سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        بر می گردد

        شعری از

        ایمان کریمی

        از دفتر شعرناب نوع شعر رباعی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۱۰ شماره ثبت ۴۳۹۵۹
          بازدید : ۳۹۴   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ایمان کریمی

        سلام
        باران شبِ قرار بر می گردد
        یوسف به همان دیار بر می گردد
        با پای خودش اگر زمستان برود
        با پای خودش بهار بر می گردد
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۰۳
        درود گرامی
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۱۱
        با پای خودش اگر زمستان برود
        با پای خودش بهار بر می گردد ایمان کریمی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        باپای خودش اگر زمستان بود
        با پای بهاردوباره برمی گردد نظری چروده تقدم به ایمان کریمی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۱۳

        با پای خودش اگر زمستان برود
        با پای خودش بهار بر می گردد ایمان کریمی

        باپای خودش اگر زمستان برود
        با پای بهاردوباره برمی گردد خندانک نظری چروده/ تقدم به ایمان کریمی
        احمدرضانظری چروده
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۱۴
        باپای خودش اگر زمستان برود
        با پای بهاردوباره برمی گردد خندانک نظری چروده/ تقدم به ایمان کریمی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر داداش گلم
        بسیار عالی
        مرحبا
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۰۸
        خندانک
        سلام

        درود بر شما و احساس زیبایتان

        ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ...................درود..................... خندانک
        فرهاد مهرابی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۱۵
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک

        سلام جناب کریمی گرامی
        درود بر شما
        شعر زیبایی سرودید

        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۵۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۵۹
        ................ خندانک خندانک خندانک ....................
        درود همشعر خوبم خندانک خندانک
        بسیاااار زیبااا سرودید خندانک خندانک خندانک
        سپااااس خندانک
        ................ خندانک خندانک خندانک ................
        جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»
        حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»
        جوان گفت: «آری.»
        حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.»
        جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»
        حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
        جوان گفت: «آری.»
        حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.» خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۸
        درود برادر بزرگوارم

        بسیار زیبا بود

        مرحبا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۰۲

        سلام ...............بسیار عالی ..

        درود بر شما خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0