شده است که لحن در نفس تأثیر بسزایی دارد و هر غرضی را با لحنی که خاص اوست، باید بیان کرد. پیوند موسیقی با عاطفه و توانایی آن در برانگیختن انفعال نفسانی چندان واضح است که نیازی به توضیح ندارد.

        مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره به اعتبار بخشیدن آهنگ و توازن، امتیاز می‌بخشد و در حقیقت از رهگذر نظام موسیقایی، سبب رستاخیز کلمه‌ها و تشخص واژه‌ها در زبان می‌شود، می‌توان گروه موسیقایی نامید و این گروه موسیقایی خود عوامل شناخته شده و قابل تحلیل و تعلیلی دارد؛ از قبیل انواع وزن، قافیه، ردیف، جناس و.... مهم‌ترین عوامل موسیقی‌ساز در شعر، عبارتند از:

        ← مهم‌ترین عوامل موسیقی‌ساز در شعر


        ←← أ. وزن

        اولین درخشش ظاهری موسیقی یک قطعه شعر در وزن آن است؛ به عبارتی وزن اساس موسیقی یک شعر را پی می‌ریزد و بقیه‌ی عوامل (قافیه، ردیف و...) در نقش تکمیل‌کننده و تقویت‌کننده آن عمل می‌کنند. وزن علاوه‌بر آن‌که از کشش ذهنی می‌کاهد، به سبب آن‌که برای کلام، قالبی مشخص و معین ایجاد می‌کند، خود باعث التذاذ نفس می‌شود؛ زیرا وزن تناسب و قرینه‌هایی میان اجزای پراکنده شعر به‌وجود می‌آورد که ادراک مجموع اجزا را سریع‌تر و آسان‌تر می‌کند و همین نکته سبب احساس لذت ادبی می‌شود.

        ← ب. قافیه

        قافیه ضروری‌ترین عنصر موسیقایی کناری شعر است که در ایجاد موسیقی شعر و تکمیل وزن و آهنگ آن مؤثر است.[۱۲]

        ← ج. ردیف

        ردیف در حقیقت برای تکمیل موسیقایی قافیه به‌کار می‌رود. به‌طور قطع می‌توان ادعا کرد که حدود ۸۰ درصد از غزلیات خوب فارسی همه دارای ردیف هستند

        ← د. هماهنگی‌های صوتی

        شامل موسیقی حاصل از صنایع بدیعِ لفظی و معنوی مثل واج‌آرایی‌ها، اشتقاق، انواع جناس و... .


        عاطفه

        در تمام نظریه‌هایی که درباره‌ی ماهیت و حقیقت شعر ابراز شده است به این موضوع که شعر انگیخته‌ی عاطفه، در ارتباط با شاعر و انگیزنده‌ی عاطفه در ارتباط با مخاطب است، اذعان شده است. هر عاطفه‌ای با انگیزشِ معنا و پیامی همراه است؛ چنان‌که هر معنی و پیامی نیز می‌تواند انگیزه‌ی عاطفه‌ای باشد.[۱۴]

        منظور از عاطفه، اندوه یا حالت حماسی یا اعجابی است که شاعر از رویداد حادثه‌ای در خویش احساس می‌کند و از خواننده یا شنونده می‌خواهد که با وی در این احساس داشته باشد. نمی‌توان به یقین پذیرفت که امکان آن باشد که هنرمندی حالتی عاطفی را به خواننده خویش منتقل کند، بی‌آن‌که خود آن حالت را در جان خویش احساس کرده باشد.

        ← موازین سطح عاطفی شعر

        در بررسی سطح عاطفی شعر موازین زیر اهمیت دارد:

        أ. شاعر به کدام دسته از عواطف شعری اصالت داده است؛ فردی، جمعی یا نوعی.
        ب. عمق عاطفی شعر تا چه حدّ است و شعر تا چه میزان از عمق جان شاعر برمی‌آید.
        ج. میزان تأثیرگذاری عاطفه‌ی شعر بر مخاطب چقدر است.
        د. تناسب عاطفه‌ی شعر با سایر عناصر شعر.


        اندیشه و معنا

        در کنار عواطف، اندیشه‌ها و تأملاتی هستند که از یک سوی با خرد و منطق ما سروکار دارند و از طرفی زمینه‌ی بعضی از انواع شعر هستند. بسیاری از تأملات فلسفی و یا حقایق علمی که در حوزه‌ی شعر داخل می‌شود، همه اندیشه‌هایی هستند که از یک سوی با واقعیت جهان و با ذهن منطقی ما سروکار دارند و از سوی دیگر با حس و تجربه‌های شعوری و شهودی ما. البته باید گفت که هیچ تجربه‌ای از تجربه‌های انسانی که می‌تواند موضوع شعر قرار گیرد، بی‌تأثیر و تصرف نیروی خیال، ارزش هنری و شعری پیدا نخواهد کرد و هر حادثه‌ای هنگامی موضوع شعر است که از شهود حسی و خیال شعری انسان شاعر رنگ پذیرفته باشد.

        ← معیارهای سطح اندیشه‌گی شعر

        در بررسی سطح اندیشه‌گی شعر چند معیار اهمیت دارد:
        أ. عمق اندیشه‌ی ‌شعر؛
        ب. کشف حوزه‌های جدید معنایی برای شعر؛
        ج. تنوع مضامین؛
        د. رویکرد شاعر به مضامین فرا‌زمانی و انسانی؛
        و. سرانجام ارتباط و پیوند اندیشه با سایر عناصر شعر.
        منبع ویکی فقه
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۸
        خندانک
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۳۹
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۹:۲۷
        سلامی دوباره هادی عزیز
        اگر از حکایت طوطی و بقال مولوی بگذریم و درون مایه قیاس اشتباه
        چیزی که عیان بود و پرسیدم داداش گلم
        بارها دیدم پای شعر مانا (که پر از ترکیبات بدیع بود)
        نوشته بودی
        نوشته ات را خوندم

        یا پای شعر امیرحسین که از شاعرای خوب سپیدسراست

        نوشته ات را خواندم

        این نوشته ات را خواندم شده بود تلمیح از هادی محمدی😄😄😄

        خدای ناکرده نخواستم برچسب منفعت طلبی بهت بزنم
        اگه تو روت نمیدیدم اصلا نمی پرسیدم مطمئن بودم با درک و دانشی که داری ثمر حرفمو برداشت میکنی
        خودت بهتر از هرکس میدونی عموم اشعار به اصطلاح کلاسیک امروزی با عینک سه بعدی اغماض هم نگاهشون کنیم متون قافیه دارن....حتی سهل ممتنع هم نیستند
        که خداوندگار این روش سعدیِ...

        پس برای همین سوال برام پیش اومده بود هادی که ادبیات و صنایع ادبی ....به خوبی میشناسه سره از ناسره رو تشخیص میده چرا به کارهای خوب سپید میگه نوشته؟؟؟

        هادی جان تو از معدود افراد کلاسیک سرای سایت هستی که شعر مینویسی
        فقط قافیه به خیکِ کلمات نمیبندی
        و از این رو خیلی خوشحالم یه دوست پست مدرن نویس دارم

        راستی بابت او دست از افرادی که تو تاتی تاتی کردن شعر موندن باهات کاملا موافقم
        باید این دیده ی انکارِ بعضی سبکهای نوشتاری استخوان دار و بذاریم کنار

        حضرت سعدی میگه

        کسی به دیده انکار اگر نگاه کند

        نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی

        و گر به چشم ارادت نگه کنی در دیو

        فرشته‌ایت نماید به چشم کروبی

         

        خیلی مخلصات...


        خندانک
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۹:۲۸
        سلام جناب ملحق خیلی چاکرات

        قبل از هر فکتی از پیشکسوتانِ شعر و ادب اول میخوام موجهای دانشی که به ساحل ذهنم نشسته رو بازگو کنم
        سید با تجزیه تحلیل که داشتم(نظر شخصی)
        از آمیزشِ احساس با خیال فرزند شعر به دنیا میاد

        عموما احساس به تنهایی خیال انگیز نیست
        ولی خیال احساس و به سمت خودش میکشه
        چرا؟؟؟

        چون خیال با خرق عادت همراهه...

        خرق عادتم با تصاویر فراواقعی عجینه

        خرق عادت : معجزه ، کارهایی کردن که در عادات تحققش امکان ندارد .

