سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        روزگاریست عجیب / سرد و بارانی و ابر

        شعری از

        محمد فروزان

        از دفتر یک قصه، دو آدم نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۴۲ شماره ثبت ۴۳۹۱۴
          بازدید : ۵۹۷   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        هواییست عجیب
        سرد و بارانی و ابر
        شهر پاییزی و آدمها سرد
        کوچه هایی از  محبت خالی
        سرد و وهم انگیز
        و کمی طوفانی
        امشب این شهر و همه آنچه در اوست
        مأمن سرد قدمهای شب من شده است
        میروم هر سو به سویی بی هدف
        تنها  میان سیل تن ها بی رمق
        در دلم شوق فراوان دارم
        حس خوب یک ملاقات قدیمی دارم
        من بمانم با تو 
        با یه عالم حرف جور
        نغز از تو 
        خنده از من
        گونه از تو
         گرمی آغوش از من
        ولی افسوس
        این فکر سراب است
        مردم شهر چناند غریب 
        که دگر واژه "ای دوست سلام" 
        تازگی حرف عجیبی شده است
        کودک خفته در آغوش پدر
        تو بدان آگاه باش
        روزگاریست عجیب
        سرد و بارانی و ابر
        میروم تنها و با هر یک قدم
        بر سنگ فرش زندگی خط میزنم 
        امشبم یکبار دیگر تا سحر
        کز میکنم لرزان کناری دوردست
        می سپارم چشم بر سیل تن ها
        باز هم قصه را با غصه آشنا میکنم
        میگذارم چشم برهم
        با سوالی بی جواب
        که چرا نیست کسی
        الهام بخش واژه های عاشقی
        (م.ف)
        94.10
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۱۴
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۵
        درود گرامی
        زیبا بود خندانک خندانک
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۰۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایمان نوش آذری
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۳۶
        درود
        شعر نیمایی دارای وزن و آهنگ است که شعر شما در تعریف نیمایی نمی گنجد.
        هواییست عجیب
        سرد ، بارانی ، ابر
        شهر پاییزی و آدمها سرد
        کوچه هایی ز محبت خالی
        سرد و وهم انگیز
        ***که البته 3 واژه ی سرد خود مشکل است
        ***و از اینجا شعر میشکند:
        و کمی طوفانی!!!!!!!!

        امشب این شهر و همه آنچه در اوست
        مأمن ___سرد _4_قدمهای شب من شده است

        میروم هر سو به سویی بی هدف
        تنها میان سیل تن ها بی رمق
        *** تنها و تن ها زیباست ولی این بی هدفی با قبل از سراب شدن این خیال:
        در دلم شوق فراوان دارم
        حس خوب یک ملاقات قدیمی دارم
        من بمانم با تو
        با یه عالم حرف جور
        نغز از تو
        خنده از من
        گونه از تو
        گرمی آغوش از من
        *** بی معنی است
        ***و باز اینجا شعر میشکند:
        ولی افسوس
        این فکر سراب است
        مردم شهر چناند غریب
        خندانک خندانک خندانک که دگر واژه \"ای دوست سلام\"
        تازگی حرف عجیبی شده است خندانک خندانک خندانک

        کودک خفته در آغوش پدر؟؟؟؟؟؟
        تو بدان آگاه باش؟؟؟؟؟؟
        روزگاریست عجیب
        سرد و بارانی و ابر؟؟؟؟؟؟
        میروم تنها و با هر یک قدم
        بر سنگ فرش زندگی خط میزنم
        امشبم یکبار دیگر تا سحر
        کز میکنم لرزان کناری دوردست
        می سپارم چشم بر سیل تن ها
        باز هم قصه را با غصه آشنا میکنم
        میگذارم چشم برهم
        با سوالی بی جواب
        که چرا نیست کسی
        الهام بخش واژه های عاشقی
        وحیده پوربافرانی
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۶
        سلام جناب فروزان
        بهره بردم از خوندن نیمایی زیباتون
        البته اگر جسارت نباشه از لحاظ فنی ایراداتی در کار زیباتون مشهود بود از جمله: ایراد وزنی در بعضی مصرع ها و همچنین تغییر وزن
        به هر صورت از مضمون شعر زیباتون لذت بردم
        جسارتمروعفو بفرمایید
        به امید بهترینها دوست گرانقدر
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بزرگوار
        شعر زیبایی سرودید
        درود بر شما

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۲:۲۱
        زیبا و پراحساس .... درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶
        خندانک
        سلام

        درود بر شما و احساس زیبایتان

        ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ...................درود..................... خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        درود
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5