سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        هنگام

        شعری از

        بابک فغفوری (پور)

        از دفتر آه سرد نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۱ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۱ شماره ثبت ۴۳۵۱۵
          بازدید : ۱۱۱۵   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب بابک فغفوری (پور)

        هنگام بوسیدن تو
        شب بو شرم کرد
        كوه آب شد
        زمان مات شد
         قافیه هم سکوت کرد...
        نماند هیچ مصرعی بر وزن
         تخلص هم سقوط کرد...
        و من در مطلع تو رقصيدم !
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۲۰:۴۹
        ممنونم بابک عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درودبرادرخوبم
        بسیارزیبا ودلبرانه بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۵۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و سرشار از احساس بود خندانک خندانک خندانک
        شیوا پهلوان زاده
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۲۴
        دروووووووووووودها گرانقدر
        همواره ژرف و پرمغز می سرایید
        احسنت برشما
        باسپاس، احترام و مهر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۴۸
        ......................... خندانک خندانک خندانک ............................
        درود همشعر خوبم خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک
        ......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
        زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
        تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
        و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
        زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
        تولستوی در جواب گفت :
        شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۴
        كسي چه ميداند شايد زندگي همين باشد ....

        عالييييييييييييييييييييييييييييييييي
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۰۹
        جناب آقای فغفوری عزیز،سلام علیکم.
        ..................................................................
        قافیه هم سکوت کرد.........
        .....................
        ومن درمطلعِ تورقصیدم........
        .................................................
        بسیار زیباست بزرگوار....
        مؤیّدباشید انشاءا........
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن زندی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۲
        هنگام بوسیدن تو
        شب بو شرم کرد
        كوه آب شد
        زمان مات شد
        سلام بابک جان
        داداشم اگربوسیدن اینقدردردسرداردوبه همه چیزآسیب می رساندبهتراست ازبوسیدپرهیزنمایید
        بسیارزیباوجالب بودبه یادجوانیهاافتادم دمت گرم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۳
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما و احساس نابتان

        عالي بود

        مرحبا
        مسعود احمدی
        يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۳۹
        چشم هایم را می بندم
        تا مخفی شوی
        می شمارم :
        یک
        دو
        سه
        .
        .
        .
        .


        یکی انگار
        در قلبم
        پنهان شده است !

        مسعود احمدی
        درودت باد
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۰۲
        باسلام بسیار قوی‌وعالی موفق باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9