        خرق عادت به دو شکل اتفاق میوفته

        ۱. در معنا
        ۲. در هم نشینی دو یا چند آرایه که منجر به خلق تصویر میشه.

        برای گزینه ی یک مثالی از استاد کدکنی میزنم
        : ما در گفتگو‌های روزمره، از فعل “شکستن” بسیار استفاده می‌کنیم. به طور مثال می‌گوییم، وقتی خبر فوت پدر دوستم را شنیدم، دلم “شکست”.

        حالا تصور کنید که شخصی جمله قبل را اینگونه بگوید: وقتی خبر فوت پدر دوستم را شنیدم، دلم “ترک برداشت”. با توجه به اینکه “شکستن” حادثه بدتری نسبت به “ترک برداشتن” است، ما با شنیدن جمله دوم، احساس حزن بیشتری می‌کنیم. چرا؟

        به سبب اینکه استفاده کردن از فعل “ترک برداشتن” برای چنین جملاتی، چندان رایج نیست و استفاده از اصطلاح‌هایی که برای عموم مردم آشنا نیستند، به‌صورت ناخودآگاه تاثیر بیشتری بر مخاطب ما خواهد گذاشت. به چنین استفاده‌هایی از زبان که با نوعی تفاوت همراه است، “خرق عادت” یا “آشنایی‌زدایی” (Defamiliarization) می‌گویند.

        برای گزینه دو
        مثلا حافظ میگه

        غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست

        جز این خیال ندارم خدا گواه من است

        از آن زمان که بر این آستان نهادم روی

        فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

        نشستن بر مسند خورشید امکان پذیر نیست
        این همون خیالِ
        که تو عموم شعراشون یه تک بیت یا دو بیت خالق چنین تصاویری بودند

        یا صائب میگه

        هر سر موی تو از غفلت به راهی می رود

        جمع کن پیش از گذشتن کاروان خویش را

        اینجا انگار هر موی معشوق به کاروانی تبدیل شده و هر کدام به طرفی خیز برداشتند

        یا مولانا میگه:
        تو مست مست سرخوشی من مست بی‌سر سرخوشم

        تو عاشق خندان لبی من بی‌دهان خندیده‌ام

        کسی که سر نداره چطور سرخوشه یا بی دهان چطور میخنده


        مثلا حضرت سعدی میگه

        بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند
        برقع برافکن تا بهشت از حور زیور برکند
        زان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیان
        تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند
        خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو
        پای آن نهد در کوی تو کاول دل از سر برکند
        زان عارض فرخنده خو نه رنگ دارد گل نه بو
        انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند
        ما خار غم در پای جان در کویت ای گلرخ روان
        وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند
        ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک
        بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند
        باری به ناز و دلبری گر سوی صحرا بگذری
        واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند
        سعدی چو شد هندوی تو هل تا پرستد روی تو
        کاو خیمه زد پهلوی تو فردای محشر برکند

        این غزل و کامل آوردم تا ببینید حضرت سعدی چطوری کلاف زمین و زمان برای معشوق بهم میبافه
        این چه معشوقیه که حتی اگه چهره نمیان کنه بهشت حوریهاشو بیرون میریزه؟؟؟
        که فراتر واقعیتهای عینی شنیده های ماست

        و هزاران مثال دیگه در اشعار کلاسیک گذشتگان
        متاسفانه شاعران کلاسیک سرا خودشون و پشت چنین بزرگانی مخفی کردند
        باور کنید اوناهم در کمال سادگی پا به عرصه ی خیال چه در معنا چه در تصویر میذاشتند

        اگر این عزیزان رجعت میکردند به کلاسیک سرایان امروزی میگفتند
        ناموسا خودتون چیکار کردین برای شعر تا حرفی میشه پشت خاکریز ما جبهه میگیرن؟؟؟😄😄😄

        عروض و قافیه هم بیشتر حکم یکی از هزارن آرایه دنیای ادبیات و داره که گاهی به شیرینی شعر کمک میکنه گاهی هم فقط و فقط نثرهارو منظوم میکنه
        توجه نثرهارو منظوم میکنه

        فقط شعر موزون
        یا در کل هر ریتم مزیتش اینه ارتباط مستقیم با حافظه داره
        (پدیده ی علمی ثابت شده اس)

        اینایی که حس خودشاخ پنداری در عروض نویسی بهشون دست میده
        باید بهشون گفت مادربزرگا مادرا
        لالایی هاشون فی البداهه ریتم و عروض داشته😁




        ولی در اشعار سپید این پدیده ی خیال به شدت برجسته شده
        که مثالهاش به فور پیدا میشه...

        یغما
        حسنعلی ترنج
        گروس
        بعضی اشعار بیژن الهی
        علی اصغر عظیمی مهر
        داوود سوران
        تو سایت
        مانا
        امیرحسین
        شیخ مولایی
        خانوم امیری
        عاطفه بابازاده

        و خیلی ها که اسمشون یادم نیست

        این روده درازی هارو کردم تا برسم به افراغ اندیشه

        خلاصه بگم با تعاریف بالا
        من افراغ اندیشه رو بیشتر از نوع جملات قصار میدونم

        برای مثال

         در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی. اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد! چارلز شولز

        یک درخت هرچقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز میشود,طولانی ترین سفرها با اولین قدم. (لائوتسه) 

        « در عجبم از زنان که از خدای به این بزرگی فقط یک شوهر می خواهند و از شوهر به این درماندگی همه دنیا را!!» شکسپیر 

        دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه اى شفاف است. حضرت علی

        چرا گفتم افراغ اندیشه جملات قصارند

        با توجه به نمونه های ذکر شده میبینیم
        این جملات
        عمق دارند اندیشه دارند گاهی احساسی هستند حتی گاها از آرایه های ادبی بهره بردند
        ولی از خیال عقیمند...

        با عرض پوزش از سید صبور سایت مخلصیم


        خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۰
        پسر خوب ،پژمان بدری
        شاید این حس را با خودت داری که خیلی بامزه هستی و شیرین زبان و بواسطه همین جذابیت و شیرینی که در وجودت حس میکنی فکر میکنی هر چه به زبانت برسد را میتوانی در کادری سبز بفرستی تا همه بخوانند.
        بگذار با تو اندکی رو راست باشم ،متاعی که به گمانم در این صفحه کیمیا شده است!
        اصلا با مزه نیستی،اصلا به آنچه میگویی عمیق فکر نمیکنی،اصلا به نظری که در مورد کلاسیک سرایان معاصر میگویی اشراف نداری.
        چاکرات!؟ حس خود شاخ پنداری؟! ناموسا؟!
        تو چه حسی پیدا کرده ای که از این الفاظ در بحث آکادمیک استفاده میکنی؟
        نکند این هم از ثمرات افراق اندیشه است؟!
        فکر نکنم
        این بیشتر شبیه استفراق اندیشه است
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۱:۵۲
        سلام مهرداد عزیز خوبی مخلصین خندانک
        کلا زیاد از این الفاظ استفاده میکنم دیگه همه میدونن
        داداش گلم اگه رنجوندمت دستتو میبوسم عزیزم
        دور از ادبِ بخاطر این کلمات ازت عذر خواهی نکنم
        ببخشی
        ولی قربانت برم یکم بغض و کنار بذار
        افراغ اندیشه رو من زیر مجموعه ی جملات قصار دونستم
        من بیشتر از کلاسیک سراها دفاع کردم
        بازم همه میدونن من عاشق سعدیم
        ولی انصافا(کلمه ی اکادمیک ناموسا خندانک خندانک )

        خودت چند درصد از اشعار کلاسیک امروز و قبول داری؟
        که فقط تنها مزیتشون وزنِ؟؟؟

