سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        / بهار در بازوان خسته ی آرش /

        شعری از

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        از دفتر غم نامه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۵ شماره ثبت ۴۳۳۱۱
          بازدید : ۴۱۵   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)

        دوباره خواب میبینم
        دوباره غرش آرش
        کمان را محکم از رو برگرفته ناجی میهن
        منوچهر، کاوه را کشته ست!!
        دوباره میخزم...پهلو به پهلو گاهگاهی دیده بر این سقف
        خواب میبینم که کاوه کشته است ایرج
        فریدون خفته است در غار غم از ترس دیوان و ددان شوم
        فریدون، آه یک اصل مسلم بود؟
        نجات عمر شب یا قصه ی روز است؟
        پرنس در یک شب سرد پس از تشویش
        و یک جنجال طولانی ، فردریش آلفرد بوگام را کشتست
        و
        اسکندر به فتح بام این خانه ست
        ستونی ریسه در ریسه همان شهر اهورایی
        که اینسان باور انسان مایوس پس از یاس است
        تو ای خاک پر از آلاله و سوسن
        تو ای کاشانه ی باور...
        ددان در تور این دیوان اسیر سنگ ابلیس اند
        تو ای آزاده ی قدیس
        ز یک سو سرنهادی، دامن امن دماوندت
        ز سویی انعکاس درد دور کوه الوندت نمی پویی؟
        خمیده پشت برزن این کمر در هیبت بهمن
        دلاور مرد دوران، رستمت گویم
        که گیو و گرز و گور و خاطر بهرام
        دمی لالایی تهمینه اند انگار که پورش ناشناس رسم نیک پشت پیشین است/
        دوباره خواب شبهای بلند و قصه ی میهن
        دوباره تنگه ی تاییس و این تشویش
        وطن
        ای
        یادگار مادرم...ای فصل لالایی
        وطن کاشانه ی مهد اهورایی
        گرفتی تیر آرش بر دلت ، اما
        هرگز
        مرگ فرزندت نمی خواهی
        تو ای
        گهواره ی خونین دشت لاله و پونه
        دگر امشب به خواب ترس این کودک نمی آیی؟؟؟


        عیسی نصراللهی / بامداد سوم دی ماه 94
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5