سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 17 بهمن 1403
    7 شعبان 1446
      Wednesday 5 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هر آيه‌اي از قرآن، خزينه‌اي از علوم خداوند متعال است، پس هر آيه را که مشغول خواندن مي‌شوي، در آن دقّت کن که چه مي‌يابي. امام سجاد (َع)

        چهارشنبه ۱۷ بهمن

        من بودم و تو بودی و باران

        شعری از

        ناصر ترهنده (یارا)

        از دفتر کاکتوس نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۱ شماره ثبت ۴۴۵۰۵
          بازدید : ۷۹۶   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ناصر ترهنده (یارا)

        (من بودم و تو  بودی و باران)
        من بودم و تو  بودی و باران
        یک بارش شدید خیابان
        آن حس خیس رویش یک عشق
        یک اتفاق ساده و آسان
        *****
        یک لحظه دیدن تو که تنها
        با چشم های روشن و زیبا
        زیر درخت بودی و من هم
        با دیدن تو آمدم آنجا
        *****
        یک لحظه حس دست تو با من
        مانند سیل و ریزش بهمن
        بر قلب من خراب شد و رفت
        قلبم ز یاد برد تپیدن
        ****
        قلبم اسیر چشم تو گردید
        حسم بسوی حس تو چرخید
        لرزید دست و دل همه با تو
        ویرانه شد دلم که تو را دید
        *******
        شعر و شراب من شدی آنروز
        پروانه وار در تب و در سوز
        با یک اشاره یک گل لبخند
        کردی تمام تیره شبم روز
        *****
        آن قطره های کوچک غلطان
        بر روی گونه و لبت آنسان
        من را بخود گرفته که گویی
        جام شراب و زندگیست آن
        *****
        بعد از گذشت مدت کوتاه
        گفتم که با تو دل شده همراه
        تو نیز گفتی از دل و حست
        در آسمان من شده ای ماه
        *****
        وقتی که دست من تو گرفتی
        آن دوست دارمت که تو گفتی
        من را به اوج بردی و ناگه
        دیدم تمام عشق من هستی!
        *****
        عشقی به طول بارش یک شب
        یک انتظار پاسخ و یک تب
        یا این دو بیت شعر و ترانه
        آواز کن ز سینه و بر لب
        *****
        من بودم و تو  بودی و باران
        یک بارش شدید خیابان
        آن حس خیس رویش یک عشق
        یک اتفاق ساده و آسان
        ناصر ترهنده (یارا) - زمستان 1394
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۲۳
        خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۵
        درود بر شاعر گرامی
        شعر زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ناصر ترهنده (یارا)
        ناصر ترهنده (یارا)
        سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ۲۳:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7