        من بحث و مناظره ی علمی دور از تعصب و دوس دارم

        ماییم و نوای بی نوایی
        بسم الله اگر حریف مایی

        بازم کوچیکتم
        ما کتک خورده ی ادبتیم خندانک
        ولی انصافا
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۵۳
        کفر آدمو در میاری پژمان!! خندانک
        از من میپرسی چند درصد از اشعار کلاسیک امروز رو قبول دارم؟؟!
        بزار راحتت کنم! از هر ۱۰۰۰ تا شعری که سروده میشه ( کهن،نو،موج،ترانه،سیاه ،سفید،خالخالی و الی آخر) ۱۰ تاش ارزش خوندن داره و ۱ دونش ارزش حفظ کردن.
        ولی اینی که بگیم شاعران ژانر کلاسیک امروز هنری ندارن و کار خاصی نکردن از اون حرفاست!! مفاهیم ثابتند پژمان! مفاهیم ثابتند! چرا فکر میکنید با قالب نو میشود حرف نو زد.رسالت شاعر زدن حرف نو نیست که به همان خدایی که میپرستید حرفِ نویی نمانده که کشف نشده باشد.رسالت شاعر ،گفتن مفاهیم ثابت( یا با بیانی نو )یا با( همان بیان پذیرفته شده) ولی زیبا و با حفظ قواعد زیبایی شناسیت.
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۱۹
        سلام مهرداد عزیز
        ما مهردادهارو دوس میداریم
        بیا با ماسک و رعایت پروتکلهای اجتماعی گل روت و ببوسم
        خیلی دوست داشتم بحث ادامه بدم ولی معلوم متاسفانه ناراحتی پیش میاد
        به قول سعدی

        بسیج ِ سخن گفتن آنگاه کن

        که دانی که در کار گیرد سخُن

        خندانک
        مهدی محمدی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۳:۲۳
        سلام و درود استاد حاج احمدی زاده عزیز و گرامی، من اتفاقا خیلی خوشحال می شوم که نقد دوستان را می خوانم و می آموزم. چه در خصوص نگاهی که به شعر کلاسیک دارند و چه نگاهی که به اصل شعر دارند.
        منتقد و شاعر عزیز پژمان بدری، نکاتی را نوشتند منتها به اصل شعر شما نپرداخته بودند و من نفهمیدم چرا نه تنها این شعر را بلکه کلا تمام اشعار سبک افراغ اندیشه را جملات قصار دانستند
        جملات قصار هم خوبند ولی خب چرا؟ اگر وارد جزییات می شدند می توانستیم به عمق حرف ایشان پی ببریم منتها صحبت هایی که مطرح کردند پیرامون شعر و شعر کلاسیک بود نه شعر شما ولی نتیجه ای که گرفته شد برای شعر شما بود
        بهرحال چند پله از نردبان این صغری و کبری چیدن ها از منظر افتاده است

        اما در خصوص شعر کلاسیک، نظری که پیرامون وزن نوشتید چه شما استاد و سید بزگوار و چه آقای بدری، درست نیست لااقل برای بنده قانع کننده نبود. البته من دغدغه شما را درک می کنم آنجا که می فرمایید آیا سزاست که به خاطر یک هجا، خیال پردازی های جمع بسیاری از شاعران و جوانان و فرهیختگان دیده نشود؟ شعر راه خودش را می رود و سخن درست خودش را به اثبات می رساند منتظر بیانیه نمی ماند.
        سخن در مورد وزن و قافیه بسیار است کم و بیش گفته ام در محافل ادبی‌‌؛ اساتید و فرهیختگان عزیز هم گفته اند. منتها بعضی چیزها را من فکر می کنم باید رفت در دلش تا درکش کرد. این وزن و قافیه هم از سنخ همین سخن است. نرفته راه چه می داند صعب است؟
        اینکه دوستان می گویند مادربزرگ ها هم لالایی هایشان موزون است این اتفاقا جایگاه وزن را نشان می دهد چرا اصلا باید لالایی مادربزرگ ها موزون باشد؟ جایگاه وزن را نمی توان نه در شعر کلاسیک و نه در شعر امروز و نه در باور مردم تخریب کرد ممکن نیست. در کوچه های شعر با فاعلاتن های ساده می توان راه رفت اساسا مردم ما با بیت دمخور هستند
        اگر شما نتوانید سخن موزون بگویید خیلی سخت مردم شما را بعنوان شاعر بپذیرند. حتی برای دفاع کردن از شعر سپید هم باید وزن را بدانید و شعر موزون داشته باشید وگرنه مردم از شما نمی پذیرند. در هر صورت چون معتقدم شعر راه خودش را می رود و سخن درست خودش را می شناساند. بیشتر از این زحمت ندهم.

        فقط در خصوص دوستان ادیب، فرهیخته، عزیز و گرامی که این اثر را شعر ندانستند، من دلایل ایشان را نفهمیدم. ایشان اصلا به اثر شما نپرداختند. فقط نوشتند شعر نیست. اگر هدف فهمیدن و درک کردن است باید شعر شما را نیز نقد می کردند و صرفا به این جمله که «شعر نیست» کفایت نمی کردند. تا سایر دوستان که می خوانند هم از نقدها و نقطه نظرات بهره مند گردند.

        با سپاس فراوان.
        کوچکتان مهدی خندانک خندانک
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۱۴
        سلام داداش خوبم جناب مهدی محمدی عزیز ما نیز در کل و بی شک از محضر همه شما عزیزان منتقد و فهیم مخالف و موافق استفاده کردیم و چهار زانو سر کلاس مهر ورزی و حتی در بر تیکه پرانان با مزه و شوخ طبع سایت نیز می نشینیم و می اموزیم .
        لذا هر انچه به فکر و اندیشه و ادب در ارتباط باشد استفاده خواهیم برد به لطف و یاری خدا خندانک مممنونمممم از تک تک شما عزیزان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خداوندا ما و اعمال مارا مطابق این ایه کریمه قرار نده > خندانک خندانک
        وَ قَدِمْنا إِلي‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً
        و ما به سراغ اعمالی که انجام داده اند می رویم ، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار می دهیم!< خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        مهدی محمدی
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۴۳
        سلام مجدد استاد. البته بنده در محضر شما اساتید عددی نیستم در حدی نیستم که بخواهم قلم دست بگیرم. گفته ام باز هم می گویم تحصیلات دانشگاهی ام شعر و ادبیات نبوده است. مطالبی که می نویسم حاصل همنشینی با شما خوبان است. اگر بنده نوازی کنید و اجازه فرمایید بنده هم در خصوص شعرتان پنجره ای سبز باز کنم هر چند نکاتی که در صفحه شما خواندم از جمله نقد سید بزرگوار هادی محمدی عزیز، پخته و دربردارنده نکات آموزنده شخصا برای خودم بوده، صرفا از این جهت که دوستانی که این اثر را شعر نمی دانند هم بیایند و بنویسند تا از نقطه نظرات ایشان بنده ی نوآموز راه قلم نیز استفاده کنم و بیاموزم.
        مهرتان بر دل
        قلمتان سبز و اندیشه هایتان پابرجا خندانک
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۵۰
        سلام و ادب و احترام اساتید ارجمند و دوستان عزیز
        هرچه منتظر ماندیم که غزلسرایان از جمله اساتید افتخاری سایت که همه ی این بزرگواران غزلسرا هستند،
        نظر خود را بر دیدگاه استاد ملحق و دوستان سپید سرا نسبت به ادبیات کهن بیان کنند ، خبری نشد
        و این جای بسی تامل و تفکر و تاسف دارد!
        مگرخط مشی این سایت غیر از آموزش و آگاهی بخشی و تبادل نظر و سکوی پرش در زمینه ی شعر چیزی دیگریست؟
        مگر فرهنگ آزادی بیان غیر از محافل و سایت های ادبی جای دیگری نمود و بروز می کند؟
        مگر نظر دادن در زمینه ای که سال های سال ادبا، عرفا ، علما و فرهیختگان ، بخاطرش خون دل خوردن و چه بسیار راه هایی که هموار کردند تا این گنجینه ی عظیم و بی بدیل به دایره ی اندیشه ی ما برسد، کاریست خلاف و غیر منطقی؟
        در زمانه ای که فرهنگ حاکم بر جامعه به دست فراموشی و به نفع پارسی ستیزان عرب افتاده است
        اینچنین مباحثی تنگ نظرانه آن هم در سایتی فرهنگی و ادبی مصداق آب در آسیاب دشمن ریختن نیست؟
        آیا دردی از این بزرگتر نیست که واژه ی (پارسی) به دست عرب به( فارسی) تلفظ میشود فقط به دلیل اینکه الفبای عرب حرف (پ) ندارد و ما اینچنین ناآگاهانه حتی پارسی زبان بودن خود را فراموش کرده ایم تا جایی که ادبیات فاخر وکهن را ادبیات کهنه می نامیم.
        قضاوت با شما، آیا از ماست که بر ماست؟

        و اما سوال آخر این حقیر اینست،
        عزیزان بزرگوار آیا سکوت شما به معنی رضایت شماست یا عدم توانایی تان در دفاع از ادبیات کهن؟

