تو

اینطوری به ذهنم رسید ویرایش کنم ممنون میشم از اساتید خوبم نقد بفرماین باتشکر

غزلی خواهم نوشت شیرینی اش هفتاد من
بین واژه ها تو شیرین بیدل و فرهاد من

بیت بیتش نغمه هایی سر دهم از عشق تو
کوه و دشت شیدا شود زیراکشم فریاد من

توهمان اصلی شدی اصلی که در افسانه هاست
کرم لطف خداست صید شدی صیّاد من

عاشقی را در وجودم آبیاری کرده ای
مثل آن باران مهری میکنی آباد من

قلمم جوهر نداشت زرّین شده ازچشم توست
میشوی زیبا بهشتی گر شوم شدّاد من

صحبت از چشمت که کردم واژه ها رقصان شدند
وای اگر با آن لبت عصیان کنم ، بیداد من

مطمئننم میدرخشد با وجودت شعر من
بی تو اما عاجزانه میدهم سر، باد من

سلام بر برادر ادیبم
تقاضای نقد کرده بودید نکاتی را به نظرتان می رسانم :

یک غزل خواهم نوشت شیرینی اش هفتاد من ( اگر یک را برداریم در معنی شعر فرقی ایجاد نمی شود . یک فقط برای پر کردن وزن آمده است و هجو است )
بین واژه ها تو شیرین، بیدل و فرهاد من

بیت بیتش نعره ها من سر دهم از عشق تو ( من سر دهم هجو است و من اضافه است .بیت بیتش نعره هایی سر دهم ...)
کوه و دشت شیدا کنم زیبا کشم فریاد من ( فریاد که زیبا نمی شود ! من فریاد کشم باز هم آوردن دو تا ضمیر فاعلی هجو است )

توهمان اصلی ترین اصلی که در افسانه هاست ( مگر افسانه ها اصل دارند ؟ یا شاید منظورتان به افسانه ی عاشقی کرم و اصلی ترکی اشاره می کنید که خواننده ذهنش درگیر این موضوع نمی شود )
این کرم لطف خداست صید شدی صیّاد من( وزن ایراد دارد . این هجو است )

عاشقی را در وجودم آبیاری کرده ای
تو همان باران مهری میکنی آباد من ( مثل آن باران مهری ...)

قلمم جوهر نداشت زرّینی اش ازچشم توست ( وزن ایراد دارد .قلم و زرینی ارتباطی با هم ندارند و با مصرع دوم ارتباط عرضی ندارد )
تو همان زیبا بهشتی گر شوم شدّاد من 

صحبت از چشمت که کردم واژه ها رقصان شدند
وای اگر با آن لبت عصیان کنم بیداد من ( در معنی دچار مشکل است )

مطمئنم میدرخشد با وجودت شعر من 
بی تو اما عاجزانه سر دهم بر باد من( عاجزانه چی را سر دهید ؟ مثلا بیداد من که گوشه ای در دستگاه موسیقی هم هست .)

موقع ویرایش کردن مصرع را به زبان خودتان بر گردانید و ببینید تمام عناصر جمله در سر جای خودش قرار گرفته اند .

موفق باشید .