سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عشق هراسی!

        شعری از

        احمدی زاده(ملحق)

        از دفتر عاشقانه های افراغ اندیشه نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۳:۱۳ شماره ثبت ۴۳۸۰۹
          بازدید : ۳۲۱۶   |    نظرات : ۵۰۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


         
         
        بدون تعلیق،
         عشق هراسی ممنوع.
         
        بسم الله الرحمن الرحيم
        عشق که از در وارد شود  در پی گناه نمی گردد.!!!!بداهه
        متاسفانه در طول تاریخ و حتی مذاهب و عرف و آداب و سنن ما و ملل و شعرا و ادیبان همیشه فوبی عشق یا عشق هراسی را در راس الویت های خود قرار دادن مانند ،خطر است، عیب است ، ناهنجاری میباشد ، و خروج از قوانین خانواده و اجتماع و دین است ووووو و حتی فتوای حرام به آن نسبت دادند!!!!
         لذا  این جانب  با کمال افتخار و در اوج تواضع در برابر همه بزرگواران و ادیبان گرانقدر اعلان می نمایم که((((( پدیده و نظریه ی یا عبارت فوبیای عشق  یا عشق هراسی))))) متعلق به این جانب سید  احمدی زاده (ملحق) بوده و هر گونه سواستفاده از این مطلب و نظریه  و عبارت بدون ذکر نام این جانب  ابتدا شرعا حرام ودر ثانی پیگرد قانونی دارد. 
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱۳۸ شاعر این شعر را خوانده اند

        صفیه پاپی

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        نیره ناصری

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        احمدرضانظری چروده

        ،

        وحید فرزان مهر (فرزان)

        ،

        سما همدانی

        ،

        زهرا ضیایی

        ،

        علی غلامی

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        خداداد آدينه (آدينه)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        سیده نسترن طالبزاده

        ،

        قانع دستجردی

        ،

        امید مرادی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        رامینا رافعی

        ،

        باقر اللهیاری

        ،

        مژگان روحانی

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        مسيحا

        ،

        مهدی زاهدی

        ،

        ایلیا

        ،

        بهاره ترابی (بهارنارنج)

        ،

        معصومه افراشی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        لـــــــــــــــیلا رنجبران

        ،

        شفق

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        عباس یزدی (طوفان)

        ،

        ایمان کریمی

        ،

        فاطمه جهانباز نژاد

        ،

        زهرا منصوری

        ،

        الهه نصیری زاده

        ،

        عبداله جمنی ( سایه )

        ،

        جواد افشار

        ،

        محمد رحیم کاظمی

        ،

        احمد رشیدی مقدم (گمنام)

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        محمودرضا رافعی (رافع)

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        حسن درویشی (درویش)

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        نسیم

        ،

        محسن زندی

        ،

        فرحناز راسخ

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        محمد دهقانی هلان

        ،

        بابک فغفوری

        ،

        هما تیمورنژاد

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        عرفان فتح الهی(واثق )

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        علی صادقی(صادق)

        ،

        سید رضا دهقانیان

        ،

        دمحا ناییاضر

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مدینه ولی زاده جوشقان

        ،

        حمیدرضا کشیتی

        ،

        معصومه عرفانی (عرفان )

        ،

        ابراهیم حاج محمدی

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        ایـّـوب ایـّـوبی

        ،

        کبری مینایی جاوید(مینا)

        ،

        صمد حسین پور(پیرجوان)

        ،

        سجاد ربانی

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        سمانه عبدی(مه)

        ،

        علی حاتمیان

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        مهدی بهبودیخواه

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        شیوا پهلوان زاده

        ،

        علی محبی

        ،

        حسين زرتاب

        ،

        اسفندیار گلزار

        ،

        سیدعلی حبیب پور (شبزده)

        ،

        سروش کیومرثی

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        مهدی

        ،

        مرضیه حسینی

        ،

        سیاوش آزاد

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        برهنه در بارانِ دره ی کومایی

        ،

        سید امیر محمد سکاکی

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        رحیم فخوری

        ،

        مسعود مدهوش

        ،

        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        درویش حسین ندری

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        ناصرگوهری کهنه شهری (طالب)

        ،

        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)

        ،

        افسانه پنام تخلص مولد

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        سید علی کهنگی (واسع)

        ،

        محمد امیری

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        سلیمان ابوالقاسمی

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        زهره دهقانی ( شادی)

        ،

        امیررضا شریف زاده

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        فرشید ربانی (این بشر)

        ،

        عارف افشاری (جاوید الف)

        ،

        سید هادی محمدی

        ،

        فرشید به گزین

        ،

        زهرا مددی

        ،

        مهتاب ایزدسرشت (مه)

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        هواجان جاویدان

        ،

        جواد ملکی

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        علیرضا شفیعی

        ،

        محمد فاضلی نژاد

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        محمد (هوداد)

