يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
آخرین اشعار ناب سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
|
اين جا کافه است
و من قهوه نمي نوشم
يک قلم ، جاي فنجان
در دستانم مهرباني را مي سرايد
باورهايم بي نياز از آدم
هيچ چشمي مرا به آسمان نمي کشاند
ببين اين جا کافه است
و من تنها به او مي انديشم
______________________________________________________________
برف ميبارد؟
کوچه ها لبريز از شادي
خب که چه؟
بي تو
نخواهم ديد
ردپايي از عشق
که به بن بست قدم هايت
رسيد
بال هاي وحشي پرواز را
بسته ام
ايستاده ام
در بالاترين قله ي دلتنگي
غروب که بيايد
بر شانه ي زمين يخي
سر مي گذارد
و شايد به اين اميد
که تو مي آيي
و مرا از سردترين شب تنهايي
مي دزدي
و به آشيانه اي از آغوش ات
ميبري
باز يک صدا
انتهاي خاطره ها ،مي شنوي؟
منتظر باشم؟
برف ميبارد؟
خب که چه؟
تو مي آيي؟؟...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بودند