        با عرض پوزش از صراحت بیان و کلام این کمترین
        با احترام خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۵۶
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۵۲
        🌺🌺🌺
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۶:۳۰
        سلام
        سکوت نکردند البته . اما واقعا بحث بی ثمری ست
        ارسال پاسخ
        سلمان مولایی
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۴:۵۲
        سلام 
        و 
        مگر هنر را رسالتی جز بالا کشیدن روح و جسم انسان از خلق و خوی حیوانی وجود دارد ؟؟ 
        اتفاقی که به تمام معنا تاکیدی است بر وجه تمایز انسان و حیوان ؛ که قدرت ناطقه گفته می شود ولی قدرت ناطقه لاریب فیه تنها در سخن گفتن خلاصه نمی شود چرا که دلفین ها و کوسه ها و پرندگان نیز با یکدیگر سخن می کنند پس قوه ی ناطقه قدرتی ست که سخن گفتن را در چارچوب توانایی های انسان در اندیشیدن و آفریدن در می آورد که سمت اندیشیدن را منطق در اختیار می گیرد و سمت آفریدن را هنر .
        این هنر حال به هر زبان و در هر شکلی آفریده شود ؛ چه در قالب مجسمه ای در کلیسا ، نقش آبی کاشی ها در مساجد و موسیقی برگرفته از طبیعت در بین بازماندگان نخستین و ... شعر و سرودن که منظور اصلی ماست ، این ویژگی را دارد که آدمی را با خلق تصویری خیال انگیز از عادات حیوانی که به مرور به غرایز حیوانی تبدیل شده اند ، خارج و لذت ادراک چشم اندازی زیبا را به او می دهد .
        سرودن بی گمان از همان زمانی که کلمات زاییده شدند شکل گرفته است و هیچ بعید نیست که همین اشتیاق آدمی به سرودن موجب آفریده شدن کلمات و زبان ها شده است چرا که در عالم شعر همیشه و همواره در ابتدا شعر اتفاق می افتد و سپس بر اثر بسآمد کاربرد ، قوانینی برای آن نوشته می شود این یعنی همان بخش مهمی که امروزه روز در قالب های آفریده شده غایب است بدان معنا که شخصی با دست بردن در قالب های پیشین و برداشتن و گذاشتن قافیه یا ردیف سعی می کند بر اساس یک قاعده یا فرمول قالب را تعریف کند در حالی که احساس انسان هرگز در قالبی از پیش ساخته و سفت و سخت نمی گنجد و شاعر نمی تواند در هنگام وحی کلمات حواس اش به رعایت این فرمول ها باشد چرا که هیچ دو دو تایی در شعر به چهار ختم نمی شود.
        اما در طول عمر گران بهای ادبیات فارسی سبک ها و قالب های بی شماری بر اثر همین هنجار گریزی ها و قالب شکستن ها آفریده شده است که اگر به دقت بنگریم آن چیزی مقبول افتاده است که به واسطه‌ی سابقه ی کاربرد و احساس نیاز در جامعه  شکل گرفته است و نه یک شبه و با گذاشتن قوانین و این درست همان اتفاقی ست که در شعر نیمایی رخ می دهد چرا که پیش از نیما تلاش های بسیاری در همان گونه ی مورد نظر او انجام گرفته بود و شعرهای گوناگونی در این زمینه آفریده شده بود که قدیم ترین اش را همان مستزاد می گویند .
        شرط دومی که در قالب نیمایی در آن زمان و مکان خاص وجود داشته است احساس نیاز جامعه به قالبی تازه تر است که بتواند با مردم عادی رابطه ای نزدیک برقرار کند و به اصطلاح شعر از یک هنر تجملاتی و لوکس به هنری در دسترس همگان بدل می گردد که می تواند در مورد مشروطه خواهی ، سیاست های حکومتی و دگرگونی های جهانی سخن بگوید و این دقیقا زمانی ست که کلاسیک نویسان از همه ی شیوه های این سبک دلزده و در حال بازگشت به شیوه های نخستین بودند ، غافل از آن که در آن شیوه ها کسانی وجود دارند که مردم آن شیوه ی خاص را به نام آن ها می شناسند به عنوان مثال قالب مثنوی سبک حماسی ؛ فردوسی ، قالب رباعی سبک غنایی ؛ خیام ، قالب غزل سبک غنایی ؛ سعدی و حافظ  ، قالب مثنوی سبک تعلیمی سعدی و مولانا و قالب های متفاوت در سبک عرفانی که از حضرت سنایی و  شیخ عطار آغاز و در نهایت با حافظ در غزل و مولانا در مثنوی به اوج می رسد و پس از ایشان هر چه هست تکرار شیوه ی ایشان به شمار می آید و هر کسی در این وادی قدم بگذارد در بهترین حالت می تواند عنوان شاگردی آن بزرگان را دریافت کند . 
        پس در این بزنگاه که از کلاه گرفته تا سنگفرش خیابان ها در حال نو شدن است ، هم احساس نیاز جامعه به شیوه ای نو وجود داشته است و هم تجربه های پیشین و مشابه که می توانستند چراغ راه نیما باشند پس در بهترین زمان و مکان قالب نیمایی زاده می شود و به دلیل میزان آزادی عمل شاعر نسبت به کلاسیک و در عین حال وفاداری اش به اصول کلاسیک به سرعت مورد استقبال قرار می گیرد اگر چه دشمنان خونی نیز کم نداشته است که از قضا همه ی این دشمنان خونی در طبقه ی مرفه و به اصطلاح درباری جای داشتند و مخالفت آن ها با نیما و شیوه اش بی تردید و بی گمان بر سر بلندی و کوتاهی مصاریع نبود بلکه محل اختلاف اصلی در خارج کردن انحصار شعر از دست عده ای خاص و سپردن اش به دست عامه ی مردم است تا آن جا که یک شاعر یا یک شعر بتواند زمینه ساز یک دگرگونی سیاسی یا اجتماعی شود .
        اگر چه این انحصارشکنی در زمان صفویه نیز روی داد ولی تفاوت اصلی این دو آن جاست که در زمان صفویه به دلیل قدرت بالای دولت مرکزی و سرازیر شدن سودهای هنگفت تجاری در جیب مردم و برآورده شدن نیاز های اولیه ی ایشان همچون نان و آب بوده است که پس از آن مردم روی به نیاز های ثانویه مانند شعر و داستان آوردند پس عامه ی مردم از سر شکم سیری شعر را به عنوان یک هنر لوکس به دلیل لوکس نشان دادن خود دوست داشتند و در رواج آن می کوشیدند ولی حرف ها و قالب ها و تصاویر درست همان است که قبل از این هم وجود داشت ولی در روزگار نیما دقیقاً روالی بر خلاف این ماجرا روی می دهد ؛ مردم از سر گرسنگی و قحطی های بوجود آمد ه به دلیل شیوع بیماری ها یا عوامل سیاست خارجی حتی قادر به تامین کردن نیازهای اولیه ی خود همچون آب و نان هم نبودند و به همین سبب احساس نیاز شدیدی به یک نیروی محرکه یا یک جرقه ی آتشین در انبار باروت ، وجود داشت که قسمتی از پاسخ به این نیاز را شعر نیمایی توانست به دلیل درک درست نیما از ادبیات کلاسیک ایران و تسلط کامل اش بر آن  و  نیز ادراک فعال او ( نه منفعل مانند دیگر علوم )  در برابر ادبیات معاصر جهان ،برآورده سازد پس شعر از شمول نیازهای ثانویه خارج شده ، در حکم پاسخی برای بازخواهی این نیاز ها از طبقه ی حاکم قرار می گیرد و اولین واکنش این طبقه نیز علی القاعده نفی و تکفیر این نوع از شعر بوده است و آن دشمنی های خونی که همواره یک سوی اش ادیبان و چهره ی ممتاز ادبی وابسته به طبقه ی حاکم قرار داشتند و سوی دیگرش شاعران و ادیبانی تازه از راه رسیده که البته با پای پیاده وارد گود شده بودند و نمایانگر طبقات زیرین از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی و حتی اخلاقی بودند ولی از لحاظ علمی و عملی در زمره ی نخبگان  قرار می گرفتند .
        حال اگر بخواهیم بر این اساس که ؛ میزان اکتشافات و اختراعات علمی بشر در طول قرن نوزده و بیست چندین بار بیشتر از تمام طول عمر بشر بوده است ، در تحولات اجتماعی نگاه کنیم از زمان اولین نیمایی ها تا اولین سپیدها نیز اگر چه فاصله ی زمانی بسیار اندک بود ولی سیر تحولات در این حوزه به واسطه ی وارد شدن صنعت چاپ و پس از آن روزنامه نگاری و رادیو بسیار زیاد بود پس به فاصله ی زمانی اندک ولی فاصله ی علمی و فرهنگی بسیار بین نیمایی و سپید ، احساس نیاز به خارج شدن از سیطره ی هر آن چه که مربوط به ایران کلاسیک بود در تمامی زمینه ها حتی زمینه های اعتقادی و مذهبی ، در شعر نیز به درست یا به نادرست وجود داشت و در نتیجه شعر سپید یا آزاد به عنوان فرزند زمان خویش به دنیا آمد درست مانند جایگزین شدن سینما در برابر نمایش های رو حوضی و معرکه گیری های مارگیرها ، اما در این میان آن چه که در نیمه ی دوم دهه پنجاه ، بر خلاف این حرکت به سمت جامعه ی مدرن و جهان اولی در زمینه های صنعتی ، علمی و فرهنگی ، روی داد  سبب شد تا این همه تضاد و تناقض و دعوا بر سر این سه قالب نیز به وجود آید درست مثل تمام ماجراهایی که هم چنان پس از گذشت نزدیک به نیم قرن از آن روزگاران در برخی مسایل ظاهری و نه بنیادین وجود دارد در حالی که همچنان شبیه آن روزگاران دعوا بر سر ظواهر امور بر عهده ی طبقه ی متوسط است که از سویی وفادار به اصول کهن و اخلاقیات است و از سوی دیگر دارای روحیه نوجویی ، سود حاصل از این دعواها و لذت حاصل از این رودررویی ها باز هم به طبقه ی مرفه رسیده و خواهد رسید،  پس بهترین راه در این میان بازنگری و بازفهمی آن عناوینی ست که حافظ به صورت فهرست وار در لابلای غزل های خود گنجانده است چرا که زمانه ی ما به  رغم همه ی تفاوت ها ، بسیار شبیه به جامعه ی زمان حافظ است ، پس وحی نازل شده از زبان حافظ می تواند بهترین درمان برای این روزهای مان باشد .

        ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
        با من راه نشین باده مستانه زدند
        آسمان بار امانت نتوانست کشید
        قرعه کار به نام من دیوانه زدند
        جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
        چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

        چرا که غرض از شعر همان گونه که گفتم بیرون کشیدن انسان از خوی حیوانی و نشان دادن زیبایی های جاری در این جهان به اوست و هیچ فرقی واقعا هیچ فرقی نمی‌کند که این اتفاق در شعری سپید روی دهد یا نیمایی یا کلاسیک چرا که هر کدام از این ها تنها و تنها و تنها به شرط داشتن این جنبه تبدیل به شعر می شوند و اگر خالی از آن باشند حتی در موزون ترین و هماهنگ ترین حالات در شعر کلاسیک چیزی جز انتظام کلمات و در سپید چیزی جز شعار دادن های توخالی و خودنمایی نمی توانند باشند .
        اما در پایان و گذشته از تمام این حرف ها بدون هیچ قصدی در نصیحت یا شعار دادن ؛ ای کاش پیش از شعر سرودن می آموختیم که کلمات چقدر تاثیرگذار ند تا آن جا که سرنوشت آدمی را رقم می زنند و همین بس که « در آغاز کلمه بود »
        پس بسیار بسیار بیشتر باید مراقب کلماتی باشیم که خطاب به یکدیگر به کار می بریم و این مراقبه از آموختن و حراست هر قالب و سبک و سیاقی برای شاعر جماعت که طلیعه داران ادب هستند ، واجب ترین است بی گمان ...
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۵۸
        سلام بر استاد گرانمهر
        وااای نخ و سوزن می خواهین چکار کوتاه بیان .زن ها اگه حرف نزنن می میرن یک پا ارکستر سمفونی ان برای خودشون .
        خیلی خیال انگیز بود .
        ممنونم از اشتراک این حس زیبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        یاد آن روز های خوش سایت بخیر خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رحیم کاظمی
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۵۸
        عرض ادب و سلام به محضر مبارک شما
        استاد زیبا کلام
        بسیار زیبا و عالیست شعرتان
        دستمریزاد شاعر گرانمایه
        ضمنا بی حوصله گیم رابه مهرتان ببخشید
        شادباشید وسلامت انشاءالله خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۲۸
        درود بر استاد بزرگِ شعر ناب جناب ملحق
        شاگرد ی شما برای من افتخاری بزرگ است
        سید بزرگوار در سایه سار الطاف بیکران یکتای بی همتا موفق باشی
        مانا باشی سید جان خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهر مجاهدنیا
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۸:۳۳
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست!؟
        خندانک خندانک
        احسنت
        بسیار زیبا و با نکته .
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
        درود استاد عزیز
        "هنوزم بادی از ما میکنی یا نه"
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر استاد خوش عکسم
        ای جانم مرحبا داره :
        2: خندانک خندانک خندانک
        در گیرم با لبت
        نخ و سوزن کجاست
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خیلی خیلی خیلی عالی
        لذت بردم
        پاینده باشید و برقرار
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره ناصری نسب
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۴۹
        درود بر استاد گرامی و ارجمندم

        سروده بسیار زیبا و دلنشینی بود مرحبا بر قلم سبزتان خندانک خندانک خندانک خندانک

        زنده و پایدار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۰۴
        درود استاد گرامی
        زیبا و دلنشین . قلمتان رقصان
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اسفندیار گلزار
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۵
        درود بر استاد بزرگوار زیبا ی تازه
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست!؟ خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۷
        ................. خندانک خندانک خندانک .................
        وقتی عشق لب ها ـ یمان
        را میدوخت...
        خندانک
        خندانک
        درود بر سید فهیم و زیبااااکلام شعر ناب خندانک
        سروده ی بسیاااار زیباااااا،لطیف و عمیقی بود خندانک خندانک
        یاد این بیت زیبااااا افتادم :

        هرکه را اسرار آموختند
        مهر کردند و دهانش دوختند...

        در این سروده ی کوتاه زیبایی های دیگری هم هست...صبر میکنم تا اساتید دست به قلم شوند و اشاره کنند و من هم بیاموزم خندانک
        ............. خندانک خندانک خندانک ...................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب خندانک

        پدری در حال خواندن روزنامه بود.فرزندش گفت: بابا بیا بازی!
        پدر که حوصله بازی نداشت تکه ای از روزنامه را که نقشه دنیا بود تکه تکه کرد وگفت: فرض کن این پازله...! درستش کن!
        چند دقیقه بعد کودک درستش کرد!!
        پدر باتعجب پرسید: توکه نقشه دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟!
        کودک گفت: ادمای پشت روزنامه رو درست کردم …دنیا خودش درست شد...!!

        آدمهای دنیا که درست شوند،دنیا هم درست میشود...
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        امیر جلالی( ا م دی )
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۴۲
        دوختن لزوما به این معنا نیست که دو تکه از هم متفاوت را می خواهند بهم بچسبانند و یکی کنند ...شاید این یک تکه بوده و حال به دو قسمت تقسیم شده و حالا... این دو تکه می خواهند به اصل خود رجوع کنند و یکی شوند. عاشق و معشوق در این اثر زیبا و رمانتیک به نظر این بنده حقیر یک جنس و یک متریال دارند و حالا که سمفونی یکی شدن در حال سروده شدن از سرانگشتان خون چکان عاشق است ...قصد یکی شدن دارند و بهم خواهند پیوست...
        استاد عزیز و دوست بسیار خوب ودانای من ، جناب فکری ارجمند ، بیشتر از آنکه گفتم و می توانم بنویسم ، بهره بردم و آموختم و درود بر شما خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۸
        سلام
        استاد عزیز و بزرگوار
        بسیار ممنون که مینویسید و بینهایت خوشحالم از خواندن شعر های شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۵۳
        درووووودبراستادزيباکلام وگرانقدر
        عاشقانه ى شمادرعين زيبايى بى نهايت خيال انگيز بود
        قلمتان رقصان خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجنون ملایری
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۲۵
        باسلام استاد عزیز عالی سروده‌اید موفق باشی
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۳۰
        سلام استاد فکری عزیز زیبا بود بزرگوار خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نسیم (ن باران)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۲۱
        زیبا خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۳۲
        شما رنگ رژشو بگو نخشو ما پیدا می کنیم خندانک فقط لطفا دقت کنید آخه همیشه مردا رنگارو اشتباه میگن خندانک
        یکی از دوست داشتنی ترین افراغ های اندیشتون بود برای من خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
        بسیار زیبا بود
        ونظر مبارکتان زیباتر
        موفق باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امید مرادی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۰۱
        زیباست مهربان مرد خندانک خندانک خندانک
        در جواب به بانو ترابی باید عرض کنم
        بزرگ ترین نقاش ها مرد بودن وهستن خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۰۵

        درود جناب فکری گرامی

        کلکتان نویساتر
        و زندگی تان سرشار از مهر و شادی؛
        زنده شاد باشید و بسرایید.