        ،

        روح اله سرداری

        ،

        آذر مهتدی

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        حسین رضایی

        ،

        مهدي حسنلو

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۰۶
        بسم الله الرحمن الرحيم
        عشق از دیدگاه برداران اهل تسنن! از استاد عزیزم جناب استاد حاج محمدی عزیز تمنا دارم این متن را به زبان شیرین فارسی ترجمه نمایند تا کمکی برای درک بیشتر این مقاله و اثر این جانب گردد انهایی که عربی بلد هستند خب دیگه نیازی ندارند و از سوئی از همه عزیزان خواهانم هرانچه راجب عشق هراسی می دانند یا تجربه نمودند برای استفاده عموم چنانچه دوست داشتند منت برمن گذارند در زیر همین پست به صورت کامنت نقد درج نمایند بی شک بی صبرانه منتظر خوانش افکار و اندیشه و تجربیات شما گرانقدران و اساتید خواهم بود. در ضمن خانم دکتر صفیه پاپی عزیز نیز راهنمای بیشتر نمایند از لحاظ روان شناختی عشق هراسی که کمال تشکر و قدر دانی را از ایشان دارم که همچون گذشته دست گیرنده من خادم و باقی کاراموزان عزیزمان بودندخندانک خندانک دوستتان دارم شدید و فروان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        العشق مسلك خطر، وموطئ زلق، غوائله لا تؤمن، وضحاياه لا تحصى، وأضراره لا يحاط بها.
        وأهل العشق من أشقى الناس، وأذلِّهم، وأشغلهم، وأبعدهم عن ربهم.
        عشق راهیست پر خطر و مسیری پر لغزش، عناد و سرکشیش اطمنیان نمیدهد. و اسیب دیدگانش بیشمار و زیان هایش نا محدود به طوری که نتوان به ان پی برد
        سلکان عشق شقی و سنگ دل و خار ترین مردمانند که عشق مشغول شان نموده و از راه خدا دورشان کرده.!!! تا اینجا ترجمه خودمخندانک
        قال ابن تيمية - رحمه الله -: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" فإن الذي يورثه العشق من نقص العقل والعلم ، وفساد الدين والخلق، والاشتغال عن مصالح الدين والدنيا أضعاف ما يتضمنه من جنس المحمود.
        وأصدقُ شاهدٍ, على ذلك ما يعرف من أحوال الأمم، وسماع أخبار الناس في ذلك; فهو يغني عن معاينة ذلك وتجربته، ومن جرب ذلك أو عاينه اعتبر بما فيه كفاية; فلم يوجد قط عشق إلا وضرره أعظم من منفعته \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        وقال - رحمه الله -: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" وهؤلاء عشاق الصور من أعظم الناس عذاباً، وأقلهم ثواباً، فإن العاشق لصورة إذا بقي قلبه متعلقاً بها مستعبداً لها اجتمع له من أنواع الشر والفساد ما لا يحصيه إلا رب العباد، ولو سلم من فعل الفاحشة الكبر ى; فدوام تعلق القلب بها أشد ضرراً عليه ممن يفعل ذنباً ثم يتوب، ويزول أثره من قلبه.
        وهؤلاء يُشَبَّهون بالسكارى والمجانين كما قيل:
        سكران: سُكرُ هوىً وسُكر مدامةٍ, ومتى إفاقةُ مَن به سكــران
        وقيل:
        قالو: جننت بمن تهوى فقلت لهم: *** العشق أعظم مما بالمجانيــن
        العشق لا يستفيق الدهر صاحبه *** وإنما يُصرَعُ المجنونُ في حين
        وقال - رحمه الله - متحدثاً عن حقيقة العشق : \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" قيل: العشق هو فساد الإدراك، والتخيل والمعرفة; فإن العاشق يخيل له المعشوق على خلاف ما هو به، حتى يصيبه ما يصيبه من داء العشق .
        ولو أدركه على الوجه الصحيح لم يبلغ إلى حد العشق وإن حصل له محبة وعلاقة \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        وقال: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" وقيل: إن العشق هو الإفراط في الحب حتى يزيد على القصد الواجب; فإذا أفرط فيه كان مذموماً فاسداً مفسداً للقلب والجسم \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        ولقد تظاهرت أقوال أهل العلم ، والشعراء، والأدباء، ومَن وقعوا في العشق في بيان خطورته، وعظيم ضرره.
        \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" قالوا: وإذا اقتحم العبد بحر العشق ، ولعبت به أمواجه - فهو إلى الهلاك أدنى منه إلى السلامة\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        وقال بعض الحكماء: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" الجن ون فنون، والعشق من فنونه\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        وقالوا: وكم من عاشق أتلف في معشوقه ماله، وعرضه، ونفسه، وضَيَّع أهله، ومصالحَ دينِه ودنياه \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        وقالوا: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" والعشق هو الداء الدوي الذي تذوب معه الأرواح، ولا يقع مع الارتياح، بل هو بحر من ركبه غرق; فإنه لا ساحل له، ولا نجاة منه \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        * قال أحدهم:
        العشق مشغلةٌ عن كل صالحةٍ, وسكرةُ العشق تنفي لذة الوسنِ
        * وقال أبو تمام:
        أما الهوى فهو العذاب فإن جرت فيه النوى فأليم كـل عذاب
        * وقال ابن أبي حصينة مبيناً ضرر العشق ، غابطاً مَن لم يقع في أشراكه:
        والعشق يجتذب النفوس إلى الردى بالطبع واحَسَدِي لمن لم يعشقِ
        * وقال عبد المحسن الصوري:
        ما الحب إلا مسلك خطر عسر النجاة وموطئٌ زَلَقُ
        قالوا: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" والعشق يترك الملك مملوكاً، والسلطان عبداً \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        قالوا: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" ورأينا الداخل فيه يتمنى منه الخلاص، ولات حين مناص \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        قال الخرائطي: أنشدني أبو جعفر العبدي:
        إنِ الله نجاني من الحب لم أعُــــد إليه ولــم أقبل مقالة عاذلــي
        ومن لي بمنجاةٍ, من الحب بعد ما رمتني دواعي الحب ِّ بين الحب ائل
        وقال منصور النمري:
        وإنَّ امرءاً أودى الغرام بُلُبِّه لعريانُ من ثوب الفلاحِ سليبُ
        قال ابن القيم - رحمه الله - مبيناً خطر العشق على الدين: \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\" ومحبة الصور المحرمة وعشقها من موجبات الشرك، وكلما كان العبد أقرب إلى الشرك، وأبعد من الإخلاص كانت محبته بعشق الصور أشد.
        وكلما كان أكثر إخلاصاً، وأشدّ توحيداً كان أبعد من عشق الصور.
        ولهذا أصاب امرأة العزيز ما أصابها من العشق ; لشركها، ونجا منه يوسف الصديق - عليه السلام - بإخلاصه.
        قال - تعالى -: ( كَذَلِكَ لِنَصرِفَ عَنهُ السٌّوءَ وَالفَحشَاءَ إِنَّهُ مِن عِبَادِنَا المُخلَصِينَ ) [يوسف: 24].
        فالسوء: العشق ، والفحشاء: الزنا ; فالمخلص قد خَلُص حُبٌّه الله، فخلَّصه الله من فتنة عشق الصور، والمشرك قلبه متعلق بغير الله، فلم يخلص توحيده وحبه الله - عز وجل – \\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\".
        +++++++++++++++++++++
        ۳ روز پیش
        ترجمه استاد ابراهیم حاج محمدیخندانک
        سید بزرگوار حاج فکری احمدی زاده(ملحق) عزیز و گرامی:
        سلام و درود بر شما . فدایت شوم چند وقتی است کمتر وارد فضاهای مجازی می شوم و گرفتاری هایم فروان است . شما که شماره تلفن مرا داری در اینگونه موارد که تکلیفی می فرمایید ، تماسی بگیرید تا مطلع شوم و خدایی نکرده ترک امتثالی سرنزند . علی ای حال خوب شد متن این پُست شما به چشمم خورد . ولی دیشب که مشغول ترجمه و تایپ ترجمه بودم متأسفانه اینترنت منزل قطع گردید و میسر نشد که ترجمه را ارسال کنم . از اینکه تأخیری صورت گرفت عذرخواهم . و این هم ترجمه متن عربی : چون شتاب داشتم که امتثال امر در اسرع وقت صورت پذیرد ممکن است اشتباه تایپی صورت گرفته باشد!
        %%%%%%%%%%%%%%%%%
        عشق راهی خطرناک و مسیری لغزنده است ، دشواری هایش بی امان و قربانیانش بیشمار و زیان هایش نا محدود است
        عاشقان بدبخت ترین و خوارترین و گرفتارترین مردمان و دورترینشان از پروردگار خویشند!
        ابن تیمیه می گوید :آنچه عشق در پی دارد از قبیل نقصان خرد و دانش و فساد دین و اخلاق و انصراف از مصالح دین و دنیا چندین برابر پیامد های نیکوی آن است .
        صادق ترین گواه بر این ادعا همان چیزهایی است که از احوال امتها دریافته می شود و از اخبار مردمان شنیده می گردد و این خود از به چشم دیدن و تجربه کردن بی نیاز می سازد و هر کس تجربه کرده و به چشم خود دیده است مضرات موجود در آن را بسنده می شمارد . در نتیجه هرگز عشقی بافت نمی شود جز اینکه زیانش عظیم تر از منفعتش است
        و نیز همو گفته است : و این عاشقان صورتها عذابشان از همه مردمان بیشتر و ثوابشان از همگان کمتر است . چرا که عاشق صورت آنگاه که قلبش وابسته به آن و رام آن باقی بماند همه ی انواع شر و فساد که کسی شمارش را جز خدای مردمان نداند ، برایش فراهم می آید هر چند از انجام فساد بزرگ در امان باشد .دوام وابستگی قلب به آن زیانش بر او بیشتر است از کسی که مرتکب گناهی می شود و سپس توبه می کند و اثرش را از قلب خویش برطرف می کند .
        و اینان شبیه انسان های مست و دیوانه اند آنچنان که گفته شده است:
        دو نوع مستی است : مستی عشق و مستی شراب و کسی را که در او مستی است ، کی هشیاری است؟
        و گفته شده است : به کسی که عاشق گردید گفتند دیوانه شده ای . عشق گرانتر است از آنچه در دیوانگان است
        عشق اهل خود را در طول روزگار رها نمی کند حال آنگه انسان دیوانه گاه دچار جنون است.
        و همو رحمت خداوند بر او باد در باره حقیقت عشق گفته است :
        گفته شده است که عشق فساد دستگاه ادراکی و تخیل و شناخت است و معشوق برای عاشق بر خلاف آنچه هست تصور می گردد. تا اینکه به او می رسد آنچه از درد عشق است .
        و اگر به وجه صحیح او را دریابد به حد عشق نمی رسد هرچند محبت و علاقه ای برای او حاصل می گردد.
        و همو گفت : گفته شده که عشق زیاده روی است در محبت تا اینکه از حد ضروری افزونی می گیرد. و چون در آن زیاده روی شود ناپسند است و تباه کننده ی قلب و جسم .
        و سخنان اهل علم و شاعران و ادیبان و هر کس در عشق گرفتار گردیده در بیان خطرات و بزرگی زیانش فراوان است .
        و گفته اند : و چون بنده دریای عشق را درنوردد و امواجش او را به بازی گیرد به هلاک نزدیکتر است از سلامت.
        یکی از حکما گفته است جنون ، فنونی دارد و عشق از فنون آن است
        و گفته اند چه بسیارند عاشقانی مال و آابرو و جان خویش را برای معشوق تلف کرده و خاندان و مصالح دین و دنیایشان را ضایع گردانیده اند.
        و گفته اند : عشق درد ی بی درمانی است که ارواح با او ذوب می شوند
        و یکی از آنان گفته است : عشق رویگردانی از هر امر صالحی است و مستی عشق لذت خواب سنگین را نفی می کند
        و ابو تمام گفته است:

