يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
دراین دنیای ناهموار
حقیر وبی کسم چون خار
خمیده قامتم با کوله ای غمبار
درون سینه ی تنگم غم ودرد ناله وماتم گشته اند انبار
ندیدم روی خوش ازین دوران حسرت بار
شب وروزم یکی گشته کلبه ام پر تار
کجایی نازنین دلدار
ببینی حال وروز این مسکین بد اقبال
تنم زخمی تنم خونین بدست چند سگ هار
کبود جانم عذابم میدهد از چرخش دم عقرب وآن مار
به بام خانه ام کلاغان سیه روی می زنند جار
بزن تار و....بگو قار.....
منم بیکار بیکارم ...وبی عار
امیدم ناامید است مرغک سار
مگس بیرون پر پروانه خم گشته به صد تار
سبک بالان الا یاران
اگر برکوه قافم می بریدم
به ریسمانی زبالا ها دهیدم
خوش آندم درآویزم به زیر ماه جانانم شوم دار
نبینم بیش ازاین دلواپسی های دیگر بار
رها نیدم تن مجروح زاین دنیای بیمار
فرار.....کنون آرام... قرار
خوش است پرواز در اوج
هوا صاف است ندارد ذره ای موج
خداحافظ عزیزانم مباد از دوریم شیون کنید با حال پر زار
صبور باشید وبردبار.....بدرود ودیدار به قیامت
کسی چه میداند شاید بنده ی حقیر هم چونان پیر ومرادم مرحوم هدایت به مرگ نزدیکی ازاین دنیای نیرنگ دراوج هستی به پرواز درآمدم .حقیر وارادتنمد همیشگی گرامیان شعر ناب
بهاءالدین داودپور(بامداد)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.