        با مهر
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عبدالرضا فاطمی عبد
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۵
        خندانک
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آزیتا احمدی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۵
        دستهایم
        سمفونی
        شعر تورا
        می سرود!...
        درودهابزرگمهراستادتوانا.زیباترین خواندم....دلتان همواره بهاری خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معفر صید محمدی (هاوار)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۵۹
        استاد عزیز دلت سبزو بهاری
        خنده برلبانت همواره جاری
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۵۶
        شعر سراسر احساستان ستودنی است، علی الخصوص بخش پایانی

        استاد مهربانم غرق در دریای عاشقانگی ها ، سبز باشید و مانا خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۰۴
        درود استاد گران قدر
        چونان همیشه بود...پر مغز
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        الهه نصیری زاده (وفا)
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۶
        سلام استاد گرامی

        کوتاه زیبایی ست

        لذت بردم
        درودها بر شما خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یونسی یونس
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۱۶
        عرض ادب و احترام
        بی نهایت زیبا و با موسیقی معنوی و ایجاز
        اینست هنر یک نویسنده و شاعر .......
        اگثر واژه ها به دومعنی بکار رفته در تناسب معنایی
        که عامل افزایش موسیقی درونی میشود
        احسنت و احسنت ...............بدون اغراق
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۵۱
        درودها
        چه درگیری شیرینی را به تصویر کشیده اید.
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ ۲۳:۵۸
        از این فرصت هم استفاده کنم و از شما دوست ادیب و فرهیخته که با برپایی و اداره »شعر ناب« کار بسیار با ارزشی انجام داده و میدهید سپاسگزاری دوباره و ویژه ای داشته باشم.
        این چند بیت اختصاصا برای شما سروده شده که از صمیم قلب تقدیمتان می کنم. ضمن این که قدر دان زحمات دیگر دوستان بزرگوارم ، در پویا نگاه داشتن فضای »شعر ناب« هستم.

        جمع.حروف اول مصاریع فرد، نام برازنده جنابعالی ست

        ماهِ زيباي من

        سينه پر شد از هواي كوي يار
        آن كه عشقش كرده ما را بيقرار
        يارِ سيمين پيكرِ‌ سنگين دلم
        كو بوَد يادش چو شمعِ محفلم
        ديدمش دیشب به خوابم آمده
        در كويري چون سرابم آمده
        حُسنِ‌ رويش بود همچون آفتاب
        چشمِ خَمّارش چو جامي از شراب
        اندكي رفتارِ او با ناز بود
        بس فريباتر ز سروِ ناز بود
        جلوه ي حسنش چو گل هاي بهار
        موي و رويش معنيِ ‌ليل و نهار
        فكرِ لبهايش مرا ديوانه كرد
        تا نگاهي سوي من رندانه كرد
        كم كمك مي شد دلم مدهوشِ او
        تا شدم مستانه در آغوشِ او
        رخصتِ بوس و كنار آمد به دست
        من شدم مست و نگارم نیز مست
        يار، آن شب بود در رؤياي من
        خود شراب و ساغر و ميناي من
        از لبش گلبوسه ها برداشتم
        آرزوها در دلِ‌ خود كاشتم
        حالتِ‌ زلفش بشد چون حالِ‌من
        از پريشاني، چنان احوالِ ‌من
        محو در جامِ‌ وجودِ‌ او شدم
        ذرّه اي از تار و پودِ ‌او شدم
        دست بردم در ميانِ‌ موي او
        در ميانِ‌ طرِّه ي گلبوي او
        يك به يك موهاي او را بافتم
        مرغِ دل در دامِ‌ زلفش يافتم
        زندگي همچون گلستان بود و من
        در كنار او چو بلبل در چمن
        اندك اندك خواب از چشمم پريد
        چون سحر، خورشيدِ‌ رخشان شد پديد
        ديده را بگشودم امّا او نبود
        من در اينجا مانده و او رفته بود
        هر كجا باشد مهِ‌ زيباي من
        خواهد آمد باز در رؤياي من

        سليماني مقدم 19-11-1394
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کریم لقمانی سروستانی
        چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۶:۰۰
        لب ، خون ، عشق!
        چه میشود؟
        سلام استادفکری گرانقدر.پوزش حواسم رفت به این سه کلمه فراموش کردم جنابعالی زیر چشمی نگاهم میکنید
        موسیقی شعر زیبا اما خودِ شعر ....عالی وناب
        لذت بردم ازقلم ارزشمندتان استاد
        شادزی خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احمد رشیدی مقدم (گمنام)
        چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۱۹
        درود فراوان به سید بزرگوار ومدیریت محترم
        معتقدم این تشبیهات بی نظیر فقط
        ازطرف خداوند به قلب اولاد مصطفی (ص)
        الهام میشود ؛ دست حق نگهدار
        سلامتی آن سرور ارجمند ازخداوند
        مصرانه خواستارم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۳۲
        جناب سید حاج فکری ِ عزیز، سلام علیکم.
        ...................................................................
        سروده راخواندم ویکی یکی نظرِ دوستان را..........
        تارسیدم به مردو،کوررنگی(که کمی تاقسمتی موافق ومخالفم........{چی شد}...
        با اینکه بیشترمردها کوررنگند ،ولی بهترین وبیشترن نقاشها ،مردند)
        چون حقیر،مادرزاد،کوررنگم،ولی نقّاشی هم می کنم.........وبحثِ برسرِ انتخاب رنگِ نخ.........(تاخت وتاز............)
        ورسیدم به(موشّح) جناب سلیمانی عزیز...که فکرمی کنم به سرانجام نرسید........(به گمانم)...........
        وجریانِ الهام.............
        بیشترپیش نمی روم..........
        (درگیرم بالبت، نخ وسوزن کُجاست؟.......)
        خسته نباشید بزرگوار.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۲
        جناب سلیمانی عزیز، سلام علیکم.
        ..........................................................
        ببخشید اگر،درست منظورم رانرسانده ام
        (موشّح )بسیار زیبا بود......ونظرِ
        حقیر.......رؤیای شما بود که(نمی دانم) تعبیرش را..............امیدوارم که(به قولِ قدیمی ها) خیرباشد.............
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۱۶
        ته دیگش به ما رسید خندانک
        همه گفتنیهارو دوستان گفتن!
        پس فقط عرض ادب میکنم و احسنت میگویم خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۲۱
        درودی دوباره حضور سید بزرگوارم
        عذر بنده رو بپذیرید. برای نقل روایت به خاطرات دوران آموزش سربازی رجوع کردم و آنچه. در ذهنم بود را نوشتم.
        دوست ظریفی داشتم که می گفتند: برای جلوگیری از بروز اشتباه، بهتر است بگوییم،، قال معصوم علیه السلام
        در هر حال فرمایش گهر باریست. که باز از کلام معصوم است که فرمودند؛ » کلنا نور واحد«
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا نظری
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۱۷
        درود بر سید شعر ناب
        عاشق بمانید و نغمه های عاشقانه بسرایید
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسين زرتاب
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴
        سلام دوست عزیز

        ژرف بود و زیبا

        همیشه به وصل باشید گرامی
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۲۷
        درودهای بیکران استاد ملحق گرامی.. خندانک
        خرسندم به دیدار مجددتون..