        دل باختگی عذاب است . و اگر انگیزه ها بر آن جاری شود دردی تماما عذاب است.
        و ابن ابی حصینه در باب زیان عشق و در رشک نسبت به کسی که در ورطه ی عشق نیافتاده ، گفته است :
        عشق جانها را به به پست ترین حالت های طبایع می کشاند و چقدر حسادت می ورزم به کسی که عاشق نگردیده است .
        و عبد المحسن صوری گفته است :
        عشق جز راهی خطرناک که نجات از آن مشکل است و قدمگاهی لغزنده نیست
        و گفته اند : عشق پادشاه را مملوک و سلطان را بنده می گذارد.
        گفته اند . دیده ایم کسی را که وارد حیطه عشق گردیده که آرزوی رهایی از آن را دارد حال آنکه مجال گریزی ندارد
        خرائطی گفته است : که ابوجعفر عبدی برایم سروده است :
        خداوند مرا از عشق نجات داد و بسوی آن باز نگشتم و گوش به ملامت کننده ی خویش نمی دهم
        و کیست که مرا از عشق برهاند بعد از آنی که انگیزه های عشق مرا در میان بند های عشق افکنده است
        و منصور نمری گفته است :
        انسانی که تعلق خاطر خردش را گرفتار ساخته است از لباس رستگاری عریان است و عقلش ربوده شده است.
        و ابن قیم خدایش رحمت کناد در بیان خطر عشق بر دین گفته است . عشق و دلبستگی به صورت های حرام از موجبات شرک است و هرچه بنده ای به شرک نزدیکتر و از اخلاص بدورتر باشد دل بستگی اش به صورت ها شدید تر است و هر چه اخلاصش بیشتر و یگانه پرستی اش قوی تر باشد ، از عشق به صورت ها دورتر است

        و بدین خاطر رسید به همسر عزیز مصر , آنچه از عشق به اورسید بموجب شرکش و نجات یافت یوسف صدیق علیه السلام بموجب اخلاصش.
        قال - تعالى -: ( كَذَلِكَ لِنَصرِفَ عَنهُ السٌّوءَ وَالفَحشَاءَ إِنَّهُ مِن عِبَادِنَا المُخلَصِينَ ) {يوسف: 24}
        و خداوند متعال فرمود بدین ترتیب بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود
        پس سوء همان عشق است و فحشاء همان زنا و مخلص عشق خود را به خدا خالص گردانیده است و در نتیجه خداوند او را از فتنه عشق به صورتها رهایی بخشیده و مشرک قلبش گرفتار غیر خداوند است و و خداوند توحید و یگانه پرستس اش را خالص نگردانیده است
        ++++++++++خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک ++++++++++
        واما.....
        عشق که از در وارد شود در پی گناه نمی گردد.!!!!بداهه
        متاسفانه در طول تاریخ و حتی مذاهب و عرف و اداب و سنن ما و ملل و شعرا و ادیبان همیشه فوبی عشق یا عشق هراسی را در راس الویت های خود قرار دادن مانند ،خطر است، عیب است ، ناهنجاری میباشد ، و خروج از قوانین خانواده و اجتماع و دین است ووووو و حتی فتوای حرام به آن نسبت دادند!!!!
        لذا این جانب با کمال افتخار و در اوج تواضع در برابر همه بزرگواران و ادیبان گرانقدر اعلان می نمایم که((((( پدیده و نظریه ی فوبیای عشق یا عشق هراسی متعلق به این جانب فکری احمدی زاده بود و هر گونه سواستفاده از این مطلب و نظریه بدون ذکر نام این جانب ابتدا شرعا حرام ودر ثانی پیگرد قانونی دارد. برادر و خادم شما مدیر و موسس سایت ادبی شعرناب
        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۲
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۴۱
        اگرچه واژه تعلیق، در مرحله کاربرد، معانی متعددی دارد، معنای اصلی آن در لغت: درآویختن چیزی به چیز دیگر و ایجاد بستگی و ارتباط بین دو چیز کاملاً به هم وابسته است. برای همین، بسیاری از دانش مندان علم لغت، (عَلِقَ به) را (نَشِبَ به) تفسیر کرده اند. [۷] [۸] [۹] [۱۰] [۱۱]
        بدین جهت، در لغت، به قطعه خونی که به رحم چسبیده و از مبادی نشو آدمی است و یا کرمی که به بدن چسبیده و خون می‌خورد (زالو)، علقه ، و به بستنِ در، تعلیق الباب گویند.
        در نتیجه، معنای لغوی واژه تعلیق، متصل کردن چیزی به چیز دیگر و ایجاد ارتباط و بستگی چیزی به چیز دیگر است. این مفهوم، به مفهوم فقهی تعلیق نزدیک تر می‌نماید.
        منبع:ویکی فقه
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۳
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۵۰
        باتوجه به معنای تعلیق ...بدون هرگونه وابستگی از هرنوع...ترسیدن از عشق ممنوع ........کوتاه عمیقی ست بزرگ استادم خندانک خندانک ضمن اینکه جستجو کردم همه جور ترس بود غیراز عشق هراسی!تبریک می گم برای این عبارت جدید که بقلم توانای شما جان گرفت...پاینده باشیدخندانک

        واما................عشق ..
        هراسی دارد که رخسار را به رنگ خود آذین می کند و جار رسوایی می دهد .
        روزگاری ...
        عجیب است برای عشق ... خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۱۹
        درود استادبزرگوارم احمدی زاده خندانک خندانک
        راستش ابتدا خودم رادرحدی ندیدم که درمورد این شعر چیزی بنویسم
        وبانو پاپی هم توضیحات بسیارخوبی دادند واستفاده کردم
        اماافراغ اندیشه های ناب شما معمولن ذهن رو بدجور درگیر می کنه همیشهوباعث بوجود امدن سوالات زیادی درذهن انسان میشه
        البته این شعر به نظرمن بیشتر ازهمون جملات قصارتون بود وتفاوت دشت با دیگر اشعارتان
        ولی هرچه هست مثل همیشه پشتش حرفهای زیادی نهفته است
        به نظرمن این عشق هراسی دلایل گوناگونی دارد که ابتدا برای روشن شدن موضوع خوب است
        کمی درمورد عشق وانواع آن صحبت کنیم
        یکی از ویژگی های انسان که مختص خودش هم هست محبت وعاطفه ودرنوع پیشرفته ی آن همان عشق و دلدادگی اوست حال ممکن است عشق انسان به انسان باشد
        عشق انسان با جاندارانی مثل گل وگیاه و یاهم عشق انسان به یک شی بی جان . ویا عشقی متعالی تر که آمن عشق انسان به خداونده مرحله نهایی و درجه آخر محبت را عشق گویند
        درکل می گویند عشق کیفیت روانی است که همه استعدادها و نیرو های درونی آدمی را در به ثمر رسانیدن گرایش ها و محبت شدید به آنچه خیر و کمال تلقی شده است آماده می نماید. مفهوم جامع عشق عبارت است از نهایت خواستن حقیقتی ( معشوق ) که از نظر جمال و کمال برای خود آدمی عالیترین آرمان تلقی شده است .
        وعشق اقسامی دارد

        1 قسم مجازی نامعقول: منشاء آن شهوانی است . این نوع عشق در مورد اکثریت انسانها به کار می رود . این نوع عشق را امام علی (علیه السلام) فرموده اند، بینایی آدمی را که عبارت است از اندیشه و تعقل و درک و احساسات برین و کمال جویی، از بین می برد و او را به بیماری دل که اختلالات روانی است مبتلا می سازد.

        2قسم معقول: عبارت است از محبت شدید و گرایش حیاتی به کمالات و خیرات عالیه مانند معرفت، نوع دوستی که به درجه محبت شدید و گرایش حیاتی برسد و اخلاق فاضله جلوه هایی از کمال می باشد.

        3قسم فوق معقول: که در اصطلاح فلسفه و عرفان عشق حقیقی نامیده می شود . معشوق دراین عشق فقط خداوند است و این همان مرحله اعلای کمال است .

        عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستی

        در این عشق است که همه قوای مغزی و روانی آدمی شکوفا شده و به فعلیت می رسد.
        انسان در پدیده عشق همه ابعاد حیات خود را به معشوق پیوند می زند لذا عشق یک انسان می تواند بیان کننده ارزش همه ابعاد حیات او باشد . در عشق نوع سوم است که همه قوای مغزی و روانی آدمی شکوفا شده و به فعلیت می رسد.
        حضرت علی در نهج البلاغه ازهمان نوع اول عشق سخن گفته شده . آن را کور کننده چشم عقل و کر کننده گوش عقل و دل دانسته است. ومعتقد است « هر کس به چیزی عشق ناروا ورزد نابینایش می کند و قلبش را بیمار کرده با چشمی بیمار می نگرد و با گوشی بیمار می شنود . خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده است، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند. دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می گردد ، و هر چه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد.»

