دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر نعمت الله احسانی بنافتی (احسان )
آخرین اشعار ناب نعمت الله احسانی بنافتی (احسان )
|
* شاعر *
شاعر نیم
باور کنید
چندی است
شعر،
این جان خسته را
به اسارت گرفته است.
شاعر نیم
بودم اگر ،
گل واژه های شعر خودم را
می ریختم به رایگان
در پای شیرخواره کودک تنها
-رهاشده در کوچه های شهر- ،
در قلب خویش
هم
می ساختم
یک سرپناه امن
بهر نگاهداری
صد کودک یتیم.
شاعر نیم
بودم اگر ،
وقتی که دخترک پابرهنه ای
در لابلای دود و ترافیک و خستگی
با دسته گل
بر شیشه های خودروی من
آهسته می زند؛
" آقا...
یک شاخه گل
نمی خری از من ؟ "
بی اعتنا نبوده
به او
یک لحظه هم شده
لبخند می زدم.
شاعر نیم
بودم اگر ،
وقتی که سروهای خمیده شهرم
در شعله های آتش
افیون و اعتیاد
هیزم شده
هی دود می شدند،
-حتی اگر شده -
یک کاسه آب
از چشمه سار شعری خود
بهر فرونشاندن آتش
بر شعله می زدم .
شاعرنیم...
شاعر نیم
چندی است
شعر
این جان خسته را
به اسارت گرفته است،
باور نمی کنید ؟!
( 14 شهریور 94 - تهران )
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود استاد
بسیارلطیف وزیبا بود
احسنت