        شورابه های لب/ریز
        به شیرینیِ سِحرواژگانِ تان ، در خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بابک فغفوری (پور)
        پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۴۱
        خندانک خندانک خندانک
        وقتي عشق با قلبم قرار سمفوني داشت
        تار سازم از كوك در آمد ...
        بداهه خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباس یزدی (طوفان)
        جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲
        سلام خندانک خندانک خندانک خندانک
        کلام مهرتان جاودان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهنوش قائدعلی
        جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۴۷
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست!؟ خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۰۲
        بادرود فراوان
        از کوتاه عاشقانه شما لذت فراوان بردم خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغراروجی(غریب)
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۱۶
        درودجناب ملحق عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محسن زندی
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۴۵
        درگیرم با لبت،نخ و سوزن کجاست!؟
        پایداروسرفرازباشیداستادبزرگ خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۱۵
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا طاهری
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۱۷
        سلام و عرض ادب جناب احمدی هم تبار عزیزم
        خوشحالم که در دفتر شاعرانگی تون مهمان افکار نابتون هستم و اشعار زیباتون رو با دیده ی جان می خونم
        از اینکه در محفل ادبی تون بنده رو پذیرفتین بسیار بسیار سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی صادقی مود
        شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۲۷
        سلام استاد فکری عزیز
        این حس های عاشقانه رو خیلی قشنگ میدونم
        خندانک خندانک خندانک
        درود برشما
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۶
        خندانک

        سلام استاد نازنین و بزرگوارم

        همتبار بهتر از گلم

        خوشحالم دوباره توفیقی شد که از محضرتان بهره من گردم


        خندانک خندانک خندانک خندانک بژیت خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معفر صید محمدی (هاوار)
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۵۰
        درگیرم با لبت ، نخ و سوزن کجاست ؟

        احسنت ....کاش لطف بیشتری به این مصرع داشتید ...جان یک غزل در وجودش موج میزند

        سلام و درود بی پایان \\\\" چاوه کم \\\\"
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        راستا(داود ناصری)
        چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۳۹۵ ۲۱:۱۲
        درود بر شما استاد بزرگوار
        تلفیقی از شعر و موسیقی بسیار زیبا خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رامینه خوشنام
        شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۲۰
        چقد زیباااا🌹🌹🌹
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۶
        یا علی مدد خندانک حرف نداشت استاد
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹ ۱۳:۱۳
        سیب
        خدانخواست زباغ تو سیب وصل بچینم
        خداکند که بیفتد یکی به روی زمینم

        اگرنگشت نصیبم زسیب عشق غمی نیست
        اجازه ده که دمی زیر سایه ات بنشینم

        اگررقیب بیاید که سیب وصل بچیند
        خدا کند که نباشم خدا کند که نبینم

        نگاه کن که زچشم تو صد غزل بسرایم
        تو با نگاه بخوانی و من به چشم ببینم

        درخت سیب گواه من است با تو چه گفتم
        نه غیر تو بپسندم نه غر تو بگزینم
        سلام و عرض ادب سید بزرگوار
        عالی بود و دلنشین
        سرفراز باشید بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۵۳
        🌹🌹🌹🌹🌹
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۲:۱۱
        سلام
        استاد عزیز و بزرگوار
        سلامت باشید و مستدام انشا الله خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۳:۱۷
        سلام استاد عزیز و بزرگوار
        بینهایت عمیق و زیباد خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشاد اقبالی
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۷
        سلام استاد گرامی
        زیباست
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۳۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۹
        سلام و درود استاد عزیز خندانک
        بسیار عالی ست
        دستمریزاد
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۲۳:۳۰
        سلام و عرض ادب
        مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
        تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
        روز لسان الغیب حافظ شیرازی گرامی باد
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد حسین اخباری
        محمد حسین اخباری
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۴
        درودتان استاد خندانک
        شبتون بر مدار عشق، ارامــش و خوبی هااا
        لبخند و امید جاری در لحظاتتان


        مِدار عشق به زبان امد؛
        یاد این تک بیت افتادم

        *نخواب ای آسمان امشب، کمی با من مدارا کن*
        مِدار ِ عشق ِ ما نازل، مدارا بر مدارا کن
        ✍️#امید_کیانی
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اله یار خادمیان(صادق)
        پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۰۶:۴۲
        درود و سلام بر شما حاج فکری عزیز بسیار زیباست حال و
        هوای شعر طیب الله خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۱۴
        سلام و دورد خدمت جنابتان ناجی نجوا کنان خواهد آمدبی تحمل بر سر راهش می سرایمءو روزی خواهد شنید سروده هایم
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        درویش حسین ندری
        جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۹
        عرض ادب
        عالی سرودید احسنت

        لذت بردم
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۳۴
        سلام سید خدا
        این سری کوتاه بیاین نخ و سوزن لبهاشو اذیت میکنه... خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۴:۵۵
        سلام و ادب و احترام
        بسیار زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۰۸
        سلام جناب خوشروی عزیز
        شما یه چیزی بهشون بگین از سبیل خون میچکه نخ و سوزن نرسه دستشون خواهشا خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۴
        من در جریان نبودم ولی دیدم نیستینا حواسم بود
        آره آقا بریم این تو بمیری دیگه از اون تو بمیریا نیست...
        ایشالا خدا بهتون سلامتی بده...
        یا علی خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۶
        زنده باد ..عزیز من.
        🥀🥀🥀🥀🥀🥀
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۳۹
        درودتان استاد بزرگوار خندانک
        بسیارزیباست خندانک
        دوباره مهمان سروده ای زیبا دلنشین خندانک
        سلامت باشید ونویسا قلمتان خندانک
        شادی وآرامش همپا وهم مسیر زندگیتان استاد خندانک
        🌹🍃🌹🍃🌹🍃
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر موسوی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۵
        درودها استاد گرامی
        زیبا و دلنشین سروده اید خندانک
        قلمتان مانا خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهنود کیمیائی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۱۴
        درودها






        ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        شاعرانگی هایتان گلباران


        ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۲۶
        از مه گرفته که رنجیدم
        به پیچ جاده چرخیدم
        دریا را آغوش آسمان دیدم
        غرق بوسه خندیدند
        تا آنجا تورا پاییدم
        بیراه نمی گویم که پروانه را ...
        پروانه را کنار شهد گل سنجیدم
        ***
        به جلوه ی آیینه قسم
        این بار تو را فهمیدم
        هشیار پسندیدم
        سلام و سپاس از این شهد شیرین خندانک ، درودها استاد عزیز خندانک
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۷:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۱۹:۴۱
        ♡درود بی پایان بر﷼ استاد با معرفت سید آبی پوش ﷼سلطان شعر ناب♡
        ♧ مثل همیشه♧
        ◇بسیار بسیار◇
        ♤زیبا و عالی ♤
        ♡بود♡
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        يکشنبه ۶ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۳۱
        درود های فراوان جناب استاد احمدی زاده ادیب اندیشمند وبزرگوار
        زیبا وقابل تامل
        مسرور ومستدام
        در پناه حق
        🌷🌷🌷
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل احمدی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۰۹
        سلام و درود فراوان بر مدیر پرتلاش سایت جناب احمدی زاده ارجمند🌻
        شعرهایتان مثل همیشه مفهومی و دوست داشتنی است

        پاینده و سلامت باشید
        🌻🌻
        🌻
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۳۵
        سلام و درود
        عرض ادب و ارادت سید بزرگوار

        بسیار زیبا بود و لب دوز و لب سوز این چکامه‌ی عشق
        استفاده بردم
        دلتان شاد و لحظه‌هایتان خوش
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۵۶
        درود بر استاد بزرگوار وگرامی🌹
        بسیار زیبا بود . کوتاه را زیبا نوشتن ، هنری است که باید ازبزرگان بیاموزیم.
        حقیقتا"بنده چند باری که کوتاهی نوشته ام ، این اعتماد به نفس را نداشتم که منتشر کنم .شاید به این دلیل که مهر غزل و چهار پاره برپیشانی ام خورده وآن ها هم عموما" کوتاه نیستند . وقتی قطعه کوتاهی می نویسم ، نمیدانم ارزش انتشار واشتراک با دوستان را دارد یاخیر ووقتی کوتاهی به زیبایی این شعررا میخوانم و لذت می برم ، انگیزه ام بیشترمی شود ، ولی نمیدانم کی این انگیزه بر آن عوامل بازدارنده فائق می آید .
        قلم زیبا نویستان بَرَنده و بُرَنده باد.
        🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🍀
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مصطفی دهقانی
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۲۳
        با عرض سلام
        مطلب جناب ملحق بزرگوار و تعدادی از نظرات عزیزان از جمله جناب اخباری عزیز و... را خواندم
        با احترام به استاد گرامی
        من هم موافق نیستم اگرچه آمار دقیقی از طرفداران شعر نو و کهن در دست نیست و با ضرس قاطع می‌توان گفت قشر وسیعی از جامعه به شعر کلاسیک بیشتر از شعر نو و سپید اهمیت می‌دهند از دیگر سو شاعرانی در عرصه شعر نو موفق بوده اند که سالها شعر کلاسیک کار کرده اند
        بله هر کلام خیال انگیز می‌تواند شعر باشد حال اگر همین کلمات خیال انگیز را در یک قالب بریزیم چندین برابر زیباتر خواه‌د شد و واقعیت دیگر هم هست اعتقاد به اینکه رعایت وزن و هجا و قافیه دست و پای شاعر را در بیان مقصود می‌بندد را کسانی می گویند که در شعر نو هم از بیان احساس عاجزند
        کوتاه سخن آنکه کهن سرایان به نو سرایان احترام می‌گذارند با وجود اینکه ساطور نقدشان را همچنان در دست دارند ولی کم لطفی به شعر کهن و اینگونه تاختن به ساحت هنر زیر سوال بردن چند صد ساله بخشی از هویت فرهنگی این دیار کهنست تعصب به شعر سنتی یعنی پاسداشت و احترام به فردوسی و حافظ و سعدی و.... یاحق
        مریم محبوب
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۲
        عرض سلام و ارادت جناب استاد ملحق گرامی خندانک