        پس عشق در نوع عالی آن که قسم سوم بود نه تنها کور کننده چشم دل و عقل نیست بلکه نهایت شکوفایی عقل و دل انسان است.
        عشق به خدا یک طرفه نیست که منجر به افسردگی و دلمردگی شود . اگر او را دوست داشته باشی مطمئن باش خدا تو را بیشتر دوست خواهد داشت چنانکه در قرآن کریم به این امر اشاره شده است. تمام عشق ها به آن محبوب بی پایان باز می گردد و او نیز این عشق را با کیفیت عالی تری به بنده باز می گرداند
        فراوانند داستان عشق و دلدادگی هایی که منجر به خطاهای بزرگ و فاحشی می شود، اینها عشق واقعی نیستند، هوس هایی هستند که آتش آن برای مدتی شعله ور گشته و پس از به آتش کشیدن و خاکستر کردن زندگی فرد و اطرافیانش رو به خاموشی می نهد و گاهی تبدیل به نفرت می شود. چه کسی لیاقت عشق اشرف مخلوقات را دارد؟ باید به کسی عشق ورزید که در جهان هستی والاتر از او نتوان یافت و او کسی نیست جز خداوند متعال که عشق به او پایان ناپذیر خواهد بود و دیگر محبت ها نیز در طول محبت او و برای او و به خاطر اوست
        عشق به خدا یک طرفه نیست که منجر به افسردگی و دلمردگی شود. اگر او را دوست داشته باشی مطمئن باش خدا تو را بیشتر دوست خواهد داشت
        عشق و محبت در هستی و جهان نیز تأثیر به سزایی دارد که نظام علّی و معلولی جهان را تحت تأثیر خود قرار می دهد و به همین دلیل است که خداوند دین اسلام را بر پایه محبت بنا نهاده است تا به این وسیله آموزه و دستورات اسلام را برای همه ملّت ها پسندیده و مطلوب گرداند چرا که با محبت می توان دلها را تسخیر کرد

        حالا باید ببینم دراین شعر منظور ازعشق هراسی کدام نوع عشق بوده؟
        اگرنوع اول عشق بوده که عشق شهوانی است که دلایل متفاوتی داره ترسیدن ازش
        یا ترس ازعشق به دلیل تجربه بد داشتن وسرخوردگی درعشقه
        ویا هم داشتن تعصب واعتقادات شدید مذهبی است که باعث ترس ازاینگونه عشق میشه وعرف جامعه ی ما بخصوص مسلمانان که بدمی دونند این عشق رو واون روهوا وهوس شیطانی می دانند حتی اگرهم فقط درحد دوست داشتن توی دل باشه ومعتقدن که به فساد می کشونه آخرش طرفین رو
        اگرمنظور از عشق نوع دوم هم باشه که همان
        قسم معقولاست و عبارت است از محبت شدید و گرایش حیاتی به کمالات و خیرات عالیه مانند معرفت، نوع دوستی که به درجه محبت شدید و گرایش حیاتی برسد و اخلاق فاضله جلوه هایی از کمال می باشد. که دیگر ترس ندارد مگراینکه انسان حسود وخودخواهی باشیم که نتوانیم به دیگران محبت کنیم وبترسیم ازاینکه محبتمان رابه همنوعانمان نشان بدهیم
        واگر هم عشق همان عشق معقول وعشق به خداونده که دیگر نباید از ان هراسی داشت؟!!
        امیدوارم جسارتم رو ببخشید استادخوبم نمی دونم چقدرتونستم منظورمو برسونم
        بازم ممنونم از اینکه بستری فراهم کردید برای بحث وگفتگو بین دوستانخندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۳
        درود بااانوی صلح خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود استادعزیزوبزرگوارم
        کوتاه زیبا وپرمعنایی بود
        براووو خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        بژیت خندانک

        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۴
        درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        ثبت واژه جدید را تبریک می گویم
        گرامی داشت حضرت عشق است
        بهره بردم از تراوش قلمتان
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۴۸
        درود استاد سخاوتمند خندانک
        عجب ترکیب تازه و زییایی خندانک خندانک
        برام تازگی داشت خندانک
        عشق‌هراسی🤔 واقعا چطور میشه فوبیای عشق داشت در حالی که بی‌عشق زندگانی ذوقی چنان ندارد
        ذوقی چنان ندارد بی عشق زندگانی خندانک
        البته جای عشق، دوست بود خندانک هر دو می‌خوره خندانک
        عالی بود خندانک
        شاد باشید و همیشه در ناب فقط از عشق حرف بزنند و عشق خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۸:۳۸
        خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۴۴
        درودها استاد بزرگوار

        خلاقانه و زیبا بود .

        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۳۹
        درود بر شما استاد احمدی زاده

        زیبا بود و قابل توجه

        بمانید به مهر و بسرایید خندانک
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۳۳
        نکته ی جالبی که در این شعر هست استفاده از عبارت بدیع عشق هراسی است که در همان نگاه اول نظرم را به خود جلب کرد.که معادل آن در روانشناسی میشود فوبی عشق .
        در روانشناسی به ترسهای مرضی و غیر منطقی فوبی می گویند مثل فوبی آب ،فوبی ارتفاع ، و ...
        استاد بزرگوارم!
        به گمانم باید در نسخه ی جدید دی اس ام ، فوبی عشق را هم به انواع فوبی اضافه کنند.
        برای من که جالب بود خندانک خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۴
        سلام و درودی مجدد خندانک
        قبل از پرداختن به موضوع مورد بحث شاید بهتر باشد قدری از عشق بگوییم وتفاوت ان با دوست داشتن:
        عشق و دوست داشتن یکی نیستند .دوست داشتن مفهومی فراتر از عشق دارد.تفاوت عشق و دوست داشتن شبیه تفاوت وابستگی و دلبستگی است که برای این دو دوازده تفاوت قائل شده اند:

        1-دلبستگی :رابطه ای خاص و پایدار بین دونفراست که بواسطه خواستن یکدیگر , آن دو به هم نزدیک می شوند و هردو تمایل دارند.
        وابستگی :به رابطه ای اشاره دارد که درآن وجود یک فرد به طرف مقابلش بستگی دارد (اگر تو نباشی ,من مرده ام )

        2- دلبستگی :ساز و کاری طبیعی برای بقاءاست .
        وابستگی :مکانیسمی مرضی است

        3-دلبستگی :از احساس امنیت و صمیمیت شکل می گیرد .
        وابستگی :از احساس ناامنی نشات می گیرد .

        4- دلبستگی : احساس تعلق وجود دارد.
        وابستگی : احساس تملک و جود دارد.

        5-دلبستگی :به شخص استقلال می دهد .
        وابستگی :آزادی را از شخص می گیرد .

        6-دلبستگی :فرد را آنطور که هست می خواهیم .
        وابستگی:فردرا آن چنان که می خواهیم , شکل می دهیم .

        7-دلبستگی :شدت احساسات مثبت و منفی نسبت به معشوق در حد تعادل قرار دارد
        وابستگی : احساسا ت شدید و غیرقابل کنترل نسبت به معشوق مشاهده می شود.

        8-دلبستگی : عشق غیر مشروط است .
        وابستگی :عشق مشروط است .

        9- دلبستگی : نوع عشق دگر خواهانه است .
        وابستگی : عشق خود خود خواهانه است .

        10-دلبستگی: توان عشق ورزیدن به خود و دیگری
        وابستگی :ناتوانی در عشق ورزیدن به خود و دیگری .

        11- دلبستگی :مشتاق رشد است
        وابستگی مانع رشد است .

        12-دلبستگی :موجب آرامش و امنیت است
        وابستگی :به شکست ختم می شود ...

