پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر مهدي ازوج (هومن )
آخرین اشعار ناب مهدي ازوج (هومن )
|
از درون هزاره ها آمد ،توي قلبش نسيم خوب بهار
از دو دستش هميشه ومي پاشد ، دانه هاي درشت و سرخ انار
وقت تاريكي زمين آمد ، آن زماني كه نور مطرود است
آن زماني كه تيرگي غالب ، اهرمن قبله گاه و معبود است
بوي فردوس مي دهد جانش ، در كنارش دومهربان يارند
مهرباني و عشق ميترا را ،بر شب مرگ عرضه مي دارند
شب يلداست تا سحر بايد ، بر شب مرگ روضه خوش خواند
تيرگي و غم و جهالت را ،از دل پاك مهرورزان راند
بگذار اهرمن پرستان در ،غم و اندوه خود عيان بشوند
در مسير هزاره غم ما ، لشگر مهريان روان بروند
خويش را در مسير مهر گذار ،مهر يعني نشاط و عشق و اميد
شب يلداي خود سحر كن اي ، خالق در درون خود خورشيد
شب يلداست نازنين من ،مهر هومن شبانه تقديمت
آن شبي كز درون تو جاريست ،زير اين شعر عاشقانه تسليمت
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.