        خالص ، ناب و دلنشین خندانک

        از میان اشعارتان این شعر را بیش از همه پسندیدم هم از حیث معنا و هم از حیث واژها:

        اگر سردار جنگ بودم
        بُمب هایم را
        عطر آگین می ساختم...
        و به جای مین،
        گُلی می کاشتم

        درودتان باد خندانک :


        خندانک خندانک خندانک



        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۱۳
        سلام سید خدا
        ما گناه کردیم شعرو فرستادیم واسه ویرایش که یه بیت بهش اضافه کنیم؟
        الان هشت ساعته گذشته چه خبره دارم عصبی میشم کم کم خندانک
        نقدم زدم که مشاهده بفرمایید خندانک
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۱۷
        منظورم تایید ویرایشه نه اینکه فرستاده باشیم که ویرایشش کنن...
        زمان تایید ویرایش که نبایستی اینقد باشه آقا خندانک
        یا علی خندانک
        ارسال پاسخ
        احمدی زاده(ملحق)
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۷ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۲۹
        سلام داداش مهدی نه عزیز دل گناه نکردی خندانک اتفاقا هم ثواب کردی که شعرترا به نحوه احسن ویرایش کردی خندانک عزیز دل بعد از تائید اشعار روزانه مدیران تائید یا مدیریت دم به ساعت پشت دستگاه ننشستن که ببنین کی ویرایش فرستاده که سریع ویرایش کنند درکل برای اینکه با تاخیر تایید مجدد روبرونشی محبت کن اخر های شب شعرت را برای ویرایش ارسال کن ممنون میشم خندانک خندانک در اخر اجرت با صاحب اثر حسین بن علی ع خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۰:۲۳
        درود فراوان استاد احمدی زاده عزیز خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۰۲:۰۶
        درودی دیگر

        جان و تن و کلکتان بی‌آفت.
        خندانک
        محمد خسروی فرد
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۵۱
        درود استاد احمدی زاده عزیز و ارجمند
        بسیار عالی
        آرزوی بهترینها
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ناهید فتحی
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۰۶
        عالی سروده اید
        کوتاه و موجز خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۲۶
        سلام و درود
        جناب احمدی زاده ی عزیز خندانک
        سپاس که این جمع ارزنده را شما گرد هم آورده اید خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۲۶
        سلام و درود،
        شاعر گرانقدر،
        آینه ی مهر خداوند باشید و بدرخشید!
        سروش هایی تقدیم تان!


        سروش 1.
        نغمه ها تان سروشِ باران باد!
        جوشش لطف چشمه ساران باد!
        رویش دلکش بهاران باد!
        نور دل های دوستداران باد!
        دُرِّ گیسوی روزگاران باد!
        خوش تر از ماه باصفا باشید!

        سروش 2.
        نکته های شما، ستاره ی حُسن
        جلوه پردازی دوباره ی حسن
        بهترین شعر استخاره ی حسن
        خوش به حال دل سروشِستان!

        سروش 3.
        شعرهاتان تلاوت مهتاب
        بیش از آن، مهربان و عالمتاب
        پاک و ناب و لطیف همچون آب
        زنده باشید!
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۱۰ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۳۱
        سلام و درود
        بسیار عالی خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حنانه الادا
        يکشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        بسیار عالی جناب ملحق
        لذت بردم
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن زمانی
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۴۲
        سروده ی زیبایی بود
        و من هم با اونکه عاشق
        شعر سپید یا نیمایی و کلا شعرهایی در قالب امروزی
        سروده میشه را میپسندم
        ولی هیچ گاه نتونستم شعر غیر از کلاسیک
        حتی در خلوت خود بسرایم
        و نقد دوستان در زیر هر صفحه ای محترمه
        ولی نه در قالب بحث و جدل و خود برتر بینی
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن زمانی
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۴۵
        با اونکه کوچیک همه نویسندگان و شاعران هستم
        وبا تمام احترام به جناب احمدی عزیز
        عارضم که در جامعه ای که الان اغلب باهاش
        در ارتباطیم ارجحیت با شعر کلاسیک باشه تا شعر نو وسپید
        چون مردم عادی بیشتر باهاش ارتباط برقرار میکنند
        و در محاوره ی روزانه اشون بکار میبرند
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۴
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حسن زمانی
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۴۸
        وبا جمله ی جناب احمدی موافقم که شعر در هر قالبی که سروده شود قابل احترام است و مخاطب خودش رو دارد
        و این قالبهای گوناگون شعر است که جذابیت بیشتری به اشعار میده و از اون حالت یکنواختی درش میاره
        ⚘🙏
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رحیم فخوری
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۸:۰۴
        درودها استاد ملحق عزیز
        ممنون از باز نشر پست چنین مفید و پرباریکه انصافن آموختنی فراوان دارد خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۸:۱۱
        سلام بر استاد ملحق عزیز خندانک من از قالبی که نوشتید و از عنوان افراق اندیشه و غزل و تناسبش با شعر شما سردرنیوردم که علتش میتونه در عدم شناخت من از تنوع سبک ها و قالب ها باشه ولی بهرحال این تنوع آرا و نظرات و جبهه گیری ها برام جالب بود و واقعیت دارم نظرات رو میخونم خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۸:۲۰
        درودبرشما استاد عزیزم جناب احمدی عزیزم بسیار پرمفهوم بود احسن برشما لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
        💙💙💙💙💙💙💙💙
        🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
        💐💐💐💐💐💐
        🌼🌼🌼🌼
        💟💟💟
        ❤️❤️
        ❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۸:۳۸
        درود استاد احمدی زاده آموختم در محضر کلاس درستان
        بی شک بی بهره نخواهیم شد
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۰۳
        درود وعرض ادب واحترام خدمت استاد ملحق بزرگوار خندانک
        در این مکتب درس می آموزیم خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۹:۴۶
        درود استاد آموختیم
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        راضیه خضری
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۴۷
        سلام و درود استاد احمدی زاده ملحق بزرگوار خندانک

        سروده ی زیبایی بود خندانک
        بحث ها و نقدهایی که شد را مطالعه میکنم
        و از شما بزرگواران می آموزیم

        موفق و شاد باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        راضیه خضری
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۱:۵۰
        خندانک
        درودها استاد احمدی زاده ملحق خندانک
        ببخشید احمدی نوشته بودم
        خندانک
        سپاس ها خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        يکشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۳:۴۸
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۰۰
        درود بر استاد گرامی جناب احمدی زاده گرانقدر خندانک
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۶
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۲:۵۲
        چه شعر عاشقانه‌ای... کوتاه و معنادار 👍
        درود جناب احمدی زاده گرانقدر سید جان عزیز خندانک
        نبض قلمتان سبز🌿 تنور دلتان گرم
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۲:۰۱
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۰۳
        درود و عرض ادب و ارادت محضر استاد ارجمند و جلیل القدرم جناب آقای احمدی زاده عزیز خندانک

        اندیشه های ناب و زلالتان ستودنیست خندانک خندانک

        سایه پرمهرتان مستدام خندانک

        شاد و سلامت و موفق باشید خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۰:۵۷
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4