        و اما عشق با مولفه هایی که دارد به وابستگی نزدیکتر است تا دلبستگی مگر آنکه با دوست داشتن تکمیل شود. ببینیم:
        ریشه ی کلمه ی عشق:
        کلمه ی عشق از گیاه عَشَقه گرفته شده
        عَشَقه گیاهی خودرو است که رشد می کند و به دور نهال های جوان پیچیده و آنها را خشک می کند. این همان حالت وابستگی در عشق است.احساس تملک...گرفتن ازادی و...
        علایقتان را بررسی کنید ببینید کدامشان عشق و کدام دوست داشتن است .مدل دوست داشتن فرزند،خواهر ،برادر،دوست همجنس ،یک پیشوای دینی، و.... با مدل دوست داشتن همسر یا معشوق(جنس مخالف )کاملن متفاوت است .
        عشق مولفه های زیستی دارد . روانشناسان هم معتقدند سه انتقال دهنده ی سروتونین ،دوپامین و آدرنالین در این حالت دخالت دارند.
        دکتر شریعتی تفاوت عشق و دوست داشتن را در قالب چند جمله مطرح کرده اند:

        عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
        دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
        عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد .
        دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می‌گیرد
        عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد
        دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند
        عشق طوفانی و متلاطم است
        دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت
        عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
        دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر می‌رود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می‌کند و باخود به قله‌ی بلند اشراق می‌برد
        عشق زیبایی‌های دلخواه را در معشوق می‌آفریند
        دوست داشتن زیبایی‌های دلخواه را در دوست می‌بیند و می‌یابد
        عشق یک فریب بزرگ و قوی است
        دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
        عشق در دریا غرق شدن است
        دوست داشتن در دریا شنا کردن
        عشق بینایی را می‌گیرد
        دوست داشتن بینایی می‌دهد
        عشق خشن است و شدید و ناپایدار
        دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار
        عشق همواره با شک آلوده است
        دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر
        از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می‌شویم
        از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر
        عشق نیرویی است در عاشق،که او را به معشوق می‌کشاند
        دوست داشتن جاذبه ای در دوست، که دوست را به دوست می‌برد
        عشق تملک معشوق است
        دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
        عشق معشوق را مجهول و گمنام می‌خواهد تا در انحصار او بماند
        دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز می‌خواهد و می‌خواهد که همه‌ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند
        در عشق رقیب منفور است،
        در دوست داشتن است که: ”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
        عشق معشوق را طعمه‌ی خویش می‌بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
        و اگر ربود با هر دو دشمنی می‌ورزد و معشوق نیز منفور می‌گردد
        دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
        یک ابدیت بی مرز است، که از جنس این عالم نیست.

        و اما یک سوال :
        چرا در برخی از زوجهایی که با عشق ازدواج می کنند بعد از ازدواج عشق بیشتر و محکمتر میشود و در برخی دیگر عشق رنگ می بازد و به سردی می گراید و یا حتی در برخی موارد به نفرت و جدایی ختم میشود؟

        در پایان عرایضم ذکر این نکته را ضروری میدانم :
        عشق لازمه ی ازدواج است و اگر با دوست داشتن ساپورت نشود پس از مدتی (با فروکش کردن هیجانات و حالات فیزیولوژیک)به سردی می گراید و گاهی ...انچه پس از سالها موجب دوام زندگی و استحکام این پیوند میشود دوست داشتن است.


        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۰۷:۳۷
        درود بااانوی عزیز خندانک
        بسیار عالی بود خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۲۸
        عشق هراسی و فوبی یک تفاوت عمده دارند و ان هم این است که فوبی ریشه در کودکی دارد .گاه ناخوشایندی یک تجربه ی اضطراب زا به حدی است که کودک سعی می کند آن را از حیطه ی خودآگاه خود خارج کند و به نوعی به فراموشی بسپارد چنین تجربیاتی به سطح ناهشیار فرد رانده میشوند و بعدها به شکل پنهان کنترل اعمال و رفتار فرد را به عهده می گیرند مثل انواع فوبی.
        مثلن کودکی که تجربه ای دلهره آور از یک حیوان داشته در بزرگسالی ممکن است بصورت بیمارگونه و کاملن غیر منطقی از پالتوی پشمی بترسد . حالآنکه خودش نیز از علت ترس خود بیخبر است.

        اما عشق فوبی بردار نیست چرا که تجربه ی عشق مربوط به بزرگسالی و آگاهی فرد است .
        اما آنچه در شعر شما آمده شاید با واژه ی تابو بیشتر قابل تببین باشد.
        زیگموند فروید معتقد است که تابوها کهن‌ترین مجموعهٔ قوانین بشری‌اند و اقدامات منع‌شده در تابوها و قوانین اقداماتی هستند که بسیاری از انسان‌ها تمایل طبیعی به انجام‌دادن آنها دارند. او، با بهره‌گیری از تجربیاتی که در زمینهٔ روانکاوی دارد، به مشابهت‌هایی میان رسم‌های تابویی و عوارض بیماری روانی وسواس پی می‌بَرد و بر این پایه می‌گوید که تابوها در آغاز از ممنوع‌شدن تمنیات و اعمال غریزی ــ ممنوعیت‌هایی که نسل پیشین انسان‌های اولیه با خشونت تمام بر نسل بعدی تحمیل کرده‌است ــ پا گرفته‌اند. این فرضیه روشن می‌کند که چرا انسان درقبال آنچه تابو ممنوع ساخته‌است ایستاری (مقاومت) دوپهلو دارد؛ چه به‌طور غریزی انسان پس از تحمیل‌شدن تابو، ناخودآگاه سودایی خوش‌تر از زیر پا گذاشتن تابو ندارد. آن قدرت جادویی که انسان برای تابو قائل است و کشش و گیرایی تابو همه حاصل وسوسه‌انگیزی آن و نیز ظرفیتی است که تابو برای برانگیختن کشش‌های غریزی و ناخودآگاهِ انسان دارد. از همین رو، برای محترم ماندن تابو به مقاومت آگاهانۀ فوق‌العاده‌ای نیاز هست که خود از قداست تابو، تأکید مکرر بر زیر پا گذاشتن آن و نیز کیفر شدیدی که برای نقض‌کنندگان آن در نظر گرفته شده‌است مایه می‌گیرد.
        فاطمه جهانباز نژاد
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۰
        از عشق ... عشق .. عشق .... گفتند و صدبار گفتیم
        این قصه های قدیمی دیگر شنیدن ندارد
        ...
        عشق دریایی ست که هر لحظه روح عاشق بر آن نقش می بندد
        در نهایت «بی خويشی» ، «استغراق» و «حلول»
        که گاه شاعری چون مولانا از آن تعبیر راهی سخت نموده در همان ابتدای ابتلا:
        عشق از اول سرکش و خونی بود
        تا گریزد آنکه بیرونی بود
        و در جایی،
        حضرت شیدا -حافظ از آن اینگونه تعبیر سهل و ممتنع می‌نماید راهی که ابتدا سهل و آسان و در ادامه توأم با مشکلات خاص خودش :
        که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها
        ...
        خندانک
        بامهر
        فاطمه جهانبازنژاد

        ابراهیم حاج محمدی
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۰۵
        سید بزرگوار حاج فکری احمدی زاده(ملحق) عزیز و گرامی:
        سلام و درود بر شما . فدایت شوم چند وقتی است کمتر وارد فضاهای مجازی می شوم و گرفتاری هایم فروان است . شما که شماره تلفن مرا داری در اینگونه موارد که تکلیفی می فرمایید ، تماسی بگیرید تا مطلع شوم و خدایی نکرده ترک امتثالی سرنزند . علی ای حال خوب شد متن این پُست شما به چشمم خورد . ولی دیشب که مشغول ترجمه و تایپ ترجمه بودم متأسفانه اینترنت منزل قطع گردید و میسر نشد که ترجمه را ارسال کنم . از اینکه تأخیری صورت گرفت عذرخواهم . و این هم ترجمه متن عربی : چون شتاب داشتم که امتثال امر در اسرع وقت صورت پذیرد ممکن است اشتباه تایپی صورت گرفته باشد!
        %%%%%%%%%%%%%%%%%
        عشق راهی خطرناک و مسیری لغزنده است ، دشواری هایش بی امان و قربانیانش بیشمار و زیان هایش نا محدود است
        عاشقان بدبخت ترین و خوارترین و گرفتارترین مردمان و دورترینشان از پروردگار خویشند!
        ابن تیمیه می گوید :آنچه عشق در پی دارد از قبیل نقصان خرد و دانش و فساد دین و اخلاق و انصراف از مصالح دین و دنیا چندین برابر پیامد های نیکوی آن است .
        صادق ترین گواه بر این ادعا همان چیزهایی است که از احوال امتها دریافته می شود و از اخبار مردمان شنیده می گردد و این خود از به چشم دیدن و تجربه کردن بی نیاز می سازد و هر کس تجربه کرده و به چشم خود دیده است مضرات موجود در آن را بسنده می شمارد . در نتیجه هرگز عشقی بافت نمی شود جز اینکه زیانش عظیم تر از منفعتش است
        و نیز همو گفته است : و این عاشقان صورتها عذابشان از همه مردمان بیشتر و ثوابشان از همگان کمتر است . چرا که عاشق صورت آنگاه که قلبش وابسته به آن و رام آن باقی بماند همه ی انواع شر و فساد که کسی شمارش را جز خدای مردمان نداند ، برایش فراهم می آید هر چند از انجام فساد بزرگ در امان باشد .دوام وابستگی قلب به آن زیانش بر او بیشتر است از کسی که مرتکب گناهی می شود و سپس توبه می کند و اثرش را از قلب خویش برطرف می کند .
        و اینان شبیه انسان های مست و دیوانه اند آنچنان که گفته شده است:
        دو نوع مستی است : مستی عشق و مستی شراب و کسی را که در او مستی است ، کی هشیاری است؟
        و گفته شده است : به کسی که عاشق گردید گفتند دیوانه شده ای . عشق گرانتر است از آنچه در دیوانگان است
        عشق اهل خود را در طول روزگار رها نمی کند حال آنگه انسان دیوانه گاه دچار جنون است.
        و همو رحمت خداوند بر او باد در باره حقیقت عشق گفته است :
        گفته شده است که عشق فساد دستگاه ادراکی و تخیل و شناخت است و معشوق برای عاشق بر خلاف آنچه هست تصور می گردد. تا اینکه به او می رسد آنچه از درد عشق است .
        و اگر به وجه صحیح او را دریابد به حد عشق نمی رسد هرچند محبت و علاقه ای برای او حاصل می گردد.
        و همو گفت : گفته شده که عشق زیاده روی است در محبت تا اینکه از حد ضروری افزونی می گیرد. و چون در آن زیاده روی شود ناپسند است و تباه کننده ی قلب و جسم .
        و سخنان اهل علم و شاعران و ادیبان و هر کس در عشق گرفتار گردیده در بیان خطرات و بزرگی زیانش فراوان است .
        و گفته اند : و چون بنده دریای عشق را درنوردد و امواجش او را به بازی گیرد به هلاک نزدیکتر است از سلامت.
        یکی از حکما گفته است جنون ، فنونی دارد و عشق از فنون آن است
        و گفته اند چه بسیارند عاشقانی مال و آابرو و جان خویش را برای معشوق تلف کرده و خاندان و مصالح دین و دنیایشان را ضایع گردانیده اند.
        و گفته اند : عشق درد ی بی درمانی است که ارواح با او ذوب می شوند
        و یکی از آنان گفته است : عشق رویگردانی از هر امر صالحی است و مستی عشق لذت خواب سنگین را نفی می کند
        و ابو تمام گفته است:

