تو را می خواند

مستی باده انگور تو را می خواند 
ژرفی ناله ی سنتور تو را می خواند
گاه و بی گاه در این عمر پر از وسوسه ام
آدم عاشق ناجور تو را می خواند 
ناله ی هر شب من عمر گرانمایه گرفت
تشت چشمم که شود کور تو را می خواند 
وای ای نابغه ی عشق و بهار و خرداد
باقی عمر در این شور تو را می خواند
هستی از توست مگر می شود آن چشم‌ندید
تا سحر جلوه ی ماهور تو را می خواند 
راحتی از دل من رفت تو را دیدم نه 
یاد این شاعر رنجور تو را می خواند
نازنین ماه شبم گشتی و من سر به هوا
حسد از خلوت ما دور تو را می خواند 
اصلا امروز من و حال و هوایم جور است 
دل این حادثه معذور تو را می خواند 
ثبت شد مهر تو بر دفتر من چون کوهی
هیزم جان من از طور تو را می خواند 
ای که هومن همه عمرش پی لبخندت بود
یاکریم دل مغرور تو را می خواند 

#مهدی_ازوج_هومن