        دل باختگی عذاب است . و اگر انگیزه ها بر آن جاری شود دردی تماما عذاب است.
        و ابن ابی حصینه در باب زیان عشق و در رشک نسبت به کسی که در ورطه ی عشق نیافتاده ، گفته است :
        عشق جانها را به به پست ترین حالت های طبایع می کشاند و چقدر حسادت می ورزم به کسی که عاشق نگردیده است .
        و عبد المحسن صوری گفته است :
        عشق جز راهی خطرناک که نجات از آن مشکل است و قدمگاهی لغزنده نیست
        و گفته اند : عشق پادشاه را مملوک و سلطان را بنده می گذارد.
        گفته اند . دیده ایم کسی را که وارد حیطه عشق گردیده که آرزوی رهایی از آن را دارد حال آنکه مجال گریزی ندارد
        خرائطی گفته است : که ابوجعفر عبدی برایم سروده است :
        خداوند مرا از عشق نجات داد و بسوی آن باز نگشتم و گوش به ملامت کننده ی خویش نمی دهم
        و کیست که مرا از عشق برهاند بعد از آنی که انگیزه های عشق مرا در میان بند های عشق افکنده است
        و منصور نمری گفته است :
        انسانی که تعلق خاطر خردش را گرفتار ساخته است از لباس رستگاری عریان است و عقلش ربوده شده است.
        و ابن قیم خدایش رحمت کناد در بیان خطر عشق بر دین گفته است . عشق و دلبستگی به صورت های حرام از موجبات شرک است و هرچه بنده ای به شرک نزدیکتر و از اخلاص بدورتر باشد دل بستگی اش به صورت ها شدید تر است و هر چه اخلاصش بیشتر و یگانه پرستی اش قوی تر باشد ، از عشق به صورت ها دورتر است

        و بدین خاطر رسید به همسر عزیز مصر , آنچه از عشق به اورسید بموجب شرکش و نجات یافت یوسف صدیق علیه السلام بموجب اخلاصش.
        قال - تعالى -: ( كَذَلِكَ لِنَصرِفَ عَنهُ السٌّوءَ وَالفَحشَاءَ إِنَّهُ مِن عِبَادِنَا المُخلَصِينَ ) {يوسف: 24}
        و خداوند متعال فرمود بدین ترتیب بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود
        پس سوء همان عشق است و فحشاء همان زنا و مخلص عشق خود را به خدا خالص گردانیده است و در نتیجه خداوند او را از فتنه عشق به صورتها رهایی بخشیده و مشرک قلبش گرفتار غیر خداوند است و و خداوند توحید و یگانه پرستس اش را خالص نگردانیده است

        صفیه پاپی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۱۰
        ........................ خندانک خندانک خندانک ....................
        درود بر سید فهیم شعر ناب خندانک خندانک
        کوتاه در لفظ ، بلند در معنا... خندانک خندانک خندانک
        زیبااااا هم در لفظ و هم درمعنا... خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عشق را اگر دوست داشتن ساپورت نکند همچون گیاه عشقه میخشکاند.
        پای شعر نیلوفرانه ی خودم بحثی پیرامون تفاوت عشق و دوست داشتن شکل گرفت که متاسفانه بخاطر ضیق وقت ادامه ندادم.
        شاید در صفحه ی شعر شما آن را دنبال کنم...
        ......................... خندانک خندانک خندانک ...................
        در كوچه‌اي چهار خياط مغازه داشتند. هميشه با هم بحث مي‌كردند. يك روز، اولين خياط يك تابلو بالاي مغازه‌اش نصب كرد. روي تابلو نوشته شده بود: «بهترين خياط شهر»
        دومين خياط روي تابلوي بالاي سردر مغازه‌اش نوشت:
        «بهترين خياط كشور»
        سومين خياط نوشت: «بهترين خياط دنيا»
        چهارمين خياط وقتي با اين واقعه مواجه شد روي يك برگه كوچك با يك خط كوچك نوشت:
        «بهترين خياط اين كوچه»
        ...
        امیر جلالی( ا م دی )
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۰
        قبلا برای یکی از دوستان نوشته بودم که گاهی یک کلمه و یا یک سطر ...کار یک کتاب را می کند . تعلیق و هراس دو دندان نیش افعی جدایی است . دو دندانی که در دل فرو برود کار تمام است و زهر خواهد کشت عاشق را ... استاد ارجمند و هنرمند گرامی جناب فکری بزرگوار با ترکیبی زیبا و معنا دار از تصویر و کلام ، حسی بسیار قوی و اندیشه ای بسیار ماندگار را به خواننده می دهد که بیشتر از انتظار خیال و اندیشه و احساس را درگیر می کند . دوست عزیز و استاد بزرگوارم آموختم و بهر بردم بسیار نیز... برقرار باشید و سربلند و دور از گزند... درود بر شما خندانک
        نیره ناصری نسب
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۲۸
        درود بر استاد بزرگوار و گرامی

        بسیار عالی و پرمحتوا دستمریزاد خندانک خندانک خندانک خندانک

        پاینده باشید و سرافراز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۵۸
        سلام و درود بر حاج فکری گرانقدر

        راستش من هنوز سیراب این کوتاه شما نشدم و از درک آن عاجزم
        منتظر میمانم تا بقیه دوستان هم کامنت بگذارند

        شاید درس را بیاموزم



        فکر کنم شاگرد تنبل کلاس منم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۲۰
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        وحید فرزان مهر (فرزان)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۷
        سلام استاد فکری عزیز و بزرگوارم خندانک خندانک خندانک
        عربی نمیدانم ولی متن که بنظرم بیشتر هم نقل از ابن تیمیه بود نسبتا گویاست!
        تخصصی ندارم ولی توجه به سیر تحول واژه \"عشق\" هم ممکن است مهم باشد!
        اگر عشق را شدت کشش شغافِ دل به چیزی (حالا هر چی!) بدانیم آنوقت بنظرم عشق فی نفسه بیشتر از ابزار و وسیله نیست و ارزش آن به معشوق برمیگردد، عاشق اتوموبیل باشیم یا کمال الهی...! خندانک خندانک خندانک

        برای درک عشق باید واژه دستمالی شده را قبل از اینکه کاملا نابود شود نجات داد !

        تبیین کنیم که آیا عشق، مالِ خود کردن است یا از خود بیرون شدن!؟

        اگر مال خود کردن است بپرسیم چه چیز را و چگونه؟!
        چه چیزی متعلق به ماست آنچه با مرگ میمانَد یا میبریم؟

        اگر از خود بیرون شدن است بپرسی کدام خود و به کجا؟!

        فوبیا یا ترس، از جهل است کسانیکه جواب این مجهولها را نمیدانند از حس تحول حاصل از عشق میترسند

        وحید کاظمی
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۳۷
        درود بر استاد خوبم و داداش بزرگه مهربون و زحمت کشم
        من کوچیک تر از اینم که بخوام نظری بدم
        فقط عالی بود
        از نظرات و کامنتای شما و تمام دوستان اسفاده کردم
        ممنونم
        پاینده و برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خداداد آدينه (آدينه)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۳۳
        سلام سید بزرگوار آنچه در این شعر کوتاه می توان برداشت نمود ارثی است که خداوند به بشر هدیه نموده است . و ما وارثان این هدیه الهی (عشق ) باید بدون هیچ ترسی از آنچه به ارث برده ایم بهرمند شویم مانا باشی و استوار نامت همیشه ماندگار باد .... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        نجمه طوسی (تینا)
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۳۵
        سلام بر استادو سید و سالار سایت شعر ناب

        جمله ای کوتاه و پر مغزی را از شما خواندم .ضمن تایید حرف شما خواستم بگویم :
        فوبیای عشق فقط در والدین و متعصبین پیدا نمیشه بلکه در خود فرد هم ممکنه پیدا بشه
        یعنی کسی یک بار عشق رو تجربه می کنه لذت بخشه و اونو از دست میده .ترس از اینکه دوباره اونو از دست بده دیگه طرف عشق نمیره

        مایوس و دلمرده میشه و تنها تا آخر عمرش می مونه .بعضی ها میگن به عشقش وفادار مونده ولی شاید ترس از دست دادن دوباره ی عشق و تجربه ی تلخ ، اون رو تنها و منزوی کرده.
        فکر کنم عشق هراسی در زیر مجموعه فوبیای اجتماعی قرار بگیره .
        می آموزم از محضر پر بارتان استاد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
        ♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
        سیده نسترن طالب زاده
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۹
        درودتان پسرعموی گرانقدر جناب آقای فکری نیک آیین
        بسیار ژرف و اندیشیدنی
        روزگاران سبز و برازنده
        با مهر و احترام شایسته خندانک خندانک
        اعظم قانع
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۴۳
        سلام و عرض ادب مهربان ترین استاد دنیا
        کوتاه هایتان همیشه پر مفهوم ،زیبا و تامل برانگیز است ازمحضر دوستان گرامی هم فیض بردم
        طلا رابرای همین روزا گذاشته اند خب .....
        فکر میکنید با این قلم چه باید کرد؟
        امید مرادی
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۱۱
        درودها خندانک خندانک مهربان مرد نازنین خندانک
        خوندم و یاد گرفتم ممنون...
        مژگان روحانی
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۶
        بدون تعلیق
        عشق هراسی ممنوع!!
        بسیار عالی و تامل برانگیز
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۰۴
        شهریار:

        در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

        عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم

        با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود

        بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

        احمدرضانظری چروده
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۱۶
        هفته وحدت معنا مبارک بارک الله خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک استادسید حاج فکری زاده خندانک
        معصومه افراشی
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۹
        سلام استاد
        افرین بر برش کلام و شخصیت تمایزیافته تان
        موضوع زیبایی بود
        اب حیات رادرمقابل مسایل تفننی احیاکردید
        خالق فکری نوین
        بله تمام مشکل انسان باخودش و طبیعت همین عشق است ووقتی ازدلی کوچ ی کندان دل دیگربیکارو بی وظیفه می ماندو پیرمی شودو بعده زودی می میرد
        درودی دیگربرشما خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۲۰
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۰
        عشق مثل بهشت است
        سخت انسان بهشتی میشود
        چون سخت است
        انکار میشود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خیلی میشود نوشت
        ولی............. خندانک
        فرهاد مهرابی
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۴
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک

        سلام استاد ملحق بزرگوار
        درود بر شما

        بدون تعلیق
        عشق هراسی ممنوع!!

        صدها درود و مرحبا بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        مجنون ملایری
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۳۵
        باسلام استاد عزیز ‌عالی و خوب موفق باشی
        عباس یزدی (طوفان)
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۴۵
        سلام خندانک خندانک خندانک
        مهرتان مانا
        اندیشه اتان شکوفا
        مرامتان عشق خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۲۴
        سلام خندانک
        علت عاشق ز علت ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست
        عاشقان در سيل تند افتاده اند برقضاي عشق دل بنهاده اند
        عشق از اول چرا خوني بود ؟ تا گريزد آنكه بيروني بود
        احمد رشیدی مقدم (گمنام)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۲
        درود فراوان به سید بزرگوار که مطالبی بحث انگیز مطرح میفرمایند که از نظر حقیر خواندن آنها برایم مشکل است تا چه رسد فهم آن ، کما اینکه چند مرتبه این مطالب واظهار نظر عزیزان بخصوص خانم دکتر پاپی ، خانم عجم ؛ جناب آقای جلالی ودیگران را خواندم وبهرمند شدم ؛ دیوان حافظ را برداشتم وآن را باز کردم ؛ این بیت بسیار جالب را مشاهده کردم \" منعم ز عشق میکنی ای مفتی زمان معذور دارمت که تو آن را ندیده اید \" باز هم برایم این سئوال مطرح شد که آیا مقصد استاد سخن خدا هست ؟ ( صد در صد ) واگر هست دیدن خودش چگونه بوده ؟ بهر حال از این بحث ومطلب لذت بردم از خداوند موفقیت تمام عزیزان را خواستارم دست حق نگهدار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۴۴
        خندانک خندانک خندانک
        عرض ادب استاد فکری عزیز

        عشق هراسی ممنوع خندانک خندانک

        یک فوبی دیگه به فوبیا ها و هراس های زندگیِ پر استرس مون اضافه کردید و یک دل مشغولی جدید

        احساس می کنم در اوج نوجوانی ما (دهه ی هفتاد و قبل از آن) این بیماری شیوع بیشتری بین جوانان داشت و امروزه بطور کامل ریشه کن شده حتی بدون واکسن و طرح ملی !
        مشاهده می کنیم که نه تنها علائم ابتلا به این بیماری در کسی دیده نمی شود بلکه میلِ به عشقِ زاپاس هم رو به افزایش است خندانک
        دهه های پیش رو عبارت عشقِ زاپاس هراسی ممنوع را خواهیم داشت

        مزاح فرمودیم خندانک
        برقرار باشید استاد بزرگوار خندانک خندانک
        محمودرضا رافعی (رافع)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۲۷
        این همه جامِ شکسته اینجاست خندانک
        کاشکی جام منم نیز بشکست خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۸
        درود بر استاد عزیزم جناب ملحق عزیز.... دست مریزاد.
        به پر طاووس زمین را می پوشاند عشق....
        صابرخوشبین صفت
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۵۵
        فراوان درود خندانک خندانک خندانک
        فاطمه جهانباز نژاد
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۱
        از عشق ... عشق .. عشق .... گفتند و صدبار گفتیم
        این قصه های قدیمی دیگر شنیدن ندارد
        ...
        عشق دریایی ست که هر لحظه روح عاشق بر آن نقش می بندد
        در نهایت «بی خويشی» ، «استغراق» و «حلول»
        که گاه شاعری چون مولانا از آن تعبیر راهی سخت نموده در همان ابتدای ابتلا:
        عشق از اول سرکش و خونی بود
        تا گریزد آنکه بیرونی بود
        و در جایی،
        حضرت شیدا -حافظ از آن اینگونه تعبیر سهل و ممتنع می‌نماید راهی که ابتدا سهل و آسان و در ادامه توأم با مشکلات خاص خودش :
        که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها
        ...
        خندانک
        بامهر
        فاطمه جهانبازنژاد

        محسن زندی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۵
        سلام استادترک زبانان ترجمه کنند وگرنه خوم بعدن ترجمه می کنم
        عزیزیم عشق یولون گئدمه میشدن زارائلمه
        بیلمه میش عشق ندی بئله اونی خارائلمه
        سن هله چوخ قالیسان عشق گوراسوزدییسن
        عشقیدن ال گوتوروب داهی اونی عار ائلمه
        بوراجان بیلمه میسن عشق ندی وفاندی
        یار سنه جفا ائدیب عشقی گنه کارائلمه
        عشق بیرآخینتیدی هرگلن اونی تانیماز
        اوزیوی اؤددان قورتار عشقی گرفتارائلمه
        چوخلاری نظروئریب عشقه ولی بیلنمییب
        عشقین عالمین گولوم دنیا تکین دارائلمه
        پایدارباشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        الهه نصیری زاده (وفا)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۰۵
        عرض سلام و شب بخیر

        درودها بر شما خندانک خندانک
        یونسی یونس
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۴۸
        عرض ادب و احترام جناب حاج فکردی دوست ارجمندم

        در ایجاز کامل ............ در هیچ منبعی
        همچین ایجازی بچشمم نخورد احسنت
        فوول لاااااااااااااااااایک
        ....................................................
        عشق اسطرلاب اسرار خداست
        علت عاشق ز علت ها جداست
        حضرت مولانا
        بابک فغفوری (پور)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۵۶
        عشق که از در وارد شود در پی گناه نمی گردد خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۲۷
        جناب سیّد حاج فکری عزیز، سلام علیکم.
        ....................................................................
        این فقط نظرِ (دیوانه) است...............
        صحبت ازعشق، شنیدندو، به تزویر شدند
        این چه خوابی ست،که نادیده به تعبیر شدند؟
        ......................................................................
        خسته نباشید بزرگوار.........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۴۶
        خندانک خندانک خندانک
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۲
        درودها استاد بهره فراوان بردم از شعر حضرتعالی و نظرات دوستان براستی که بزرگترین هنر عشق ورزیدن است ومخالفت با آن ضدیت با ارزشهای انسانی است
        عباس وطن دوست
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۵
        خندانک خندانک
        سلام و درود بر استاد بزرگوارم جناب فکری

        از محضرتان بسیار آموختیم براکه م خندانک

        ............... خندانک بژیت خندانک ..................
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۴۰
        سلام و احترام استاد عزیز،
        چقدر عمیق و زیبا ..... درودها
        مفتخرم که در محضر شما می آموزم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        مدینه ولی زاده جوشقان
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۳۹
        سلام و عرض ادب و احترام استاد ارجمند
        کوتاهی بسیار زیبا و قابل تامل بود
        هزاران درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        معصومه عرفانی (عرفان )
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱
        استاد فکری بزرگوار سلام بسیار عالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۱۶
        سلام بر استاد بزرگ جناب ملحق
        عجب بحث داغی را مطرح فرمودید
        تعارض بین دستور العملهای سعادت جویانه و خود سعادت
        یعنی تعارض بین دین ظاهری و سنتهای دیرین از یک طرف و عشق از طرف دیگر
        من هم را هم در خیل طرفداران خود سعادت قرار دهید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹
        سلام استاد گرامی
        جدا از این بحث بهر ه مند شدم و اموختم
        خندانک خندانک خندانک
        محمد رحیم کاظمی
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۶
        فراوان درود برشما استاد گرانقدر
        ماناباشیدوپایدار
        رامینا رافعی
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۹
        می آموزم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی ناصری(عین)
        جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۲۵
        سلام بر تمامی دوستان واساتید عالی استاد موجز وبسیط
        چه زیبا تصویر ی از عمق یک بار ونیستان اندیشه ها به سوزی از درون شاید عشق گیاهی است یکباره آید بی مقدم نرم وپرغوغا به سکوت ودر فریادترسی از سوز در ساز درون تا اوج وهمه یک اگر لیلی
        سپاس های بهره بردم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بربزرگواران سرکار خانم :عجم ،پاپی،سیده بزرگوار رحیم زاده وجناب جلالی مطالبتان مفید وبهره بردم سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ایـّـوب ایـّـوبی
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۰۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        صمد حسین پور(پیرجوان)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۱۴
        عالی بود استاد
        عشق در ذات ادمی نهادینه است .
        هرکسی بسته به علاقه خویش نمایانش میکند خواه بین دو انسان خواه بین انسان و ... خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۱۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        برمیگردم استاد
        باید دوباره بخوانم
        خندانک
        بهاره ترابی (بهارنارنج)
        شنبه ۳ بهمن ۱۳۹۴ ۲۲:۵۷
        عشق اگر عشق باشد به معنای تام کلمه، نه تنها هراسی درش نیست که به نظر من عشق برابر با جسارته! اما مشکل از جنس عشق هاییه که آدم این روزا می بینه! هوس و دل مشغولی هایی که اسمش رو میذارن عشق! من به شخصه ترجیح میدم دچار این فوبیا بمونم اما گرفتار این نوعش نشم خندانک
        کریم لقمانی سروستانی
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۳:۱۷
        سلام استادفکری گرانقدر
        پوزش ازتاخیرم ناخواسته بود
        خوشحالم به کلاس درستان برای آموختن رسیدم مثل همیشه
        درودبرشما وقلم همیشه ارزشمندتان
        شادزی استاد خندانک
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        شیوا پهلوان زاده
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۲۶
        دروووووووووووود بر برادر گرانقدرم
        خرسندم که بازهم میهمان صفحه ی وزینتان گشتم و مستفیض از قلم توانمندتان

        ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
        کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

        این مدعیان در طلبش بی خبرانند
        آن را که خبر شد خبری باز نیامد

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسين زرتاب
        چهارشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۴ ۰۳:۱۹
        سلام و عرض ادب

        عشق ممنوعه ای که ما را به این دنیای خاکی آورد

        و میلی که ما را به دنیای دگر سوق می دهد

        چه دلهره آور است این لحظه های بینابینی

        بدون عشق

        بدون خدا
         مرضیه حسینی
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۳۸
        من عاشق عاشق شدنم. و سرشار از احساس. اما قول دادم هرگز در این مسیر قدم نگذارم که بسی کم طاقت هستم. و بسیار واهمه دارم از رسوایی. گرچه معتقدم عشق هم خودش دلیل زندگیست.. گاه عشق می شود راهی به سوی بالندگی. اما باز ترس دارم از عشق..
        رحیم فخوری
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۱۵
        درود بر شما استاد ملحق گرانقدر
        هر آنچه گفتنی بود دوستان نوشتند
        همیشه سلامت باشید انشالله
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رحیم فخوری
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۱۶
        با احترام تقدیم استاد ملحق گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        مسعود مدهوش( یامور)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۲۷
        درودها بر شما جناب استاد ملحق ارجمند🌹🌾☘️🙏🌿🌿🌱🍂🍂👏👏👏
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۵۳
        درود بر شما استاد گرامی و عیدتان مبارک

        نیست در عشق حظّ خود موجود

        عاشقان را چکار با مقصود

        عشق و مقصود کافری باشد

        عاشق از کام خود بری باشد

        سنایی
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۴۸
        درود بیکران به جناب احمدی زاده ی گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        بدون تعلیق
        عشق هراسی ممنوع
        جناب احمدی زاده
        خندانک خندانک خندانک
        و اما عشق
        علاقه شدید قلبی به کسی که دوستش می داریم عشق است
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۱۲
        درود و عرض ادب و ارادت محضر استاد خاص نویس و مدیر بی بدیل شعرناب خندانک


        در جهانداری بملک و در عدو بستن بجنگ
        هم سلیمان را قرینی هم فریدون را بدیل
        (فرخی)

        هفت شهر شور و عشقی هفت دریا معرفت
        آسمان هفتم اوج و عروج ناب را هستی دلیل
        (بداهه)

        تقدیم به شما استاد فرهیخته و بی همتا خندانک خندانک


        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۸:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۵۱
        سلام و عرض ادب و احترام جناب احمدی زاده گرانقدر

        پاینده و سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۲۱:۲۸
        خندانک خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۵۸
        درود بر شما خندانک
        جواد کاظمی نیک
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        دوردبرشما استاد عزیز جناب احمدی عزیز بسیارزیبا بود لذت بردم احسن برشما تقدیم گل های زیبا بشما استاد عزیز 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۱۹:۰۷
        درود برشما استاد گرامی جناب احمدی زاده ی
        بزرگوار

        عشق پدیده است که خداوند در دل هرموجودی

        متناسب ادراکش قرار داده است کسی نمیتواند در

        مورد آن تصمیمی اتخاذ کند زیرا امر الهی میباشد


        لذا . عشق هراسی بسیار ناپسند است ونا موزون

        والبته این کار شما هم بسیار عالی وتحسین آمیز است

        اید ه بسیار جالبی ست خندانک

        به امید موفقیت روز افزون انشااللهخندانک

        سرفراز وشادکام باشید انشاالله خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۰۵
        درود بر استاد گرامی جناب احمدی زاده گرانقدر خندانک
        بسیار زیبا و با مفهومی گسترده بود خندانک خندانک خندانک
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        جمعه ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ ۱۵:۱۹
        درود جناب ملحق گرامی
        عجب فکر بکری
        چه کشف جالبی
        چون نیک نظر کنیم این نیز جزو تلقیناتی بود که به اسم دین قسمت خرافاتش به خوردمان دادند
        سپاس از برملا کردن این راز و ثبت آن. به حق هرجا ببینم نام شما را در کنارش به یاد خواهم آورد.
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6